تسنیم

مطالب قرآنی: مقالات-حدیث-گزارش-درباره قرآن-پند بزرگان-کتابشناسی-علوم قرآنی-حفظ قرآن-شان نزول-پرسش و پاسخ-آیامیدانید-دین و زندگی

تسنیم

مطالب قرآنی: مقالات-حدیث-گزارش-درباره قرآن-پند بزرگان-کتابشناسی-علوم قرآنی-حفظ قرآن-شان نزول-پرسش و پاسخ-آیامیدانید-دین و زندگی

مفهوم کلمه حجاب در قرآن کریم با مفهوم رایج آن به‌کلی متفاوت است

 

مفهوم کلمه حجاب در قرآن کریم با مفهوم رایج آن به‌کلی متفاوت است و موضوع حجاب در قرآن کریم مطلقا به مفهوم هر نوع پوشش یا روسری یا چادر یا نظایر این برای خانم‌ها نیست. و به‌کارگیری واژه حجاب یا حجاب اسلامی به مفهوم رایج و متداول آن از هیچ‌گونه منشا قرآنی برخوردار نیست.

وبلاگ «پاسخ به شبهات قرآنی» وبلاگی است به آدرس http://pasokh1.persianblog.com که در پست‌های مختلف وبلاگ خود با استفاده از آیات قرآنی به بیان شبهات مطرح شده قرآنی و بحث و بررسی آن می‌پردازد. این نویسنده‌ی فضای سایبر در یکی از این پست‌های وبلاگ خود، با عنوان«حجاب اجباری» چنین می‌نویسد:

 قوانین اجباری حجاب برگرفته از سنت‌های عربی‌است
تصویب و اجرای قوانین اجباری حجاب برای عموم خانم‌ها(اعم از مومن یا مسلمان یا غیر مسلمان و ...) در برخی کشورها متاثر از هنجارهای فرهنگی و یا برگرفته از سنت‌های عربی یا ملی و... بوده و انتصاب این‌گونه اعمال به قرآن‌کریم مستلزم ارائه اسناد و آیات مربوطه از این کتاب عزیز است

«پاسخ : اولا مفهوم کلمه حجاب در قرآن‌کریم با مفهوم رایج آن به‌کلی متفاوت است و موضوع حجاب در قرآن‌کریم مطلقا به مفهوم هر نوع پوشش یا روسری یا چادر یا نظایر این برای خانم‌ها نیست. و به‌کارگیری واژه حجاب یا حجاب اسلامی به مفهوم رایج و متداول آن از هیچ‌گونه منشا قرآنی برخوردار نیست، (سوره‌های مبارکه اعراف آیه 46، اسرا 45، مریم 17، احزاب 53، صاد 32، فصلت 5، شورا 51 ).

اما صرف‌نظر از موضوع فوق، خداوند در 2 آیه کریمه به زنان مومن می‌فرماید که پوشش‌های خود را بر خود فرو گیرند.. (احزاب 59) و روسری‌های خود را بر گریبان‌های خود بیندازند( نور ۳۱) و دلایل آن‌را نیز ذکر می‌فرماید که این‌کار برای آن‌که (به‌عنوان مومن) شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است (احزاب 59 ).

با توجه به آیات فوق در می‌یابیم که مخاطب خداوند در این آیات کریمه مخاطبینی خاص (زنان مومنین و مومنات) هستند و نیز عدم انتخاب این نوع پوشش برای عموم خانم‌ها در قرآن‌کریم جرم محسوب نگشته و مستوجب مجازاتی نیز نمی‌باشد .

لذا تصویب و اجرای قوانین اجباری حجاب برای عموم خانم‌ها(اعم از مومن یا مسلمان یا غیر مسلمان و ...) در برخی کشورها متاثر از هنجارهای فرهنگی و یا برگرفته از سنت‌های عربی یا ملی و... بوده و انتصاب این‌گونه اعمال به قرآن‌کریم مستلزم ارائه اسناد و آیات مربوطه از این کتاب عزیز است. هر چند زنان مومن و فهیم خود مفهوم بسیار زیبا و عمیق این فرمایش خداوند مبنی بر حفظ پوشش را(با توجه به ذکر دلایل صحیح و منطقی آن در قرآن مجید) به‌خوبی درک کرده و آن‌را می‌پذیرند.»

