تسنیم

مطالب قرآنی: مقالات-حدیث-گزارش-درباره قرآن-پند بزرگان-کتابشناسی-علوم قرآنی-حفظ قرآن-شان نزول-پرسش و پاسخ-آیامیدانید-دین و زندگی

تسنیم

مطالب قرآنی: مقالات-حدیث-گزارش-درباره قرآن-پند بزرگان-کتابشناسی-علوم قرآنی-حفظ قرآن-شان نزول-پرسش و پاسخ-آیامیدانید-دین و زندگی

بلوای حجاب در آلمان

 

 


یازده ایالت آلمان تصمیم دارند، حجاب اسلامی را ممنوع اعلام کنند،
اما راهبه‌های مسیحی که در مدارس آلمان تدریس می‌کنند قصد دارند، شکایتی در این خصوص به دادگاه قانون اساسی کارلزروهه ارایه دهند که ممکن است نتیجه‌ای به همراه نداشته باشد.

در ایالت باواریا ـ که اعتقاد مردم به دین بیشتر است ـ این نگرانی وجود دارد که در صورت ممنوعیت حجاب، استفاده از سمبل‌های مذهبی در کلاس‌های درس از جمله نصب صلیب و غیره به دیوار با مشکل مواجه شود. در حال حاضر، دهها حقوقدان به دنبال یافتن راهی هستند تا دادگاه قانون اساسی آلمان را مجاب کنند که در رأی خود مبنی بر ممنوعیت حجاب اسلامی تجدیدنظر نماید.

پیشنهاد ممنوعیت حجاب اسلامی از سوی وزیر فرهنگ ایالت باواریا ـ خانم مونیکا هولهایمر ـ ارایه شده است. در این پیشنهاد آمده است:

سیستم قضایی باید قانونی وضع کند که اجازه دهد سمبل‌هایی که در تضاد با نظام ارزشی قانون اساسی آلمان و قانون اساسی ایالت باواریا قرار دارند و باعث اختلال در آرامش محیط مدرسه می‌شوند، ممنوع اعلام شوند. در حال حاضر حقوقدانان با استناد به اینکه در رأی دادگاه قانون اساسی آلمان به مدارس اجازه داده شده سنت‌های موجود در ترکیب مذهبی جمعیت و ریشه‌های مذهبی آنها را مورد توجه قرار دهند، تلاش‌هایی را آغاز کرده‌اند.

این مسأله باعث شده، ایالاتی در آلمان که در آنها احزاب مسیحی حاکم هستند، در حمایت از مسیحیت به تکاپو بیفتند و خود را درگیر این دعوای حقوقی کنند، البته ایالات فوق می‌خواهند، خانم‌ معلم‌هایی را که با حجاب اسلامی در کلاس‌های درس حاضر می‌شوند، از مدارس اخراج کنند. اما به 50 راهبه‌ای که با لباس رسمی خود به تدریس اشتغال دارند، اجازه دهند به کار خود ادامه دهند. علاوه بر این صلیب‌هایی که به دیوار کلاس‌ها آویخته شده، در جای خود باقی خواهند ماند. وزیر فرهنگ ایالت نیدرساکن، برند بوزمن به صراحت می‌گوید: «ما اجازه استفاده از حجاب اسلامی را نمی‌دهیم».
خانم کریستینه لانگن فلد، استاد حقوق عمومی دانشگاه گوتینگن هشدار می‌دهد: «این، مسأله ساده‌ای نیست که استفاده از سمبل‌های مسیحیت مجاز شمرده شود، ولی سمبل‌های اسلامی نه. این مسأله از نظر قانون اساسی مشکل‌آفرین خواهد شد و قانونگذار را با مشکلات بزرگی روبرو خواهد ساخت، لذا دادگاه قانون اساسی آلمان باید خیلی سریع قانون مذکور را ملغی نماید».

