تسنیم

مطالب قرآنی: مقالات-حدیث-گزارش-درباره قرآن-پند بزرگان-کتابشناسی-علوم قرآنی-حفظ قرآن-شان نزول-پرسش و پاسخ-آیامیدانید-دین و زندگی

تسنیم

مطالب قرآنی: مقالات-حدیث-گزارش-درباره قرآن-پند بزرگان-کتابشناسی-علوم قرآنی-حفظ قرآن-شان نزول-پرسش و پاسخ-آیامیدانید-دین و زندگی

پاکیزه کردن روح

 

استغفار؛ رسول خدا می فرمایند: برای هر دردی درمانی است و درمان گناهان استغفار است.

از معصومان (علیهم السلام) نسخه های متعدد و مؤثر و مفیدی در مورد پاکیزه کردن روح از گناهان به دست ما رسیده که برخی از آنان عبارت است از:

1- استغفار؛ رسول خدا می فرمایند: برای هر دردی درمانی است و درمان گناهان استغفار است.

2- بیماری و دردهای جسمانی؛ امام رضا (ع) می فرمایند: بیماری برای مؤمن باعث پاکیزه شدن روح و رحمت است و برای کافر عذاب و لعنت است.

3- گرفتاریها؛ امام صادق (ع) می فرمایند: همانا هموم)غمها )و گرفتاریها گناهان مسلمان را از بین می برد.

4- کار نیک؛ رسول خدا می فرمایند: هرگاه گناه و کار زشتی انجام دادی، با عمل شایسته اثر آن را از بین ببر.

5- خوشرویی؛ امام صادق (ع) می فرمایند: همانا حسن خلق لغزشها و خطاها را از بین می برد، همان طور که خورشید یخها را آب می کند.

6- سجده های مکرر و طولانی؛ مردی به محضر رسول خدا (ص) شرفیاب شد و عرض کرد: گناهانم زیاد و اعمالم ضعیف و کم شده است. آن گرامی جواب دادند: زیاد سجده به جا آور؛ زیرا سجده های مکرر گناهان را می ریزد، همان طور که باد برگ درختان را می ریزد.

7- صلوات فرستادن؛ امام رضا (ع) می فرمایند: کسی که نمی تواند کفاره گناهان خود را به جا آورد  باید بر محمد (ص) صلوات بفرستد. به طور قطع، صلوات گناهان را نابود می کند.

منبع: شبکه پیام سیما

از ژرفای نماز (3)

 

در اینجا، نیمه دوم سوره حمد شروع می شود که مشتمل بر اظهار عبودیت و طلب هدایت است.

در اینجا، نیمه دوم سوره حمد شروع می شود که  مشتمل بر اظهار عبودیت و طلب هدایت است:
·      «ایاک نعبد» (فقط تو را عبودیت مى‏کنیم)؛ یعنى همه وجود ما و تمامى مقدورات جسمى و روانى و فکرى ما در اختیار خدا و در راه فرمان او و براى اوست. نمازگزار با این جمله بند عبودیت غیر خدا را از دست و پا و گردن خود مى‏گسلد. داعیه‏هاى خداوندگارى را رد مى‏کند. مدعیان ربوبیت را - که در طول تاریخ همواره عامل طبقه‏بندى جامعه‏ها بوده اند و بشر را در زنجیر عبودیت و استضعاف و اسیر و مقید مى‏ کردند - نفى مى‏کند. خود را و همه مؤمنان به خدا را از مرز اطاعت و فرمانبرى هر کس جز خدا و هر نظامى جز نظام الهى فراتر مى‏برد. خلاصه، با پذیرش بندگى خدا، بندگى بندگان را به دور مى‏ریزد و از این راه خود را در سلک موحدان واقعى قرار مى‏دهد.

اعتراف و قبول عبودیت محض در برابر و براى خدا از اصول فکرى و عملى بسیار مهم در اسلام و همه آیینهاى الهى است که از آن به ‏«الوهیت انحصارى خدا» تعبیر مى‏شود؛ یعنى اینکه فقط خداست که ‏باید اله (معبود) باشد و هیچ کس جز خدا را نباید عبادت و عبودیت کرد. همیشه کسانى بوده‏اند که این حقیقت را درست نفهمیده‏اند و از آن برداشتهاى غلط و محدودى کرده‏اند و از این رو ناآگاهانه به عبودیت غیر خدا دچار شده‏اند. آنان گمان برده‏اند که‏ عبادت خدا تنها به معناى تقدیس و نیایش اوست.