منبع: http://www.iqna.ir/news_detail.php?ProdID=53988

بیان سخن تعدادی از متفکران اسلام و غرب در مورد قرآن دروبلاگ قرآن

 

جمع‌آوری و بیان سخنان تعدادی از متفکران اسلام و غرب در مورد قرآن عنوان موضوعی است‌که بلاگر«قرآن» به آدرسhttp://holymessage.blogfa.com/ در این پست از وبلاگ خود به آن پرداخته است.

«قرآن برای سخن‌سنجان از نظر بلاغت، برای حکما از نظر حکمت، برای دانشمندان از جنبه‌های علمی، برای جامعه‌شناسان از جهات اجتماعی، برای قانون‌گزاران از نظر قوانین علمی و برای سیاستمداران از حیث جقایق سیاسی، برای هیئت‌های حاکمه از لحاظ طرز حکومت و برای عموم جهانیان از جهت بیان احکام و اخلاق، الگوهایی جامع ارائه کرده است، این ویژگی و طرز فکر، سبک قرآن است.»، بلاگر با بیان مطلب فوق به سخن برخی از اندیشمندان اسلام و غرب اشاره کرده است.

 سبک قرآن از ازل تا ابد منحصر به خود است
قرآن قانون الهی است در رابطه با انسان با خدا و جامعه، قرآن صرفاًَ یک کتاب علمی نیست که فرمول‌های علمی ارائه داده باشد. هر چند این ویژه‌گی را دارد اما در لابلای آیات به منظور هدایت بشر تراوش‌هایی از ابعاد علمی وجود دارد، ریزش علوم گوناگون از ابعاد کلام الهی، فرع بر جنبه هدایتی آن است

در بخشی از این متن به نقل از آیت الله محمد هادی معرفت آمده است: «قرآن قانون الهی است در رابطه با انسان با خدا و جامعه، قرآن صرفاًَ یک کتاب علمی نیست که فرمول‌های علمی ارائه داده باشد. هر چند این ویژه‌گی را دارد اما در لابلای آیات به منظور هدایت بشر تراوش‌هایی از ابعاد علمی وجود دارد، ریزش علوم گوناگون از ابعاد کلام الهی، فرع بر جنبه هدایتی آن است. سبک قرآن از ازل تا ابد منحصر به خود است و می‌باید به عنوان یک مکتب ادبی و برفراز مکاتب ادبی در طول تاریخ الگویی داشته و در تنظیم آثار هدایت‌خیز از ابعاد گوناگون مورد سرمشق قرار گیرد هر چند به صورت پنهان این نقش را دارد.

بلاگر در ادامه در بیان سخنی از«هربرت جرج ونو» می‌نویسد: «مهم‌ترین کتاب دنیا قرآن است. زیرا تأثیری که این کتاب آسمانی در دنیا کرده نظیر آن را هیچ کتابی نداشته است، قرآن کتاب علمی، دینی، اجتماعی، تهذیبی، اخلاقی و تاریخی است، مقررات و قوانین و احکام آن با اصول، قوانین و مقررات امروز هماهنگ و برای همیشه و دائم کتابی قابل پیروی و عملی است و هر کس بخواهد دینی اختیار کند که سیر آن با تمدن بشر پیشرفت داشته باشد باید اسلام را اختیار کند. اگر بخواهد که معنی این دین را بیابد به قرآن مراجعه کند.»

 قرآن کریم که سعادت همه بشر را بیمه کرده است
قرآن کتاب انسان‌سازی است، خداوند قرآن را تنزل کرده است در ماه رمضان، قرآن نازله‌ای است که پس از عبور از از حجاب‌های نور وارد شده است. قرآن کتاب هدایت و راهنمای سلوک انسانیت و مربی نفوس و شفای امراض قلبیه و نور بخش سیر الی الله است. امروز در خدمت قرآن کریم هستید، قرآن کریمی که سعادت همه بشر را بیمه کرده است

گوته، ریاضی‌دان و شعر آلمانی، اندیشمند دیگری است که بلاگر به بیان سخن آن پرداخته است: «ما در ابتدا از قرآن رو گردان بودیم اما طولی نکشید که این کتاب یعنی قرآن توجه ما را به خود جلب نمود و ما را دچار حیرت ساخت تا آن‌جا که در برابر اصول قوانین علمی و بزرگ آن سر تسلیم فرود آوردیم. قرآن اثری است که احیانا به واسطه سنگینی عبارت آن خواننده در ابتدا رمیده می‌شود و سپس مجذوب جاذبه آن می‌گردد و بالاخره بی‌اختیار محو زیبایی‌های متعدد آن می‌شود.»