وزیر فرهنگ ایالت بادن ورتمبرگ، خانم کورنیاورویگ هرتنک در این رابطه می‌گوید، دو نوع آیین‌نامه وجود دارد: یا اینکه ما با ممنوع ساختن حجاب اسلامی، سایر سبمل‌های مذهبی را هم از فضاهای آموزشی دور سازیم و یا اینکه هر دو را مجاز بشماریم.

این خانم حقوقدان که عضو حزب دموکرات آزاد است

همه نیرو سعی می‌کنند، شق اول را انتخاب کنند.
در مجموع یازده ایالت می‌خواهند از تدریس بانوان محجبه در مدارس جلوگیری کنند. هشت ایالت در حال حاضر در حال انجام اقدامات لازم در این زمینه هستند. ایالات تورینگن ساکسونی و ساکن آنان آنجاست، در حال حاضر نیازی به انجام چنین اقدامی نمی‌بینند، زیرا امروزه تعداد کسانی که این ایالات را ترک می‌کنند، بیشتر از تعداد کسانی است که به آنجا مهاجرت می‌کنند. علاوه بر این ایالات مذکور منتظرند که ببینند، آیا ایالاتی که درباره ممنوعیت حجاب به دادگاه قانون اساسی در کارلزوهه مراجعه کرده‌اند، برنده خواهند شد یا خیر.

در این بین مقامات شهرهای برلین و برمن تصمیم گرفته‌اند، با جدایی هرچه بیشتر کلیسا از حکومت ـ که در این دو دولت‌ـ‌شهر به عنوان یک سنت تلقی می‌شود ـ شدت بخشند و همگی سمبل‌های مذهبی را که کوچک و چشمگیر نیستند، از کلاس‌های درس دور نمایند. برلین حتی مایل است ممنوعیت استفاده از سمبل‌های مذهبی را در ادارات هم عملی سازد.

بوزمن، وزیر فرهنگ ایالت نیدرساکس می‌گوید: این امری واضح است که سمبل‌های اسلامی را باید به گونه‌ای دیگر ارزیابی کرد. زیرا ما مدت هزار سال است که از سمبل‌های مسیحی استفاده می‌کنیم.
لذا صلیب بر روی دیوار کلاس، خطری برای بی‌طرفی مدرسه تلقی نمی‌شود. در همین زمینه خانم ورویگ ـ‌ هرتنک، وزیر فرهنگ ایالت بادن ورتمبرگ اظهار می‌دارد: حجاب اسلامی سبمل ظلم،‌ بنیادگرایی و ناشکیبایی تلقی می‌شود. وی ادامه می‌دهد: روسری واقعا یک مسأله است زیرا این حجاب به دلایل مختلف مورد استفاده قرار می‌گیرد. مشکل است که شخص پی ببرد که آیا استفاده از روسری به دلیل بنیادگرایی سیاسی یا صرفا به خاطر عقاید مذهبی است.

اگرچه حقوقدانان محتاط نسبت به استدلالات خارج از چارچوب مسایل حقوقی هشدار می‌دهند، ایالات سارلند و هسن، آیین‌نامه یکجانبه خود را مبنی بر ممنوعیت استفاده از روسری به ادارات دولتی هم گسترش می‌دهد، اما سایر ادارات در حال بررسی و مذاکره در این خصوص هستند. در ایالاتی که دولت ائتلافی وجود دارد امکان مجادلات سیاسی نیز هست. رهبر فراکسیون حزب دموکرات آزاد FDP در ایالت نیدرساکس فیلیپ روسلر اعلام کرده است که به عقیده وی در این ایالات، قانون باید برای همه مساوی باشد. چنانچه ما در رابطه با جهان‌بینی بخواهیم بی‌طرف باشیم، پس باید این بی‌طرفی را به طور صحیح پیاده کنیم. در هامبورگ هم مدتهاست که بین وزیر فرهنگ رودلف لانگه از حزب FDP (دموکرات آزاد) و شرکای ائتلافی از حزب دموکرات مسیحی CDN اختلاف عقیده وجود دارد. در برلین مسؤول سیاست داخلی حزب سوسیالیست دموکراتیک PDS از خود سؤال می‌کند که در صورت ممنوعیت استفاده از روسری، آیا نباید سمبل‌های کوچک هم کنار گذاشته شوند؟ ایالاتی که توسط احزاب مسیحی CSU و CDU اداره می‌شوند، سعی می‌کنند موضع ضعیف خود را به وسیله یافتن آیین‌نامه‌ای واحد برای ارایه به دادگاه قانون اساسی آلمان، واقع در کارلزوهه تثبیت نمایند. در صورت تصویب قانون ممنوعیت حجاب اسلامی، اصول دموکراتیکی از جمله آزادی عقیده و مساوات در آلمان که خود را کشوری مبتنی بر قانون می‌داند خدشه‌دار خواهد شد.

