http://www.iqna.ir/news_detail.php?ProdID=54043
وبنوشت نشریهی قرآنی به آدرس tebyan2.blogfa.com در مطلبی به بررسی نامهای قرآن پرداختهاست و آنها را بدین ترتیب بیان میکند:«قرآن، تنزیل، حدیث، موعظه، تذکره، ذکری، حکم، نور، حبل، رحمت، قصص و حق».
نویسنده در توضیح اولین نام به «قرآن» میپردازد و این آیه را ذکر میکند که:« إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ یَقُصُّ عَلَی بَنِی إِسْرَائِیلَ أَکْثَرَ الَّذِی هُمْ فِیهِ یَخْتَلِفُونَ(نمل آیه 76)»؛ «این قرآن بیشتر چیزهایى را که بنى اسرائیل در آن اختلاف دارند براى آنان بیان مىکند».
دلیل نام حق |
حق در برابر باطل است و چون قرآن شریف از بین برنده و مقابل باطل است آن را حق گویند |
وی در ادامه میآورد که مفسران در معنای کلمه قرآن اختلاف کردهاند؛ نظر«عبدالله بن عباس» را صحیحترین قول دانستهاند که میگوید: قرآن بر وزن رجْحان و نقْصان و خسْران که مصدر فعل (قَرَأبَقْرَء) به معنای پیروی کردن است، همچنان که تلاوت نیز به همین معنا بهکار میرود. زیرا خواننده قرآن در حال خواندن از حروف و اعراب آن پیروی میکند.
بلاگر به تفسیر «قتادة» اشاره میکند و مینویسد: قرآن از واژه (قرأت الشیی) یعنی چیزی را جمع کردم و بعضی از آن را به بعضی دیگر ضمیمه نمودم‚ پس قرآن یعنی جمعآوری. در ادامه به سخن دیگری اشاره میکند که بعضی میگویند قرآن از واژه (قَرَبْت الماء فی الحوضِ) یعنی آب را در حوض جمع کردم‚ است. در پایان بلاگر مجددا متذکر میشود که قول «ابن عباس» صحیحتر است. اگرچه هر دو به معنای «جمع کردن» برمیگردد.
در ادامه مطلب نویسنده نامهای دیگری از قرآن را با ذکر آیات و احادیثی بیان میکند. وی در مورد «تنزیل» به آیه 80 سوره واقعه اشاره میکند که خداوند میفرماید: «قرآن فرو فرستاده از جانب پروردگار جهانیان است». دیگر نام قرآن که نویسنده به آن اشاره میکند «حدیث» است که با ذکر آیه 23 سوره زمر «خداوند نیکوترین سخن نور را فروفرستاد.....» به آن میپردازد که حدیث ضدقدیم است.
موعظه نام دیگری است که بلاگر با اشاره به آیه 57 سوره یونس؛ «همانا موعظهای از جانب پروردگارتان برای شما آمد و شفای دردهای درونی است...» ‚ توضیح میدهد که موعظه مصدر«وَعَظَ» میباشد. نویسنده در ادامه به نامهای دیگر مثل «تذکره» ‚ «ذکری» ‚ «حکم» اشاره میکند.
وبنویس در توضیح نام «نور» این آیه از سوره اعراف را میآورد که« او پیروی میکنند از نوری که با پیامبر است و با او نازل شده است....(اعراف آیه 157)» و در ادامه مینویسد که قرآن را نور خوانند، زیرا در تاریکیهای شک و شرک به وسیله آن بندگان سیر نمایند. چنان که بهوسیله نور در شب تاریک طی طریق میکنند.
نام دیگر قرآن: «حبل» |
قرآن را بدین سبب حبل خوانند که هر کس به آن تمسک جوید از افتادن در غرقاب گمراهی نجات مییابد، |
نویسنده سپس به نام دیگر یعنی «حبل» میپردازد که در آیه 103 سوره آلعمران آمدهاست «همگی به ریسمان خدا در آویزید....». ویادامه میدهد که قرآن را بدین سبب حبل خوانند که هر کس به آن تمسک جوید از افتادن در غرقاب گمراهی نجات مییابد، همچون ریسمان که وسیله نجات است. نویسنده سپس به دو نام دیگر یعنی «رحمت» و «قصص» اشاره میکند.
بلاگر در پایان این مطلب به نام «حق» اشاره میکند و میآورد « وَإِنَّهُ لَحَقُّ الْیَقِینِ(حاقه آیه 51)»؛«و براستی که آن یقین ثابت است». سپس ادامه میدهد که حضرت حق، قرآن را حق تعبیر نموده زیرا درست و حقیقت است؛ وقتی میگویند «حق الامر» یعنی صحیح و ثابت است. قول دیگر این است که حق در برابر باطل است و چون قرآن شریف از بین برنده و مقابل باطل است آن را حق گویند.