نویسنده در پایان در اشاره به سخن امام خمینی( ره) درباره‌ی قرآن چنین می‌آورد: «قرآن کتاب انسان‌سازی است، خداوند قرآن را تنزل کرده است در ماه رمضان، قرآن نازله‌ای است که پس از عبور از از حجاب‌های نور وارد شده است. قرآن کتاب هدایت و راهنمای سلوک انسانیت و مربی نفوس و شفای امراض قلبیه و نور بخش سیر الی الله است. امروز در خدمت قرآن کریم هستید، قرآن کریمی که سعادت همه بشر را بیمه کرده است، قرآن کریمی که که هر کس زیر بیرق او واقع شود در دنیا و آخرت سعید است. انگیزه نزول این کتاب مقدس و انگیزه بعثت نبی‌مکرم برای این‌است که این کتاب در دسترس همه قرار گیرد و همه از او به اندازة سعه‌صدر وجودی و فکری خودشان استفاده کنند.

منبع: http://www.iqna.ir/news_detail.php?ProdID=54160

لازمه خداییِ خدا این است که همراهانش را به بلایا دچار نکند؟

 

این «معیت» خدا به چه معناست؟ این‌که خدا با کسانی‌ است که تقوا پیشه‌اند و اهل احسان، چه معنایی دارد؟ این افراد که خدا با آن‌ها است، چه فرقی با دیگرانی دارند که خدا با آن‌ها نیست؟ بلاگر وب‌نوشت«کلک خیال‌انگیز» به آدرس anbarani.blogspot.com با طرح این پرسش‌ها به دنبال پاسخ به انها است.

«إِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذِینَ اتَّقَوْا وَالَّذِینَ هُم مُحْسِنُونَ(نحل آیه 128)»؛ «خداوند با کسانى است که تقوا پیشه کرده اند، و کسانى که نیکوکارند».

 پاسخ سوم به این پرسش
اساسا همراهی خدا با انسان‌های متقی و محسن، لوازم و تبعات دیگری دارد. لازمه این همراهی این نیست که فرد از بلایا بجهد و جان به در ببرد.

بلاگر پس از ذکر آیه فوق به بیان سوالات مذکور می‌پردازد: «معیت» خدا به چه معناست؟ این‌که خدا با کسانی‌ است که تقوا پیشه‌اند و اهل احسان، چه معنایی دارد؟ این افراد که خدا با آن‌ها است، چه فرقی با دیگرانی دارند که خدا با آن‌ها نیست؟

نویسنده در ادامه به دنبال پاسخ‌های ممکن می‌رود و می‌نویسد که یک پاسخ این است که از کجا معلوم خدایی با این اوصاف وجود دارد؟ اگر بود که باید به داد می‌رسید.

وب‌نویس پاسخ دیگری را نیز مطرح می‌کند و آن این که اشکال از ماست و لابد ما اهل تقوا و احسان نیستیم، بلکه اهل کفران و معصیتیم و هر آنچه بر سر ما می‌رود، نتیجه عمل ماست. این موضع، پشتوانه قرآنی هم دارد و در قرآن و روایات، تاییداتی بر صحت این امر در بعضی موارد وجود دارد.

بلاگر در پایان پاسخ سومی را هم متصور است و آن این که اساسا همراهی خدا با انسان‌های متقی و محسن، لوازم و تبعات دیگری دارد. لازمه این همراهی این نیست که فرد از بلایا بجهد و جان به در ببرد.