زیرا روسری همچنان لباس مخصوص راهبه‌هاست و به عنوان نماد مذهبی شناخته می‌شود.

خانم لانگن فلد، کارشناس قانون اساسی می‌گوید: قانونگذار تنها در صورتی می‌تواند روسری را ممنوع اعلام کند که ثابت شود، تمامی معلم‌های مججبه، اهداف خلاف قانون اساسی را دنبال می‌کنند و یا اینکه استفاده از روسری باعث بروز مجادلات زیادی در کلاس بشود که به خاطر آن ادامه درس به روال عادی میسر نباشد. این مسأله قابل تصور نیست و چنانچه قانونگذار روسری را تنها به عنوان یک سمبل ممنوع کند، عملی خلاف اصل مساوات انجام داده است.

در ماه‌های آینده قرار است، ایالاتی که می‌خواهند روسری را ممنوع اعلام نمایند، طرح قانونی مربوط را ارایه دهد، چرا که یک سال طول خواهد کشید تا دادگاه قانون اساسی آلمان، آیین‌نامه‌های ایالات مذکو را با توجه به مورد خانم معلم اهل ترکیه فرشتالودین ـ که نسبت به رأی دادگاه قانون اساسی مبنی بر ممنوعیت استفاده از حجاب توسط وی اعتراض کرده است ـ مورد بررسی قرار دهد. وزیر فرهنگ ایالت بادن ورتمبرگ، خانم ورویگ هرتنک می‌گوید: تازه آن وقت روشن خواهد شد که قانون ممنوعیت روسری واقعا چه پیامدهایی به دنبال خواهد داشت. او ادامه می‌دهد: «احتمالا» ما مجبور خواهیم شد، در چارچوب بی‌طرفی از همه سمبل‌های مسیحیت و یهودیت صرف‌نظر کنیم و این بهای گزافی است که باید بپردازیم.

منبع: مجله اشپیگل ـ ‌آن لاین شماره 43 سال 2003

کشف حجاب یا بسط محرومیت

 

 

 " رضا پیشتر زانکه بر خر مراد سوار شود، مورچه سواری همی کرد و قاپ بسیاری را دزدید و چنان عابدنمایی کرد که مپرس؛ "عابد و زاهد و مسلمانا"  و جماعتی  ساده لوح برایش شعار سر دادند:

 

اگر در کربلا قزاق بودی

حسین بی یاور و تنها نبودی

 

    لیک پس از آنکه به مشروطه اش رسید که همانا سلطنت مطلقه بود، در وصفش چنین می سرودند:

 

اگر در کربلا قزاق بود

 چادر را از سر زینب ربودی

 

    و این بدان سبب بود که می خواست از دنیا، خاصه فرنگ عقب نماند به جهت پیشرفت آن بلاد در صناعات و اختراعات و اکتشافات، پس همزمان با اختراع هواپیمای جت در ینگه دنیا او نیز کشف حجاب فرمود. "( برگزیده ایی از متن تذکره السلاطین- نشریه نامه بهارستان )

 

در کتب تاریخی و در تاریخ نگاری ها همواره از علل و عوامل منتهی به کشف حجاب در ایران توسط رضا خان سخن بسیار رفته است. کشف حجاب اولین و یا تنها اقدام رضاخان برای زدودن چهره اسلام از ایران نبود. او درصدد آن بود که از ایران یک کشور اقماری غرب بسازد و در این راه از هیچ کوششی دریغ نمی ورزید. وی در سال 1307 با یک فرمان تمام ایرانیان ذکور به جز روحانیان را به پوشیدن لباس متحد الشکل فرنگی مجبورساخت و طی این اقدام کلاهی به نام " کلاه پهلوی" را بر سر مردم نهاد. این واقعه از نظر رضاخان تامین کننده فرنگی مآبی نبود.