· حیا
· بدگمانی به افراد مورد اطمینان
· حسودان از تندرستی جسمشان غافل اند
· طمعکار به دام مذلت و خواری خویش گرفتار است
· امام صادق (ع) (تدبیر امور با به دست خداوند است)
· ع
· م
· مسایا
· ت
· ض
فارسی
عربی
· وحى الهى
قرآن همواره پیروان خویش را، بـه داشتن یک برنامه صحیح دعوت مىکند
۱. مقدمه
۲. دوران زندگانی فاطمه زهرا (ع)
۲. چگونگی ازدواج فاطمه (ع) و علی (ع)
۴. از شادی تا اندوه
مقدمه
بدون تردید در میان زنان و بانوان اسلامی ، فاطمه زهرا ( ع ) محبوبترین
چهره دینی ، علمی ، ادبی ، تقوایی و اخلاقی در میان مسلمانان و دیگر مردم جهان به
شمار می رود . شخصیت فاطمه زهرا ( ع ) سیده نساء العالمین ( سرور زنان جهان )
اسوه و الگویی تام و تمام برای تمام زنان عاشق عفت و فضیلت است .
در دامن پاک فاطمه زهرا ( ع ) بود که دو امام بزرگوار و دو شخصیت ممتاز
عالم بشری ، حضرت امام حسن ( ع ) مظهر حلم و وقار و حضرت امام حسین ( ع ) سرور
شهیدان تربیت یافتند ، و نیز زینب کبری ( ع ) حماسه مجسم و مجسمه شجاعت و
نمونه یکتا در سخنوری و حق طلبی که پیام حسینی و حماسه عاشورا را در جهان اعلام
کرد و نقاب شرک و ریا و پستی و دنیاپرستی را از چهره یزید و یزیدیان به یک سو
زد . کیست که نداند که مادر در تربیت فرزندان بویژه دختران ، سهم بسیار زیادی
دارد ، و فاطمه زهرا ( ع ) بود که روح آموزش و پرورش اسلامی را در مهد عفت و
کانون تقوای خانوادگی به پسران و دختران خود آموخت .
پدر و مادر : فاطمه یگانه دختر بازمانده پیغمبر ( ص ) از خدیجه کبری
می باشد . چه بگویم درباره پدری که پیغمبر خاتم و حبیب خدا و نجات دهنده بشر از
گمراهی و سیه کاری بود ؟ چه بگویم درباره پدری که قلم را توان وصف کمالات اخلاقی
او نیست ؟ و فصیحان و بلیغان جهان در توصیف سجایای او عاجز مانده اند ؟ و اما
مادرش خدیجه دختر خویلد از نیکوترین و عفیفترین زنان عرب قبل از اسلام و در
دوره اسلامی نخستین زنی که به پیامبر اکرم ( ص ) ، شوهرش ، ایمان آورد و آن چه
از مال دنیا در اختیار داشت - در راه پیشرفت اسلام - کریمانه بذل کرد .
درجه وفاداری خدیجه ( ع ) نسبت به پیامبر ( ص ) را در بذل مال و جان و
هستی اش ، تاریخ اسلام هرگز فراموش نخواهد کرد . همچنان که پیامبر اکرم نیز تا
خدیجه زنده بود زنی دیگر نگرفت و پیوسته از فداکاریهای او یاد می کرد .
از عایشه ، زوجه پیامبر ( ص ) ، نقل شده است که گفت : " احترام هیچ یک
از زنان به پایه حرمت و عزت خدیجه نمی رسید . رسول الله ( ص ) پیوسته از او به
نیکی یاد می کرد و به حدی او را محترم می شمرد که گویا زنی مانند خدیجه نبوده
است " .
عایشه سپس نقل می کند : روزی به پیغمبر ( ص ) گفتم : او بیوه زنی بیش
نبوده است ، پیغمبر سخت برآشفت به طوری که رگ پیشانی اش برآمد . سپس
فرمود : به خدا سوگند بهتر از خدیجه کسی برای من نبود . روزی که همه مردم کافر و
بت پرست بودند ، او به من ایمان آورد . روزی که همه مرا به جادوگری و دروغگویی
نسبت می دادند ، او مرا تصدیق کرد ، روزی که همه از من روی می گردانیدند ، خدیجه
تمام اموال خود را در اختیار من گذاشت و آنها را در راه من بی دریغ خرج کرد .
خداوند از او دختری به من بخشید که مظهر پاکی و عفت و تقوا بود . عایشه سپس
می گوید : به پیغمبر عرض کردم از این سخن نظر بدی نداشتم و از گفته خود پشیمان
شدم .
