تسنیم

مطالب قرآنی: مقالات-حدیث-گزارش-درباره قرآن-پند بزرگان-کتابشناسی-علوم قرآنی-حفظ قرآن-شان نزول-پرسش و پاسخ-آیامیدانید-دین و زندگی

تسنیم

مطالب قرآنی: مقالات-حدیث-گزارش-درباره قرآن-پند بزرگان-کتابشناسی-علوم قرآنی-حفظ قرآن-شان نزول-پرسش و پاسخ-آیامیدانید-دین و زندگی

حجاب ضد استعمار

 

 

معمولاً آدمی در انجام امور روزمره و بدیهی که منطبق با نیازهای غریزی و حفظ بقاست . از خود چرایی و چگونگی آن را نمی پرسد . مسلماً اندیشمندان و اهل تفکر که در تمام امور غور می کنند و به خود جسارت پرسش از بدیهیات نیز می دهند ، از این امر مستثنی هستند . اما انجام چه اموری است که پرسش عامه مردم را بر می انگیزاند . وقتی کمه آدمی با امری غیر عادی رو به رو می شود ، غریزه پرسش بیدار می شود . مثلاً کارمندی که هر روز صبح رأس ساعتی معین بر سر کار حاضر می شده ، اگر روزی به او بگویند که به وجود وی در اداره نیازی ندارند ، فوراً می پرسد ، چرا‌؟‌بنابراین مواجهه با امری غیر عادی ، آدمی را به پرسش وا می دارد و معمولاً آنچه بر اثر عرف و عادت و سنت صورت می گیرد . امری عادی و بی نیاز از پرسش است .

اما از جمله اقشاری که کمتر تن به عادت می دهد و از همه چیز می پرسد ، قشر جوان است . نسل جوان با پرسش از آنچه که تاکنون به عنوان وحی منزل پذیرفته شده ، عصیان می کند و به یک باره از خود می پرسد ، چرا آدامس جویدن بر سر کلاس درس ، دراز کشیدن در میان جمع ، بزرگترها را با ضمیر تو مورد خطاب قرار دادن ، دروغ گفتن ، غیبت کردنم و هر آنچه که در عرف جامعه به عنوان امری ناپسند جا افتاده است ، زشت و قبیح است . با نگاه شک و تردید به عرف و عادت نگریستن و از نو پرسیدن ، خصیصه بارز هر نسل جوانی است .

در کنار مفاهیمی که با عرف و سنت سرو کار دارند ، پرسش از مفاهیم دینی نیز قدمتی به قدر تاریخ خود مذهب دارد . مثلاً حضرت علی (ع) مؤمنین را به سه گروه تقسیم می کند ، بازاریان ، بزدلان و آزادگان . کسانی که با خدا چون بازرگانان معامله می کنند و به دنبال چشمداشتی به غنایم و نعمتهای بهشت ، اصول و فروع دین را رعایت می کنند ، همچون بازاریان به پرسش پروردگار می پردازند و کسانی که از روی ترس و بزدلی به دین خدا روی و از ترس عذاب جهنم و خسران دیدن در آخرت ، راه شریعت خدا می پویند و دسته سوم آزادگانی هستند که از روی عشق به خداوند ، به دین خدا گردن می نهند :

لفظ جبرم عشق را بی صبر کرد

                                             هر که عاشق نیست نفی جبر کرد

در این مرحله فرد از هیچ نمی پرسد و به هر چه که در کتاب وحی آمده سر می سپرد و تن در می دهد . در این مرتبه والای دینداری . عشق ، تمام معارف دینی را توجیه می کند و پرسش ، محلی ار اعراب ندارد . بسیار اندکند ، کسانی که به این درجه از دینداری و معرفت الهی رسیده باشند . بنابراین پرسش از مفاهیم دینی از اثبات وجود خدا گرفته تا اصول و فروع دین همواره محل بحث داشته است . از جمله این مباحث ، بحث حجاب و وجوب صریح آن دردین اسلام است . حجاب یا پوشش ، خاص مذهب اسلام نیست . تاریخ حجاب که خود مقاله ای جداست ، در خور مقاله ای طولانی است که در جای خود بدان می پردازیم .