وی در سال 1313 به دنبال سفر به ترکیه درصدد برآمد تا عقب ماندگی ایران از ترکان را جبران کند و ذهن علیل او جز یک راه نشان نمی داد . برخـلاف ادعاهـای موجـود در تاریـخ نویسـی عصـر پهلـوی، رونـد کشـف حجـاب بـه هیـچ روی بــه سهولـت و بـدون دردسـر پیـش نرفـت. در ایـن جـا مجـال اشـاره به مخالفتهای طبقات مختلف با کشف حجـاب نیست، ولی بایـد دانسـت که این مخالفتها در مواردی حتی به همسـران نخبگـان عصـر رضـا شـاه نیز تسری یافته بود. برای مثال می توان به روایتهـای مختلـف در مورد میهمانیها و جشنهای اجباری دربار پهلوی به مناسبت کشف حجاب و اتفاقـات غیر مترقبه در آن هـا اشـاره کـرد: مهرانگیز منوچهریـان در خاطرات خود از تضرع و زاری همسر کاظم جلیلی نماینده یـزدی مجلـس شورای ملی یاد می کند. نمونه جالب و در عین حال رقـت انگیزتـر همسـر محسـن صدرالاشراف وزیر دادگستری وقت بود. به روایت عباسقلی گلشاییان دیگر رجـل سیاسـی آن هنگـام، همسـر صدرالاشراف در طول مدت جشن دربار به جهت اجبار به حضور بدون حجاب خود آرام آرام و گاه با صدای بلند ناله می کرد و می گریست. نوشته خود محسن صدرالاشراف از این هم بدتر است. به روایت وی به دستور شخص رضا شاه، مسئولانی که با همسر بدون حجاب خود در جشنهای رسمـی و تحمیلـی شرکـت نمی کردند، در هـر مقامی که بودند از کار برکنار می شدند. وی در مورد ماجرای مذکور جشن کشـف حجـاب در دربار متذکر می شود که همسرش پس از آن مراسم از غصـه بـه شـدت بیمــار شـد و دیگـر از خانه بیرون نیامد تا از دنیا رفت.

کشف حجاب تا این قسمت و اندکی پس از آن یعنی حمله ور شدن قزاق ها به زنان محجب در خیابان را همه می دانند ولی آن چه را که کمتر به آن پرداخته شده است دستورات حکومتی و ابلاغیه ها ی خشن برای مدرن سازی! ایران است.

اسناد و مدارک محرمانه واقعه کشف حجاب در کتابی با عنوان خشونت و فرهنگ به چاپ رسیده است و آنچه در زیر می آید تنها گوشه ایی از این خشونت ها و گزارش های محرمانه ماموران مخفی رضاخان است که گاه جواب و نظر وی را هم درپی دارد. لازم به ذکراست که رضاخان به مدت یک سال کوشید که با توسل به روشهای تبلیغی و تشویق بانوان ایرانی به کشف حجاب، آزادی!!؟ را به آنان هدیه کند ولی تمام تبلیغات بی اثر ماند و منجر به ابلاغیه و صدور فرمان کشف حجاب در 17/10/1314 شد.

در تاریخ 20/11/1314 مامور مخفی رضا خان گزارش می کند: چون... محل اجتماع و تردد زنها منحصر به بازار است نظر به تسریع امرمستدعی است دستور فرمائید به مأمورین شهربانی دستور داده شود که از رفتن زن ها با چادر به بازار ممانعت نمایند که هر چه زودتر کشف حجاب عمومیت پیدا کرده، خاتمه پذیرد.