به تعبیر دینی، خدا سنت‌هایی دارد که ابتلای همه آدمیان به بلاها از همین جمله است. آیا خدایی خدا، لازمه این است که به نفع همراهانش، وارد عمل شود و آنان را به این بلایا دچار نکند یا به انواع آسان‌ترش مبتلا کند؟

نشانی وبلاگ«کلک خیال‌انگیز»:
http://anbarani.blogspot.com

 

منبع:  http://www.iqna.ir/news_detail.php?ProdID=53279

قرآن در زمان خود پیامبر(ص) به ترتیب کنونى گردآورى شده‌است

 

ترتیب آیات قرآن براساس وحى و دستور پیامبر(ص) صورت گرفته و این، نشانه ترتیبی بودن آیات است. در این زمینه روایاتى نقل شده که پیامبر به برخى از کاتبان قرآن دستور جابه‌جایی آیه‌ها را داده‌است.

بدون شک تمام قرآن در مدت 23 سال ، به مناسبت‌هاى مختلف نازل، و همه آن در قلب مقدس پیامبراکرم(ص) جاى گرفت و با تبلیغ آن حضرت، بسیارى از صحابه آن را نوشته، یا حفظ مى‌کردند. بلاگر«تاریخ قرآن» ضمن بیان مطلب فوق به عقیده‌ی بسیارى از محققان اسلامى درباره‌ی گردآوری قرآن در زمان خود پیامبر (ص) اشاره کرده و می‌نویسد: بسیارى از محققان اسلامى عقیده دارند که قرآن در زمان خود پیامبر (ص) به ترتیب کنونى گردآورى شده‌است.

یکى از حکمت‌هاى آن، ارتباط خاصى است که میان انتهاى هر سوره با ابتداى سوره دیگر وجود دارد و علامه طبرسى در مجمع‌البیان، در ابتداى سوره‌ها به برخى از آن‌ها اشاره کرده است، که اگر این نظریه را بپذیریم تنها کارى که در زمان عثمان انجام گرفته‌است، این بود که چون در آن عصر، اسلام گسترش یافته و با اختلاف لهجه‌هاى اهل حجاز، شام و عراق، قرائت‌هاى مختلفى در قرآن پدیدار شده بود، وى قرائت مشهورى را که میان مسلمانان معمول و متعارف بود، انتخاب و سپس دستور دارد که همه از آن قرائت پیروى کنند و سایر قرآن‌ها را از رسمیت انداخت. و این اقدام، بنابر درخواست صحابه انجام گرفت.

 تنها کارى که در زمان عثمان انجام گرفته است:
چون در آن عصر، اسلام گسترش یافته و با اختلاف لهجه‌هاى اهل حجاز، شام و عراق، قرائت‌هاى مختلفى در قرآن پدیدار شده بود، وى قرائت مشهورى را که میان مسلمانان معمول و متعارف بود، انتخاب و سپس دستور دارد که همه از آن قرائت پیروى کنند

بلاگر در ادامه می‌نویسد: در مقابل، برخى از دانشمندان بر این باورند که قرآن پس از رحلت پیامبراکرم(ص) جمع‌آورى شده است آن‌ها معتقدند که بعد از رحلت پیامبر، ابابکر به شخصى دستور داد تا با نظارت صحابه پیامبر، قرآن را گردآورى کنند. این قرآن، پس از ابابکر به عمر و آن‌گاه به همسر پیامبر(حفصه ) منتقل شد. و چون این قرآن میان مردم منتشر نشده بود، هر کس که مى‌خواست قرآن را بیاموزد، به حافظان و کاتبان وحى مراجعه مى‌کرد. در زمان عثمان، چون هر کس که هر آن‌چه را که از قرآن نزد کاتبان یا حافظان آموخته بود، قرآن مى‌نامید، عثمان با توجّه به قرآنى که نزد حفصه بود، تحت نظارت یاران پیامبر، آن را به شکلى که هم‌اکنون در دست ماست، تدوین کرد .