در اصطلاح قرآن و حدیث، آگاهى از معناى گسترده عبادت ‏بى‏پایگى این پندار را روشن مى‏کند. عبادت در اصطلاح قرآن و حدیث تعبیرى است از: اطاعت و تسلیم و انقیاد مطلق در برابر فرمان و قانون و نظامى که از سوى هر مقام و قدرتى به انسان ابلاغ شود، خواه این انقیاد و اطاعت ‏با حس تقدیس و نیایش همراه باشد و خواه نباشد. بنابر این، همه کسانى که نظامها و قانونها و فرمانهاى هر قدرت غیر الهى را از سر طوع و تسلیم پذیرا مى‏شوند عابدان و بندگان آن نظامها و پدیدآورندگان آن اند. اگر با این حال جایى براى مقررات الهى نیز باز گذارند و در بخشى از زندگى فردى و اجتماعى به قانون و فرمان خدا عمل کنند، «مشرک‏» خواهند بود (کسى که بجز خدا کس دیگر را نیز عبادت مى‏کند)؛ و اگر همین بخش را نیز به خدا ندهند، «کافر» اند. (کافر کسى است که حقیقت نمایان و درخشان وجود خدا را ندیده مى‏گیرد و به گونه اعتقادی یا عملی آن را انکار مى‏کند.)

با اطلاع از این شناخت اسلامى، به آسانى مى‏توان دریافت‏ که ادیان الهى که نخستین شعار دعوت خود را کلمه‏ «لااله الاالله‏»  (هیچ معبودى جز خدا نیست) قرار مى‏دادند چه مى‏گفتند و چه مى‏خواستند و با چه چیزی  و چه کسی طرف مى‏شدند.

این حقیقت - حقیقت معناى عبادت - در مدارک اسلامى و در قرآن و حدیث چندان متواتر و روشن است که براى تدبرکنندگان و هوشمندان جاى کمترین تردیدى باقى نمى‏گذارد. «ابوبصیر» از امام صادق (ع) روایت کرده است که آن حضرت (خطاب به شیعیان راستین زمان خود) فرمودند: شمایید آنان که از عبادت طاغوت سر باز زده‏اند.  هر آن کس که ستمگرى را فرمان برد او را عبادت کرده است.

«و ایاک نستعین» (و فقط از تو مدد مى‏خواهیم)؛ از رقیبان تو و از مدعیان الوهیت توقع هیچ‏گونه یارى و کمک نداریم. آنان، به همان علت که زیر بار الوهیت ‏خدا نرفته‏اند، به بندگان و پویندگان راه خدا نیز کمکى نخواهند کرد. راه خدا راه پیامبران خداست. پویشى در راه‏ حق و عدل است. برادرى و همبستگى و همزیستى میان همه افراد بشر و ارزش دادن به انسان و نفى تبعیضها و ستمها و نابرابریهاست. رقیبان خدا و مدعیان خداوندی - که شالوده حیات ننگین و برخورداریهای غاصبانه خود را بر نابود کردن همه این ارزشهاى اصیل نهاده‏اند - چگونه ممکن است ‏بندگان خدا را یارى و مدد دهند؟ آنان با بندگان خدا جنگى آشتى‏ناپذیر و قهرى بى‏امان دارند. پس فقط از خدا مدد مى‏جوییم، از نیروى هوشمندى و اراده‏اى که در ما نهاده است، از ابزارها و اسبابى که براى زنده بودن و زندگى کردن به ما داده، از سنتها و قانونهاى طبیعى و تاریخیش که چون شناخته شود، راهگشاى اندیشه و عمل است، و از همه فراورده‏هاى قدرتش که سپاهیان مقتدر اویند و در خدمت‏ بشرند. 

                   از فرمایشهای مقام معظم رهبری

منبع: شبکه پیام سیما

ملکه ملکوت

 

خدا را بزرگ مى‏دانم، از آن ‏روز که وصف کمالاتت را شنیدم و محمد را ختم رسل شناختم، ...

خدا را بزرگ مى‏دانم، از آن ‏روز که وصف کمالاتت را شنیدم و محمد را ختم رسل شناختم، از آن لحظه که دانستم پدرِ تو است؛ و على را به آن سبب یگانه عالم خطاب کردم که تو لایق همسریش دانستى. از مجتبى و حسین و زینبت جز این انتظارى نیست که شیر دنیا باشند و سرور عقبى که از تو زاده شده‏اند.
اى که بهشت از تو رنگ و بوى بهشتى یافته است؛
یاس سپیدى را از تو به عاریت گرفت؛ شب در عزاى فراق تو بود که سیه‏پوش شد.