گزارش 26/11/1314 یکی از ماموران رضا خانی حاکی است: در نظر است پس از خاتمه جشن ها ورود به صحن و حرم مطهر( مشهد) و بیوتات شریفه برای زنهای با چادر قدغن شود. البته زوارخارجه که تذکره ارائه بدهند مستثنی خواهند بود فعلاً دستور داده شود زن های با چادر را به ادارات دولتی و محاضر رسمی نپذیرند.

طنز تلخ کشف حجاب در گزارشی که در پی می آید نهفته است: راپورت به دفتر مخصوص شاهنشاهی . محرمانه 30/1/15: ... یک عده زن های بی بضاعت و فقیر در کوچه های مشهد دیده می شوند که لباس های پاره و کثیف با شکل های غریب پوشیده اند وغالباً فاقد کلاه می باشند(!!)... برای خاتمه دادن به این وضعیت ناگوار هر گاه اجازه مرحمت شود که ده هزار ریال آستان قدس از حق زوار با ده هزار ریال شهرداری مشهد... برای خرید لباس و کلاه جهت زن های بی بضاعت مشهد اعانت نمایند( امضاء: نایب تولیت عظمی)

جوابیه این پیشنهاد به قرار زیر است:2/2/15 پیشنهاد... از عرض پیشگاه همایونی گذشت و مورد قبول واقع و اجازه فرمودند.

جای بسی تعجب و تاسف است. وجوهی که از سر ایمان مردم به آستان قدس تحویل داده می شد برای مبارزه با همان ایمان و نشانه های مذهبی به کار می رفت.

در گزارش دیگری آمده است: 11/3/15 از قراری که به عرض رسیده بانوان در تهران و ولایات با چارقد در معابر عمومی عبور و مرور می نمایند چنانکه حضوراً هم تذکر داده شد این ترتیب ممنوع است و قدغن نمایند. مامورین شهربانی نهایت مراقبت را به عمل آورند که این رویه متروک شود و با چارقد کسی را در کوچه راه ندهند.

در گزارش دیگری از خراسان به تاریخ 21/4/1315 آمده است: در قسمت آستانه پاسبان ها با ماموران آستانه مقدس نسبت به ممانعت از بانوانی که می خواهند با چارقد وارد بشوند کمک نمایند. در ادامه این گزارش در تاریخ 25/4/1315 آمده است: دستور لازم به مامورین آستان قدس صادر شده که از ورود نسوان با چارقد ممانعت نمایند.

آخرین گزارشی که در این نوشتار می آید شدت عمل دولت و ماموران پهلوی را در محدود کردن زنان محجب نشان می دهد: 12/2/1322 وزیر کشور به وزیر راه : جناب آقای هژیر وزیر راه- به طوری که یکی از رئیسان وزارت کشور اخیراً به وسیله قطار راه آهن ، مسافرتی در اطراف تهران نموده است اطلاع می دهد که در واگن های قطار عده زیادی از بانوان با چادر مشکی و الوان دیده شده اند ... در صورتیکه موافقت داشته باشید به مامورین انتظامی راه آهن در طول کلیه خطوط دستور اکید نیز صادر شود که از ورود بانوان و مردانی که لباس آنها غیر از لباس متحد الشکل بوده جداً جلوگیری نمایند.

رضاخان به خیال خام خود درصدد بود زن ایرانی را با کشف حجاب متجدد کرده، حضور او را در اجتماع به عنوان نیروی کار در عرصه های تعلیم، کادر پرستاری و... تسهیل نماید ولی کشف حجاب سبب شد که پای بسیاری از زنان از اجتماع بریده شود. چرا که زنان در دو راهی حضور در اجتماع و حفظ شرافت بدون تردید دومی را بر می گزیدند . این جریان تنها به محرومیت بیشتر زنان جامعه ما و محدودیت تعلیم و تعلم آنها انجامید. که نتایج آن تا سالیان اخیر در بیسوادی ویا کم سوادی بانوان ایران مشهود وآشکار بود.