علما در پاسخ به پرسش از فلسفه حجاب از جنبه های گوناگون بدان پرداخته اند . برخی از آنان به نص صریح قرآن تمسک جسته و دلیلی بر توضیح فلسفه حجاب برای دیگران نمی ببینند . یعنی می گویند قرآن بر واجب بودن حجاب صحه گذاشته و بحث نیز ندارد . برخی دیگر در قالب سنت به حجاب می نگرند و پوشش را جزیی از سنت ایرانی برشمرده و بر وجوبش صحه می گذارند . اما روح جست و جوگر و پرسشگر نسل جوان از فلسفه حقیقی حجاب می پرسد و از آنجایی که خداوند انجام هیچ کاری را بدون حکمت و مصلحتی بر بندگانش واجب نساخته است . بنابراین امر حجاب هم نمی تواند بی علت باشد . در این میان متفکران دینی از جنبه های مختلف به امر حجاب پرداخته اند برخی آن را یک ایدئولوژی ، برخی دیگر حجاب را حافظ امنیت و نظم اجتماعی و همچنین کسانی نیز حجاب را لازمه عفت و پاکدامنی دانسته اند .

دکتر علی شریعتی از جمله متفکران دینی است که با نگاه جامعه شناسان به مباحث دینی می نگرد و از دیدگاه جامعه شناختی به تحلیل مسایل دینی می پردازد . دکتر شریعتی که در بیداری نسل انقلاب و آگاهی جوانان این مرز و بوم نقش ارزنده ای داشته است . حجاب را سمبل ایدئولوژی اسلام می داند .

شریعتی می گوید فرد یا از روی سنت به حجاب تن در می دهد واین انتخابی نا آگاهانه است و متزلزل و یا از روز آگاهی و اعتقاد پوشش یا حجاب را بر می گزیند ، که پایا و ماندگار است .

.... این دختری که الان می خواهد پوشش را انتخاب کند ، انگیزه اش چیست / او دو نوع انگیزه دارد ، یک انگیزه این است که مادرم همینطور بوده . عمه ام همینطور است ،خاله ام همینطور است ، اما انگیزه دیگر آنست که این حجاب  نشانه  این است که من یک طرز تفکر اعتقادی مذهب خاص دارم  ، لذا شریعتی مخالف با شکل سنتی حجاب است و بر حجاب سنتی ارزشی را مترتب نمی داند . چرا که این حجاب را به راحتی زایل و برداشتنی می بیند .

".... همین آدم به میزانی که درس می خواند . قدری شعورش بالا میرود و مسافرتی می رود ، می بیند که زنان دیگر که حجاب ندارند و هیچ کارشان نشده ، در نتیجه او که چادرش کمی آن طرف برود ،  آن را بر می دارد و دور می اندازد . اما در همین جا شریعتی به دفاع از حجاب آگاهانه با پشتوانه ایدئولوژیک می پردازد .

.... اما یک حجاب مال نسل آگاهی است که به پوشش اسلامی بر می گردد . این نسلی است که با این پوشش اسلامی می خواهد به استعمار غربی و به فرهنگ اروپایی بگوید 50 سال کلک زدی ، کار کردی ، نقشه کشیدی که مرا فرنگی ماب کنی ، من با این لباسم به تو می گویم نه و به تمام 50 سال کارت فاتحه می خوانم . مرا نمی توانی عوض کنی ! .... این کسی که آگاهانه پوشش را انتخاب می کند ، مظهر چیست ؟ مظهر یک فرهنگ خاص . یک مکتب خاص ، یک حزب فکری خاص ، یک جناح خاص و یک جبهه خاص است .این قیمت دارد ،ارزش دارد . این آدم ، همین طور که الان هم دیده می شود ، در برابر آن دختری که اساساً به این مسأله نمی رسد یا ارزشی برایش قائل نیست ، نه تنها احساس حقارت نمی کند ، بلکه احساس برتری می کند .