نویسنده در پایان ترتیب آیات قرآن را براساس وحی و دستور پیامبر عنوان کرده و می‌نویسد: با این بیان روشن مى‌شود که ترتیب آیات قرآن براساس وحى و دستور پیامبر(ص) صورت گرفته و این، نشانه ترتیبی بودن آیات است. در این زمینه روایاتى نقل شده که پیامبر به برخى از کاتبان قرآن دستور داده تا فلان آیه را بعد از فلان آیه در فلان سوره قرار دهد. بنابراین کارى که در زمان عثمان صورت گرفته یکى کردن قرائت‌هاى مختلفى است که در آن زمان میان مردم متداول بوده است.
برای دیدن این وبلاگ اینجا را کلیک کنید.

منبع: http://www.iqna.ir/news_detail.php?ProdID=57672

«چرایی نام نبردن از مهدی(عج) در قرآن» در وبلاگ «به‌سوی ظهور»

 

«دنیا روزی را در پیش دارد که قدرت و اداره زمین به دست مومنین و رجال شایسته افتاده پیشوا و پیشرو تمدن بشریت می گردند و دین اسلام بر تمام ادیان غالب می شود و یکتا پرستی جایگزین شرک می گردد». وبلاگ «به سوی ظهور مهدی(عج)» در پستی به تاریخ 18 اردی‌بهشت درباره اینکه چرا نامی از امام مهدی(عج) در قرآن نیامده‌است، مطالبی نوشته‌است.

وبلاگ «به سوی ظهور مهدی(عج)» در تاریخ بهمن‌ ماه 84 در سرویس «بلاگفا» ثبت و راه‌اندازی شده‌است. این وبلاگ از تاریخ فوق تا امروز به طور مرتب به ارایه پست پرداخته‌است. وبلاگ «به سوی ظهور مهدی(عج)» را می‌توانید در این آدرس ببینید.
وبلاگ «به سوی ظهور مهدی(عج)»

 خداوند در سوره قصص:
«ما اراده کرده‌ایم که بر ضعفای زمین منت نهاده پیشوا و وارث زمینشان گردانیم»

بلاگر در پاسخ به سوال فوق دونکته را می‌گوید: اولاً لازم نیست هر موضوع صحیحی با تمام خصوصیات و مشخصات آن در قرآن کریم وارد شده‌باشد، چه بسیار جزئیات صحیح و درستی داریم که آن کتاب آسمانی اصلا متعرضش نشده‌است. ثانیا آیاتی چند در آن کتاب مقدس وجود دارد که اجمالا روزی را نوید می‌دهد که حق‌پرستان و حزب خداپرست و طرفداران دین و مردم شایسته جهان، قدرت و حکومت زمین را قبضه می‌نمایند و دین اسلام بر تمام ادیان غالب می‌گردد. از باب نمونه خداوند در سوره انبیا می‌فرماید: «ما بعد از آنکه در تورات نوشته بودیم در زبور نوشتیم که بندگان شایسته ما وارث زمین می‌شوند».

در سوره نور می‌فرماید: «خدا به کسانی از شما که ایمان آورده‌اند و عمل شایسته انجام داده‌اند وعده داده که آنان را خلیفه زمین گرداند چنانکه گذشتگانشان را نیز قبلا خلیفه گردانیده بود و دینی را که بر ایشان پسندیده است استوار و نیرومند گرداند و ترسشان را به ایمنی تبدیل کند تا مرا عبادت کنند و چیزی را شریک قرار ندهند».

 سوره «صف»
«او خداییست که رسولش را با هدایت و دین حق فرستاد تا بر تمام ادیان غالب گردد، اگر چه مشرکین آن را مکروه داشته‌باشند»

بلاگر در ادامه از سوره قصص می‌آورد: «ما اراده کرده‌ایم که بر ضعفای زمین منت نهاده پیشوا و وارث زمینشان گردانیم». همچنین در سوره صف فرموده: «او خداییست که رسولش را با هدایت و دین حق فرستاد تا بر تمام ادیان غالب گردد، اگر چه مشرکین آن را مکروه داشته‌باشند».

در پایان نویسنده از این آیات استفاده می‌کند که: «دنیا روزی را در پیش دارد که قدرت و اداره زمین به دست مومنین و رجال شایسته افتاده پیشوا و پیشرو تمدن بشریت می‌گردند و دین اسلام بر تمام ادیان غالب می‌شود و یکتا‌پرستی جایگزین شرک می‌گردد. آن عصر درخشان، همان روز نهضت مصلح غیبی و منجی بشریت و مهدی موعود می‌باشد و آن انقلاب جهانگیر و همه جانبه، توسط مسلمین شایسته انجام می‌یابد».