مثل در قرآن ( ۳)

پشه ضعیف

"ان الله لا یستحی اَن یضرب مثلا ما بعوضة فما فوقها فاما الذین امنوا فیعلمون انه الحق من ربهم و اما الذین کفروا فیقولون ماذا أراد الله بهذا مثلا یضل به کثیرا و یهدی به کثیرا و ما یضل به الا الفاسقین." (بقره / 26)

"خداوند از این که مثال – به موجودات ظاهراً کوچکی مانند – پشه و حتی بالاتر از آن بزند شرم نمی کند ؛ زیرا مؤمنان می دانند که حقیقتی است از طرف پروردگارشان و اما کسانی که کافر شدند – این موضوع را بهانه کرده – و می گویند منظور خداوند از این مثل چه بوده است؟ آری خدا جمع زیادی را با آن گمراه و عده کثیری را هدایت می کند ولی فقط فاسقان را با آن گمراه می کند."

در این که چرا خداوند متعال در این آیه پشه را مثال زده است نکات متعددی را بیان کرده اند اما مَثل وسیله ای است که برای تجسم حقیقت به کار می رود و گاهی گوینده در مقام تحقیر و بیان ضعف مدعیان است. بلاغت سخن ایجاب می کند که برای نشان دادن ضعف آنها موجود ضعیفی را برای مثال انتخاب کند مثلاً در آیه 73 سوره حج آمده است: آنهایی که – بتها – مورد پرستش شما – کفار – هستند هرگز نمی توانند مگسی بیافرینند، اگرچه دست به دست هم بدهند، حتی اگر مگس، چیزی از آنها برباید قدرت پس گرفتن آن را ندارند، هم طلب کننده ضعیف است و هم طالب شونده.

یا در تشبیه تکیه گاه بت پرستان، خداوند متعال از خانه عنکبوت مثال می زند که سست ترین خانه هاست زیرا نه عنکبوت را از سرما و گرما و باد و باران حفظ می کند و نه از حمله دشمنانش.

معلوم است که برای ضعف کفار، اگر مثال از آفرینش آسمانها و زمین و سیارات و کهکشانها زده شود، تناسب با قدرت کفار ندارد.

شیخ محمود شبستری در گلشن راز درباره حکمت این مثل چنین سروده است:

هزاران آدم اندر وی هویداست

به هر جزوی ز خاک ار بنگری راست

در اسماء، قطره ای مانند نیل است

به اعضاء پشه ای هم چند پیل است

جهانی در دل یک ارزن آمد

درون حبه ای صد خرمن آمد

درون نقطه چشم آسمانی

به هر پشه در جای جانی

خداوند دو عالم راست منزل ...

به آن خردی که آمد حبه دل

هر آینه که گویی نیست باطل

اگر فکر گردی مرد کامل

که باطل دیدن از ضعف یقین است

کلام حق همی ناطق بدین است

نباشد در وجود تیر و بهرام

وجود پشه دارد حکمت ای خام

مانند حیوانات

" و مثل الذین کفروا کمثل الذی ینعق بما لا یسمع الا دعاء و نداء صم بکم عمی فهم لا یعقلون." (بقره / 171)

" وَ مثل – دعوت کننده ی – کافران چون مَثَل کسی است که حیوانی را که جز صدا و ندایی مبهم، چیزی – نمی شنود بانگ می زند. – آری – کرند، لالند، کورند. و در نمی یابند."

در این آیه، خداوند کفار را به حیوانات فاقد درک و شعوری تشبیه فرموده است که از صدای چوپان فقط توجه به طرز ادای کلمات و تن صدا دارند نه مفهوم  و حقیقت آن.