شریعتی حجاب را نه تنها سمبل مکتب اسلام می داند ، بلکه ارزشهای ضد استعماری آن را نیز از دور نمی دارد :

... خانم گاندی ، با آن ساری های سه هزار سال ، چهار هزار سال پیش که می پوشد و با همه رهبران بزرگ دنیا ملاقات دارد و وارد سازمان ملل که می شود پانصد نماینده بلند می شوند و نیم ساعت برایش دست می زنند ، هرگز احساس حقارت نمی کند . چرا احساس حقارت نمی کند ؟ به خاطر اینکه آن لباس به معنای آن ساری سنتی موروثی که بی بی جانش می پوشید ، است ! با آن ساری می خواهد بگوید که ، من تمدن غرب ، فرهنگ دختر شایسته ، زن روز ، بوردا ... همه را خوانده ام . همه اینهایی را که به ما تحمیل می کنید خوانده ام ، من این لباس را می خواهم ، با این لباس به فرانسه ، آلمان غربی ،نیویورک ، دیوان لاهه و سازمان ملل که می آیم ، می خواهم به تمام غرب بگویم : شما دو قرن آمدید تلاش کردید . جان کندید که ما را مثل خودتان کنید ! من به عنوان مظهر زن امروز هند ، با لباس خودم آمده ام تا به شما بگویم که همه تلاشهایتان بیهوده بوده و من خودم هستم .

حجاب به عنوان نمادی ایدئولوژیک ، با خصیصه ای ضد استعماری و آگاهی بخش در نزد شریعتی تعریف می شود . تعریفی که یک روشنفکر و جامعه شناس مسلمان از این پدیده دینی و تاریخی ارائه می کند .

بلوای حجاب در آلمان

 

 


یازده ایالت آلمان تصمیم دارند، حجاب اسلامی را ممنوع اعلام کنند،
اما راهبه‌های مسیحی که در مدارس آلمان تدریس می‌کنند قصد دارند، شکایتی در این خصوص به دادگاه قانون اساسی کارلزروهه ارایه دهند که ممکن است نتیجه‌ای به همراه نداشته باشد.

در ایالت باواریا ـ که اعتقاد مردم به دین بیشتر است ـ این نگرانی وجود دارد که در صورت ممنوعیت حجاب، استفاده از سمبل‌های مذهبی در کلاس‌های درس از جمله نصب صلیب و غیره به دیوار با مشکل مواجه شود. در حال حاضر، دهها حقوقدان به دنبال یافتن راهی هستند تا دادگاه قانون اساسی آلمان را مجاب کنند که در رأی خود مبنی بر ممنوعیت حجاب اسلامی تجدیدنظر نماید.

پیشنهاد ممنوعیت حجاب اسلامی از سوی وزیر فرهنگ ایالت باواریا ـ خانم مونیکا هولهایمر ـ ارایه شده است. در این پیشنهاد آمده است:

سیستم قضایی باید قانونی وضع کند که اجازه دهد سمبل‌هایی که در تضاد با نظام ارزشی قانون اساسی آلمان و قانون اساسی ایالت باواریا قرار دارند و باعث اختلال در آرامش محیط مدرسه می‌شوند، ممنوع اعلام شوند. در حال حاضر حقوقدانان با استناد به اینکه در رأی دادگاه قانون اساسی آلمان به مدارس اجازه داده شده سنت‌های موجود در ترکیب مذهبی جمعیت و ریشه‌های مذهبی آنها را مورد توجه قرار دهند، تلاش‌هایی را آغاز کرده‌اند.

این مسأله باعث شده، ایالاتی در آلمان که در آنها احزاب مسیحی حاکم هستند، در حمایت از مسیحیت به تکاپو بیفتند و خود را درگیر این دعوای حقوقی کنند، البته ایالات فوق می‌خواهند، خانم‌ معلم‌هایی را که با حجاب اسلامی در کلاس‌های درس حاضر می‌شوند، از مدارس اخراج کنند. اما به 50 راهبه‌ای که با لباس رسمی خود به تدریس اشتغال دارند، اجازه دهند به کار خود ادامه دهند. علاوه بر این صلیب‌هایی که به دیوار کلاس‌ها آویخته شده، در جای خود باقی خواهند ماند. وزیر فرهنگ ایالت نیدرساکن، برند بوزمن به صراحت می‌گوید: «ما اجازه استفاده از حجاب اسلامی را نمی‌دهیم».
خانم کریستینه لانگن فلد، استاد حقوق عمومی دانشگاه گوتینگن هشدار می‌دهد: «این، مسأله ساده‌ای نیست که استفاده از سمبل‌های مسیحیت مجاز شمرده شود، ولی سمبل‌های اسلامی نه. این مسأله از نظر قانون اساسی مشکل‌آفرین خواهد شد و قانونگذار را با مشکلات بزرگی روبرو خواهد ساخت، لذا دادگاه قانون اساسی آلمان باید خیلی سریع قانون مذکور را ملغی نماید».