منبع:  http://www.iqna.ir/news_detail.php?ProdID=57693

«آیة‌الکرسى»، مجموعه‌اى از توحید و صفات جمال و جلال خدا است

 

«آیة الکرسى در واقع مجموعه‌اى از توحید و صفات جمال و جلال خدا بود که اساس دین را تـشـکیل مى‌دهد و چون در تمام مراحل با دلیل عقل قابل استدلال است و نیازى به اجبار و اکراه نـیـست ». وبلاگ «تفسیر قرآن» در مطلبی به بحث درباره آیة‌الکرسی پرداخته‌است.

در اهمیت و فضیلت این آیه همین بس که از پیامبر(ص) نقل شده‌است که از «ابى بن کـعـب» سـؤال کـرد و فـرمود: کدام آیه برترین آیه کتاب اللّه است؟ عرض کرد: اللّه لا اله الا هوالحى الـقیوم. پیامبر(ص) دست بر سینه او زد و فرمود:دانش بر تو گوارا باد، سوگند به کسى که جان مـحـمد(ص) در دست اوست این آیه داراى دو زبان و دو لب است، که در پایه عرش الهى تسبیح و تقدیس خدا مى‌گویند.

 «اللّه»
نـام مـخـصوص خداوند و به معنى ذاتى است که جامع همه صفات کمال و جلال و جمال است

بلاگر می‌نویسد که خداوند در این آیات ابتدا از ذات اقدس الهى و مساله توحید و اسما حسنى و صفات او شروع مى‌کند، مى‌فرماید: «خداوند هیچ معبودى جز او نیست»؛ «اللّه لا اله الا هو». «اللّه» نـام مـخـصوص خداوند و به معنى ذاتى است که جامع همه صفات کمال و جلال و جمال است. سپس مى‌افزاید: «خداوندى که زنده و قائم به ذات خویش است و موجودات دیگر عالم، قائم به او هستند»؛ «الحى القیوم».

بـدیهى است که حیات در خداوند حیات حقیقى است چرا که حیاتش عین ذات و مجموعه علم و قدرت اوست نه هم‌چون موجودات زنده در عالم خلقت که حیات آنها عارضى است لذا پس از مدتى مى‌میرند.

بلاگر در ادامه مى‌افزاید: «هیچ‌گاه خواب سبک و سنگین او را فرا نمى‌گیرد و لحظه‌اى از تدبیر جهان غافل نمى‌شود»؛ «لا تاخذه سنة ولا نوم». «سنة» خوابى است که به چشم عارض مى‌شود، اما وقتى عمیق‌تر شد و به قلب عارض شد «نوم» گـفته مى‌شود. این جمله اشاره به این حقیقت است که فیض و لطف تدبیر خداوند دائمى است و لحظه‌اى قطع نمى‌گردد.

سـپـس بـه مالکیت مطلقه خداوند اشاره کرده مى‌فرماید: «براى اوست آنچه در آسمان‌ها و زمین است»؛ «له ما فى السموات و ما فى الارض». این پنجمین وصف از اوصاف الهى است که در این آیه آمده‌است زیرا قبل از آن اشاره به توحید و حى و قیوم بودن و عدم غلبه خواب بر ذات پاک او شده‌است.

نویسنده معتقد است که توجه به این صفت که همه چیز مال خداست اثر تربیتى مهمى در انسان‌ها دارد زیرا هـنـگـامـى کـه بـدانـنـد آنـچـه دارنـد از خـودشـان نـیـسـت و چـنـد روزى بـه عـنـوان عـاریـت یـا امانت به دست آنها سپرده شده‌است. این عقیده به طور مسلم انسان را از تجاوز به حقوق دیگران و استثمار و استعمار و احتکار و حرص و بخل و طمع باز مى‌دارد.