چوپانان و گله داران در هنگام چرای گوسفندانی وقتی می خواهند آنها را از مسیری باز دارند و یا به مسیری هدایت کنند با فریاد و سر و صدا به سوی آنان می دوند. حیوانات معنی کلمات چوپان را نمی فهمند فقط صدای آنها را می شنوند و از مسیری بر می گردند یا به مسیری می روند. کفار نیز چشم و گوش و زبان دل خویش را بر حقایق بسته اند هر چه با آنها از راه استدلال و محبت صحبت شود آنها اعمال و سنتهای پدران و گذشتگان خویش را مطرح می کنند و یا این که تابع هواهای نفسانی و نیت های شیطانی خویش هستند و نظر خود را از نظر سایرین بهتر و مفیدتر می پندارند به همین جهت دائم در پیله ای که خود بافته اند، به دور خویش رشته های ظن و گمان باطل می پیچند و اسیر خود بافته های خویش اند. درست مانند حیواناتی که از زندگی کردن فقط خوردن و خوابیدن و جفت گیری را می فهمند و با بقیه حقایق حیات کاری ندارند. در قرآن کریم در چهارده آیه اشاره به کری و کوری و لالی جاهلان شده است و در چندین مورد نیز جاهلان و کفار به حیوانات و چهارپایان تشبیه شده اند.

جامی شاعر معروف ایران درباره این آیه چنین سروده است:

حیوانی است مستوی القامه

حد انسان به مذهب عامه

به دو پا راهبر به خانه و کوی

پهن ناخن برهنه پوست زموی

می برندش گمان که انسان است

به دو پا راهبر به خانه و کوی

می فزاید بر این معانی خاص

وانکه خود را گمان برد ز خواص

 که همین اوست آنکه انسان است

هر کسی را به خود گمان آن است 

زده از وی بقدر خویش نفس

لفظ انسان یکی ولی هر کس

روی هر کس به فکر ورای وی است.(1)

جنبش هر کسی زجای وی است

                            

سرگذشت گذشتگان

"ام حسبتم ان تدخلوا الجنة و لما یاتکم مثل الذین خلوا من قبلکم مستهم الباساء و الضراء و زلزلوا حتی یقول الرسول والذین امنوا معه متی نصرالله الا ان نصرالله قریب." (بقره / 214)

" آیا پنداشتید که داخل بهشت می شوید و حال آن که هنوز مانند آنچه بر – سر – پیشینیان شما آمد، بر – سر – شما نیامده است؟ آنان دچار سختی و زیان شدند و به – هول و – تکان در آمدند، تا جایی که پیامبر و کسانی که با وی ایمان آورده بودند گفتند: "یاری خدا کی خواهد بود؟ هش دار، که یاری خدا نزدیک است."

در این آیه خداوند متعال حوادثی را که بر اساس سنت الهی برای امتهای گذشته پیش آمده را برای این امت مثل زده است و می فرماید: شما تصور می کنید که همین کافی است که به زبان ایمان آورید و دیگر برای رفع مشکلات فردی و اجتماعی خویش نیاز به هیچ تلاش و کوشش و مجاهده و زحمتی ندارید!؟

فقط باید ایمان بیاورید و بقیه کارها را از خداوند متعال توقع داشته باشید انجام دهد!؟

هرگز چنین نیست . بلکه مؤمنان باید پس از ایمان آوردن و تقویت آن به استقبال مشکلات بروند، فداکاری کنند، جهاد نمایند، سختی ها را تحمل کنند، صبور و بردبار باشند و در کوره عمل، آبدیده و صیقل خورده شوند. اتفاقاً در میدان عمل مومنان واقعی از کسانی که شعار ایمان می دهند اما عملاً حاضر به هیچ کاری نیستند شناخته می شوند!

البته خداوند متعال مومنانی را که حتی الامکان و تا توان دارند صادقانه در راه ایمان و عقیده خویش مجاهده می کنند بر دشمنان پیروز می گرداند چنان که موسی و بنی اسراییل را بر فرعون و محمد (ص) و مسلمانان صدر اسلام را بر کفار پیروز گرداند.

پی نوشت:

1- سلسلة الذهب، ج اول.