وزیر فرهنگ ایالت بادن ورتمبرگ، خانم کورنیاورویگ هرتنک در این رابطه می‌گوید، دو نوع آیین‌نامه وجود دارد: یا اینکه ما با ممنوع ساختن حجاب اسلامی، سایر سبمل‌های مذهبی را هم از فضاهای آموزشی دور سازیم و یا اینکه هر دو را مجاز بشماریم.

این خانم حقوقدان که عضو حزب دموکرات آزاد است

همه نیرو سعی می‌کنند، شق اول را انتخاب کنند.
در مجموع یازده ایالت می‌خواهند از تدریس بانوان محجبه در مدارس جلوگیری کنند. هشت ایالت در حال حاضر در حال انجام اقدامات لازم در این زمینه هستند. ایالات تورینگن ساکسونی و ساکن آنان آنجاست، در حال حاضر نیازی به انجام چنین اقدامی نمی‌بینند، زیرا امروزه تعداد کسانی که این ایالات را ترک می‌کنند، بیشتر از تعداد کسانی است که به آنجا مهاجرت می‌کنند. علاوه بر این ایالات مذکور منتظرند که ببینند، آیا ایالاتی که درباره ممنوعیت حجاب به دادگاه قانون اساسی در کارلزوهه مراجعه کرده‌اند، برنده خواهند شد یا خیر.

در این بین مقامات شهرهای برلین و برمن تصمیم گرفته‌اند، با جدایی هرچه بیشتر کلیسا از حکومت ـ که در این دو دولت‌ـ‌شهر به عنوان یک سنت تلقی می‌شود ـ شدت بخشند و همگی سمبل‌های مذهبی را که کوچک و چشمگیر نیستند، از کلاس‌های درس دور نمایند. برلین حتی مایل است ممنوعیت استفاده از سمبل‌های مذهبی را در ادارات هم عملی سازد.

بوزمن، وزیر فرهنگ ایالت نیدرساکس می‌گوید: این امری واضح است که سمبل‌های اسلامی را باید به گونه‌ای دیگر ارزیابی کرد. زیرا ما مدت هزار سال است که از سمبل‌های مسیحی استفاده می‌کنیم.
لذا صلیب بر روی دیوار کلاس، خطری برای بی‌طرفی مدرسه تلقی نمی‌شود. در همین زمینه خانم ورویگ ـ‌ هرتنک، وزیر فرهنگ ایالت بادن ورتمبرگ اظهار می‌دارد: حجاب اسلامی سبمل ظلم،‌ بنیادگرایی و ناشکیبایی تلقی می‌شود. وی ادامه می‌دهد: روسری واقعا یک مسأله است زیرا این حجاب به دلایل مختلف مورد استفاده قرار می‌گیرد. مشکل است که شخص پی ببرد که آیا استفاده از روسری به دلیل بنیادگرایی سیاسی یا صرفا به خاطر عقاید مذهبی است.