باری ، فاطمه زهرا ( ع ) چنین مادری داشت و چنان پدری .
گفته اند : خدیجه از پیغمبر ( ص ) هفت فرزند آورد :
قاسم که کنیه ابو القاسم برای پیغمبر از همین فرزند پیدا شد . وی قبل از
بعثت در دو سالگی درگذشت . عبد الله یا طیب که او هم قبل از بعثت فوت شد .
طاهر ، که در آغاز بعثت متولد شد و بعد از بعثت درگذشت . زینب که به ازدواج
ابو العاص درآمد . رقیه که ابتدا با عتبه و پس از آن با عثمان بن عفان ازدواج
کرد و در سال دوم هجرت درگذشت . ام کلثوم که او نیز به ازدواج عثمان - پس از
رقیه - درآمد و در سال چهارم هجرت درگذشت . هفتم فاطمه زهرا ( س ) که به
ازدواج حضرت علی ( ع ) درآمد و سلاله پاک امامان بزرگوار ما ثمره این ازدواج
پر شوکت و برکت است .
ولادت فاطمه زهرا ( ع ) را روز بیستم جمادی الثانی سال پنجم بعثت می دانند
که در مکه اتفاق افتاد . بنابراین در هنگام هجرت ، سن آن بانوی یگانه نزدیک نه
سال بوده است .
نامها و لقبهایی که فاطمه ( ع ) دارد ، همه بازگوینده صفات و سجایای
ملکوتی اوست ، مانند : صدیقه طاهره ، زکیه ، زهرا ، سیدة النساء العالمین و خیر
النساء و بتول ... .
کنیه های آن حضرت : ام الحسن ، ام الحسنین ، ام الائمة ... .
و شگفت تر از همه " ام ابیها " یعنی " مادر پدرش " می باشد که نشان دهنده
علاقه بسیار زیاد فاطمه ( ع ) است به پدر بزرگوارش و این که با همه کمی سن از
آغاز کودکی پناهگاه معنوی و تکیه گاه روحی - بعد از خداوند متعال - مانند خدیجه
برای پدر بزرگوارش بوده است .
لقب ام ابیها را پیغمبر ( ص ) به دختر عزیزش عنایت کرد . چون کلمه
" ام " علاوه بر مادر ، به معنی اصل و منشأ هم به کار می رود و مانند " ام
الخبائث " که به شراب ( سرچشمه همه زیانها و بدیها ) می گویند و " ام القری "
که به مکه معظمه گفته می شد ، بنابراین ام ابیها به معنی منشأ و اصل و مظهر نبوت
و ولایت است ، و براستی زهرا ( س ) درخت سایه گستری بود که میوه های شیرین
امامت و ولایت را به بار آورد .
دوران زندگی فاطمه زهرا (ع)
فاطمه زهرا ( س ) وارث صفات بارز مادر بزرگوارش خدیجه بود - در جود و
بخشش و بلندی نظر و حسن تربیت وارث مادر و در سجایای ملکوتی وارث پدر و
همسری دلسوز و مهربان و فداکار برای شوهرش علی ( ع ) بود . در لوح دلش جز
خداپرستی و عبادت خالق متعال و دوستداری پیامبر ( ص ) نقشی نبسته و از ناپاکی
دوران جاهلیت و بت پرستی به دور بود .
نه سال در خانه پر صفای مادر و در کنار پدر و نه سال دیگر را در کنار شوهر
گرانقدرش علی مرتضی ( ع ) دوش به دوش وی در نشر تعلیمات اسلام و خدمات
اجتماعی و کار طاقت فرسای خانه ، زندگی کرد . اوقاتش به تربیت فرزند و کار
و نظافت خانه و ذکر و عبادت پروردگار می گذشت . فاطمه ( ع ) دختری است که در
مکتب تربیتی اسلام پرورش یافته و ایمان و تقوا در ذرات وجودش جایگزین شده
بود.
فاطمه در کنار مادر و آغوش پر مهر پدر تربیت شد و علوم و معارف الهی را
از سرچشمه نبوت فراگرفت و آنچه را به سالها آموخته ، در خانه شوهر به مرحله
عمل گذاشت و همچون مادری سالخورده و کدبانویی آزموده که تمام دوره های زندگی را
گذرانده باشد - به اهل خانه و آسایش شوهر و تربیت فرزندان - توجه می کرد و نیز
آنچه را در بیرون خانه می گذشت ، مورد توجه قرار می داد و از حق خود و شوهرش
دفاع می کرد .
چگونگی ازدواج فاطمه (ع) و علی (ع)
از آغاز معلوم بود و همه می دانستند که جز علی ( ع ) کسی همسر ( کفو ) فاطمه
دختر پیامبر عالیقدر اسلام نیست . با وجود این ، بسیاری از یاران و کسانی که خود
را به پیغمبر ( ص ) نزدیک احساس می کردند ، به این وصلت چشم داشتند و این
آرزو را در دل می پروردند .