در شـشـمین توصیف مى‌فرماید: «کیست که در نزد او جز به فرمانش شفاعت کند»؛ «من ذالذى یشفع عنده الا باذنه». در واقع با یک استفهام انکارى مى‌گوید هیچ کس بدون فرمان خدا نمى‌تواند در پیشگاه او شفاعت کند. در هفتمین توصیف مى‌فرماید: «آن‌چه را پیش روى آنها (بندگان) و پشت سر آنهاست مى‌داند و از گذشته و آینده آنان آگاه است»؛ «یعلم ما بین ایدیهم و ما خلفهم». بـه این ترتیب پهنه زمان و مکان، همه در پیشگاه علم او روشن است پس هرکار حتى شفاعت باید به اذن او باشد.

بلاگر درباره توصیف بعدی مى‌‌گوید: «آنها جز به مقدارى که او بخواهد احاطه به علم او ندارند» و تـنـها بخش کوچکى از علوم را که مصلحت دانسته در اختیار دیگران گذارده‌است؛ «ولا یحیطون بشى من علمه الا بماشاء». به این ترتیب علم و دانش محدود دیگران، پرتوى از علم بى پایان اوست. از جمله فوق دو نکته دیگر نیز استفاده مى‌شود: نخست این که هیچ کس از خود علمى ندارد و تمام علوم و دانش‌هاى بشرى از ناحیه خداست. دیـگـر ایـن کـه خـداونـد مـمـکن است بعضى از علوم پنهان و اسرار غیب را در اختیار کسانى که مى‌خواهد قرار دهد.

 قلمرو حکومت «اللّه»
حکومت و قدرت پروردگار همه آسمان‌ها و زمین را فراگرفته و کرسى علم و دانش او به همه این عوالم احاطه دارد و چیزى از قلمرو حکومت و نفوذ علم او بیرون نیست

خداوند در نـهـمین و دهمین توصیف مى‌فرماید: «کرسى (حکومت) او آسمان‌ها و زمین را در برگرفته و حفظ و نگاهدارى آسمان و زمین براى او گران نیست»؛ «وسـع کرسیه السموات والارض ولایؤده حفظهما». به این ترتیب حکومت و قدرت پروردگار همه آسمان‌ها و زمین را فراگرفته و کرسى علم و دانش او به همه این عوالم احاطه دارد و چیزى از قلمرو حکومت و نفوذ علم او بیرون نیست.

بلاگر درباره یـازدهـمـین و دوازدهمین توصیف مى‌گوید: «و اوست بلند مقام و با عظمت»؛ «وهو العلى العظیم». خداوندى که عظیم و بزرگ است و بى‌نهایت هیچ کارى براى او مشکل نیست و هیچ گاه از اداره و تدبیر جهان هستى خسته و ناتوان و غافل و بى‌خبر نمى‌گردد و علم او به همه چیز احاطه دارد.

آیة الکرسى در واقع مجموعه‌اى از توحید و صفات جمال و جلال خدا بود که اساس دین را تـشـکیل مى‌دهد و چون در تمام مراحل با دلیل عقل قابل استدلال است و نیازى به اجبار و اکراه نـیـست در این آیه مى‌فرماید: «در قبول دین هیچ اکراهى نیست(زیرا) راه درست از بیراهه آشکار شده‌است»؛ «لا اکراه فى الدین قد تبین الرشد من الغى». ایـن آیـه پـاسـخ دنـدان‌شکنى است به آنها که تصور مى‌کننداسلام در بعضى از موارد جنبه تحمیلى و اجبارى داشته و با زور و شمشیر و قدرت نظامى پیش رفته‌است.

در پایان نیز بلاگر به عنوان یک نتیجه‌گیرى از جمله گذشته مى‌افزاید: «پس کسى که به طاغوت (بت و شیطان و انسان‌هاى طغیان‌گر) کافر شود و به خدا ایمان آورد، به دستگیره محکمى دست زده‌است که گسستن براى آن وجود ندارد»؛ «فمن یکفر بالطاغوت ویؤمن باللّه فقداستمسک بالعروة الوثقى لانفصام لها». «خداوند شنوا و داناست»؛ «واللّه سمیع علیم».
وبلاگ «تفسیر قرآن»

منبع:  http://www.iqna.ir/news_detail.php?ProdID=57176