اگرچه حقوقدانان محتاط نسبت به استدلالات خارج از چارچوب مسایل حقوقی هشدار می‌دهند، ایالات سارلند و هسن، آیین‌نامه یکجانبه خود را مبنی بر ممنوعیت استفاده از روسری به ادارات دولتی هم گسترش می‌دهد، اما سایر ادارات در حال بررسی و مذاکره در این خصوص هستند. در ایالاتی که دولت ائتلافی وجود دارد امکان مجادلات سیاسی نیز هست. رهبر فراکسیون حزب دموکرات آزاد FDP در ایالت نیدرساکس فیلیپ روسلر اعلام کرده است که به عقیده وی در این ایالات، قانون باید برای همه مساوی باشد. چنانچه ما در رابطه با جهان‌بینی بخواهیم بی‌طرف باشیم، پس باید این بی‌طرفی را به طور صحیح پیاده کنیم. در هامبورگ هم مدتهاست که بین وزیر فرهنگ رودلف لانگه از حزب FDP (دموکرات آزاد) و شرکای ائتلافی از حزب دموکرات مسیحی CDN اختلاف عقیده وجود دارد. در برلین مسؤول سیاست داخلی حزب سوسیالیست دموکراتیک PDS از خود سؤال می‌کند که در صورت ممنوعیت استفاده از روسری، آیا نباید سمبل‌های کوچک هم کنار گذاشته شوند؟ ایالاتی که توسط احزاب مسیحی CSU و CDU اداره می‌شوند، سعی می‌کنند موضع ضعیف خود را به وسیله یافتن آیین‌نامه‌ای واحد برای ارایه به دادگاه قانون اساسی آلمان، واقع در کارلزوهه تثبیت نمایند. در صورت تصویب قانون ممنوعیت حجاب اسلامی، اصول دموکراتیکی از جمله آزادی عقیده و مساوات در آلمان که خود را کشوری مبتنی بر قانون می‌داند خدشه‌دار خواهد شد.

زیرا روسری همچنان لباس مخصوص راهبه‌هاست و به عنوان نماد مذهبی شناخته می‌شود.

خانم لانگن فلد، کارشناس قانون اساسی می‌گوید: قانونگذار تنها در صورتی می‌تواند روسری را ممنوع اعلام کند که ثابت شود، تمامی معلم‌های مججبه، اهداف خلاف قانون اساسی را دنبال می‌کنند و یا اینکه استفاده از روسری باعث بروز مجادلات زیادی در کلاس بشود که به خاطر آن ادامه درس به روال عادی میسر نباشد. این مسأله قابل تصور نیست و چنانچه قانونگذار روسری را تنها به عنوان یک سمبل ممنوع کند، عملی خلاف اصل مساوات انجام داده است.

در ماه‌های آینده قرار است، ایالاتی که می‌خواهند روسری را ممنوع اعلام نمایند، طرح قانونی مربوط را ارایه دهد، چرا که یک سال طول خواهد کشید تا دادگاه قانون اساسی آلمان، آیین‌نامه‌های ایالات مذکو را با توجه به مورد خانم معلم اهل ترکیه فرشتالودین ـ که نسبت به رأی دادگاه قانون اساسی مبنی بر ممنوعیت استفاده از حجاب توسط وی اعتراض کرده است ـ مورد بررسی قرار دهد. وزیر فرهنگ ایالت بادن ورتمبرگ، خانم ورویگ هرتنک می‌گوید: تازه آن وقت روشن خواهد شد که قانون ممنوعیت روسری واقعا چه پیامدهایی به دنبال خواهد داشت. او ادامه می‌دهد: «احتمالا» ما مجبور خواهیم شد، در چارچوب بی‌طرفی از همه سمبل‌های مسیحیت و یهودیت صرف‌نظر کنیم و این بهای گزافی است که باید بپردازیم.

منبع: مجله اشپیگل ـ ‌آن لاین شماره 43 سال 2003

کشف حجاب یا بسط محرومیت

 

 

 " رضا پیشتر زانکه بر خر مراد سوار شود، مورچه سواری همی کرد و قاپ بسیاری را دزدید و چنان عابدنمایی کرد که مپرس؛ "عابد و زاهد و مسلمانا"  و جماعتی  ساده لوح برایش شعار سر دادند:

 

اگر در کربلا قزاق بودی

حسین بی یاور و تنها نبودی

 

    لیک پس از آنکه به مشروطه اش رسید که همانا سلطنت مطلقه بود، در وصفش چنین می سرودند:

 

اگر در کربلا قزاق بود

 چادر را از سر زینب ربودی

 

    و این بدان سبب بود که می خواست از دنیا، خاصه فرنگ عقب نماند به جهت پیشرفت آن بلاد در صناعات و اختراعات و اکتشافات، پس همزمان با اختراع هواپیمای جت در ینگه دنیا او نیز کشف حجاب فرمود. "( برگزیده ایی از متن تذکره السلاطین- نشریه نامه بهارستان )