نوشته اند : پس از این آزمونها عده ای از اصحاب به حضرت علی ( ع )
می گفتند : چرا برای ازدواج با یگانه دختر پیغمبر ( ص ) اقدام نمی کنی ؟
حضرت علی ( ع ) می فرمود : چیزی ندارم که برای این منظور قدم پیش نهم .
آنان می گفتند : پیغمبر ( ص ) از تو چیزی نمی خواهد .
سرانجام حضرت علی ( ع ) زمینه را برای طرح این درخواست آماده دید .
روزی به خانه رسول اکرم ( ص ) رفت . اما شدت حیا مانع ابراز مقصود شد .
نوشته اند دو سه بار این عمل تکرار گردید . سومین بار پیغمبر اکرم ( ص ) از علی
( ع ) پرسید : آیا حاجتی داری ؟
علی ( ع ) گفت : آری . پیغمبر فرمود : شاید برای خواستگاری زهرا آمده ای ؟
علی عرض کرد : آری . چون مشیت و امر الهی بر این کار قرار گرفته بود و پیامبر
از طریق وحی بر انجام دادن این مهم آگاه شده بود ، می بایست این پیشنهاد را با
دخت گرامیش نیز در میان بگذارد و از نظر او آگاه گردد .
پیامبر ( ص ) به دخترش فاطمه گفت : تو علی را خوب می شناسی ، علی
نزدیکترین افراد به من می باشد . در اسلام ، سابقه فضیلت و خدمت دارد . من از
خدا خواستم برای تو بهترین شوهر را برگزیند .
خداوند مرا به ازدواج تو با علی امر فرموده است . بگو چه نظر داری ؟
فاطمه ساکت ماند . پیغمبر سکوت او را موجب رضا دانست و مسرور شد و صدای
تکبیرش بلند شد . آن گاه پیامبر ( ص ) بشارت این ازدواج را به علی ( ع )
فرمود و مهر فاطمه را 400مثقال نقره قرار داد و در جلسه ای که عده ای از اصحاب
بودند ، خطبه عقد را قراءت کرد و این ازدواج فرخنده انجام شد . گفتنی است که
علی ( ع ) جز یک شمشیر و یک زره و شتری برای آب کشی چیزی در اختیار نداشت .
پیغمبر ( ص ) به علی فرمود : شمشیر را برای جهاد نگه دار ، شترت را هم برای
آب کشی و سفر حفظ کن ، اما زره خود را بفروش تا وسایل ازدواج فراهم شود .
پیغمبر ( ص ) به سلمان فرمود : این زره را بفروش . سلمان زره را به پانصد درهم
فروخت . سپس گوسفندی را کشتند و ولیمه عقد ازدواج دادند . این جشن در ماه رجب
سال دوم هجرت انجام شد . تمام وسایلی که به عنوان جهیزیه به خانه فاطمه زهرا
( ع ) دخت گرامی پیامبر ( ص ) آورده شده است ، از 14قلم تجاوز نمی کند :
چارقد سرانداز - دو عدد لنگ - یک قطیفه - یک طاقه چادر پشمی - 4 بالش -
یک تخته حصیر - قدح چوبی - کوزه گلی - مشک آب - تنگ آبخوری - تختخواب چوبی
- یک طشت لباسشویی - یک آفتابه - یک زوج دستاس و مقداری عطر و بخور . این
است جهیزیه و تمام اثاث خانه فاطمه زهرا زوجه علی ( ع ) سرور زنان عالم . در
شب زفاف - به جای خدیجه که به جهان باقی شتافته بود ، سلمی دختر عمیس مواظبت
از فاطمه زهرا را بر عهده داشت - و رسول اکرم ( ص ) خود شخصا با عده ای از
مهاجر و انصار و یاران باوفا در مراسم عروسی شرکت فرمود - از بانک تکبیر و
تهلیل فضای کوچه های مدینه روحانیتی خاص یافته بود و موج شادی و سرور بر قلبها
می نشست . پیامبر گرامی دست دخترش را در دست علی گذاشت و در حق آن زوج
سعادتمند دعای خیر کرد و آنها را به خداوند بزرگ سپرد . و بدین سان و با همین
سادگی عروسی بهترین مردان و بهترین زنان جهان برگزار شد .
از شادی تا اندوه
منبع: http://www.tebyan.ir/Teb.aspx?nId=1253
لطفا با نظرات سازنده ی خود ما را در ارائه مطالب و خدمات با کیفیت و سودمند یاری نمایید.
متشکریم