 

در کتب تاریخی و در تاریخ نگاری ها همواره از علل و عوامل منتهی به کشف حجاب در ایران توسط رضا خان سخن بسیار رفته است. کشف حجاب اولین و یا تنها اقدام رضاخان برای زدودن چهره اسلام از ایران نبود. او درصدد آن بود که از ایران یک کشور اقماری غرب بسازد و در این راه از هیچ کوششی دریغ نمی ورزید. وی در سال 1307 با یک فرمان تمام ایرانیان ذکور به جز روحانیان را به پوشیدن لباس متحد الشکل فرنگی مجبورساخت و طی این اقدام کلاهی به نام " کلاه پهلوی" را بر سر مردم نهاد. این واقعه از نظر رضاخان تامین کننده فرنگی مآبی نبود.

وی در سال 1313 به دنبال سفر به ترکیه درصدد برآمد تا عقب ماندگی ایران از ترکان را جبران کند و ذهن علیل او جز یک راه نشان نمی داد . برخـلاف ادعاهـای موجـود در تاریـخ نویسـی عصـر پهلـوی، رونـد کشـف حجـاب بـه هیـچ روی بــه سهولـت و بـدون دردسـر پیـش نرفـت. در ایـن جـا مجـال اشـاره به مخالفتهای طبقات مختلف با کشف حجـاب نیست، ولی بایـد دانسـت که این مخالفتها در مواردی حتی به همسـران نخبگـان عصـر رضـا شـاه نیز تسری یافته بود. برای مثال می توان به روایتهـای مختلـف در مورد میهمانیها و جشنهای اجباری دربار پهلوی به مناسبت کشف حجاب و اتفاقـات غیر مترقبه در آن هـا اشـاره کـرد: مهرانگیز منوچهریـان در خاطرات خود از تضرع و زاری همسر کاظم جلیلی نماینده یـزدی مجلـس شورای ملی یاد می کند. نمونه جالب و در عین حال رقـت انگیزتـر همسـر محسـن صدرالاشراف وزیر دادگستری وقت بود. به روایت عباسقلی گلشاییان دیگر رجـل سیاسـی آن هنگـام، همسـر صدرالاشراف در طول مدت جشن دربار به جهت اجبار به حضور بدون حجاب خود آرام آرام و گاه با صدای بلند ناله می کرد و می گریست. نوشته خود محسن صدرالاشراف از این هم بدتر است. به روایت وی به دستور شخص رضا شاه، مسئولانی که با همسر بدون حجاب خود در جشنهای رسمـی و تحمیلـی شرکـت نمی کردند، در هـر مقامی که بودند از کار برکنار می شدند. وی در مورد ماجرای مذکور جشن کشـف حجـاب در دربار متذکر می شود که همسرش پس از آن مراسم از غصـه بـه شـدت بیمــار شـد و دیگـر از خانه بیرون نیامد تا از دنیا رفت.

کشف حجاب تا این قسمت و اندکی پس از آن یعنی حمله ور شدن قزاق ها به زنان محجب در خیابان را همه می دانند ولی آن چه را که کمتر به آن پرداخته شده است دستورات حکومتی و ابلاغیه ها ی خشن برای مدرن سازی! ایران است.

اسناد و مدارک محرمانه واقعه کشف حجاب در کتابی با عنوان خشونت و فرهنگ به چاپ رسیده است و آنچه در زیر می آید تنها گوشه ایی از این خشونت ها و گزارش های محرمانه ماموران مخفی رضاخان است که گاه جواب و نظر وی را هم درپی دارد. لازم به ذکراست که رضاخان به مدت یک سال کوشید که با توسل به روشهای تبلیغی و تشویق بانوان ایرانی به کشف حجاب، آزادی!!؟ را به آنان هدیه کند ولی تمام تبلیغات بی اثر ماند و منجر به ابلاغیه و صدور فرمان کشف حجاب در 17/10/1314 شد.

در تاریخ 20/11/1314 مامور مخفی رضا خان گزارش می کند: چون... محل اجتماع و تردد زنها منحصر به بازار است نظر به تسریع امرمستدعی است دستور فرمائید به مأمورین شهربانی دستور داده شود که از رفتن زن ها با چادر به بازار ممانعت نمایند که هر چه زودتر کشف حجاب عمومیت پیدا کرده، خاتمه پذیرد.

گزارش 26/11/1314 یکی از ماموران رضا خانی حاکی است: در نظر است پس از خاتمه جشن ها ورود به صحن و حرم مطهر( مشهد) و بیوتات شریفه برای زنهای با چادر قدغن شود. البته زوارخارجه که تذکره ارائه بدهند مستثنی خواهند بود فعلاً دستور داده شود زن های با چادر را به ادارات دولتی و محاضر رسمی نپذیرند.

طنز تلخ کشف حجاب در گزارشی که در پی می آید نهفته است: راپورت به دفتر مخصوص شاهنشاهی . محرمانه 30/1/15: ... یک عده زن های بی بضاعت و فقیر در کوچه های مشهد دیده می شوند که لباس های پاره و کثیف با شکل های غریب پوشیده اند وغالباً فاقد کلاه می باشند(!!)... برای خاتمه دادن به این وضعیت ناگوار هر گاه اجازه مرحمت شود که ده هزار ریال آستان قدس از حق زوار با ده هزار ریال شهرداری مشهد... برای خرید لباس و کلاه جهت زن های بی بضاعت مشهد اعانت نمایند( امضاء: نایب تولیت عظمی)

جوابیه این پیشنهاد به قرار زیر است:2/2/15 پیشنهاد... از عرض پیشگاه همایونی گذشت و مورد قبول واقع و اجازه فرمودند.

جای بسی تعجب و تاسف است. وجوهی که از سر ایمان مردم به آستان قدس تحویل داده می شد برای مبارزه با همان ایمان و نشانه های مذهبی به کار می رفت.

در گزارش دیگری آمده است: 11/3/15 از قراری که به عرض رسیده بانوان در تهران و ولایات با چارقد در معابر عمومی عبور و مرور می نمایند چنانکه حضوراً هم تذکر داده شد این ترتیب ممنوع است و قدغن نمایند. مامورین شهربانی نهایت مراقبت را به عمل آورند که این رویه متروک شود و با چارقد کسی را در کوچه راه ندهند.

در گزارش دیگری از خراسان به تاریخ 21/4/1315 آمده است: در قسمت آستانه پاسبان ها با ماموران آستانه مقدس نسبت به ممانعت از بانوانی که می خواهند با چارقد وارد بشوند کمک نمایند. در ادامه این گزارش در تاریخ 25/4/1315 آمده است: دستور لازم به مامورین آستان قدس صادر شده که از ورود نسوان با چارقد ممانعت نمایند.

آخرین گزارشی که در این نوشتار می آید شدت عمل دولت و ماموران پهلوی را در محدود کردن زنان محجب نشان می دهد: 12/2/1322 وزیر کشور به وزیر راه : جناب آقای هژیر وزیر راه- به طوری که یکی از رئیسان وزارت کشور اخیراً به وسیله قطار راه آهن ، مسافرتی در اطراف تهران نموده است اطلاع می دهد که در واگن های قطار عده زیادی از بانوان با چادر مشکی و الوان دیده شده اند ... در صورتیکه موافقت داشته باشید به مامورین انتظامی راه آهن در طول کلیه خطوط دستور اکید نیز صادر شود که از ورود بانوان و مردانی که لباس آنها غیر از لباس متحد الشکل بوده جداً جلوگیری نمایند.

رضاخان به خیال خام خود درصدد بود زن ایرانی را با کشف حجاب متجدد کرده، حضور او را در اجتماع به عنوان نیروی کار در عرصه های تعلیم، کادر پرستاری و... تسهیل نماید ولی کشف حجاب سبب شد که پای بسیاری از زنان از اجتماع بریده شود. چرا که زنان در دو راهی حضور در اجتماع و حفظ شرافت بدون تردید دومی را بر می گزیدند . این جریان تنها به محرومیت بیشتر زنان جامعه ما و محدودیت تعلیم و تعلم آنها انجامید. که نتایج آن تا سالیان اخیر در بیسوادی ویا کم سوادی بانوان ایران مشهود وآشکار بود.