اى جاودانه مادر، بلنداى روحت انتهاى کیهان و کهکشان نگاهت والاترین معراج است. من چه بگویم که نه لیاقتش را و نه جسارتش را دارم که حتى محاسنت را معنا کنم. اى معنا دهنده به واژه مطهر زن. زن پیش از تو براى مرد «کالا» و پس از تو در برابر مرد «والا» بود. تو آن زن مردانه‏تر از همه مردانى.

گویند آسمان از خشم تو غرش مى‏کند و خورشید از دورى تو مى‏سوزد. اى آبروى شیعه، زمزم همیشه جوشان مهرى و دریاى همیشه خروشان معرفت. اى پهلو شکسته، اى پهلوان صفت. تا ابد آسمان خواهد گریست و افسوس خواهد خورد که چرا نور از چشمان على نرفت، آن زمان که غنچه‏اش را در فدک پرپر مى‏کردند.

مشرکان و دیوصفتان دنیوى سخن رسول را نشنیدند، نگاه على را نخواندند، فریاد زهرا را برنتافتند. آن هرزگان سیاه و آن بردگان هوس پلیدى را معنا بخشیدند، ابولهب را خلف بودند، و ابوجهل را آبرو خریدند.

جانم فداى مولایم على که در فراقت یکشبه سیه‏پوش و سپیدموى شد. دیگر کسى على را جز در محراب مسجد کوفه - که خود را نزدیک وصالت مى‏دید - شادمان نیافت. اى ملکه ملکوت، من چه بگویم که سنگریزه‏ایم در کف اقیانوسى که آن اقیانوس لحظه‏اى پلک زدن چشمان توست.
آخر مگر مى‏توان جز فرزند تو بود و از مجتبى مظلومتر‏ شهید شد؛ یا مگر مى‏توان از غیر تو فرزندى به شجاعت حسین آفرید و زنى غمدیده‏تر از زینب که تو غمخوار عالم بودى و عالم غمساز تو.
اى غمگین جاوید، غربت مزارت به مظلومیت حسین توست. شقایق از آن رو گاه و بیگاه در بیابان سبز شد که در پی آرامگهت مى‏گشت؛ و شهاب از آن‏ روز سرگردان آسمان شد که قصد نورافشانى مرقدت را داشت.

منبع: http://www.hadith.net و شبکه پیام سیما

آثار حضور در مسجد

 

«مسجد» خانه خدا در زمین و منبع فیوضات معنوی و برکات گوناگون برای نمازگزاران و جامعه اسلامی است.

«مسجد» خانه خدا در زمین و منبع فیوضات معنوی و برکات گوناگون برای نمازگزاران و جامعه اسلامی است. بیگمان، مکانی که چنین جایگاهی نزد خداوند دارد حضور در آن آثار فراوانی را خواهد داشت. آثار حضور در مسجد بسیار زیاد است و بسختی می‏توان درباره تمامی آنها سخن گفت. امام علی (ع) می فرمایند: کسی که به مسجد رفت و آمد می‏کند یکی از این منافع نصیب او می‏شود: یافتن برادری مفید و باارزش در راه خدا، آموختن علم و دانش نو، آموختن دلیل و برهان محکم (برای تثبیت عقاید)، شنیدن کلمات هدایت کننده، مشمول رحمت شدن، شنیدن مواعظی که او را از فساد و گناه باز دارد، یا ترک کردن گناهی به سبب ترس یا حیا و آبروی خود.

برخی از آثار حضور در مسجد:

1. آثار عبادی:
مسجد خانه خدا و خانه متقیان و مؤمنان در زمین است. این عنوان بخوبی ماهیت عبادی مسجد را نشان می‏دهد. در اصل، مسجد برای ایجاد ارتباط بین بنده و معبود است. بر این اساس، بعد عبادی اصلیترین اثر حضور در مسجد است: «هنگام عبادت و در هر مسجدی به او توجّه کنید و او را بخوانید و دین خود را برای او خالص کنید» (اعراف، 29).

2. آثار علمی:
کارکرد علمی مسجد در عصر رسول خدا (ص) و توصیه‏های ائمه (ع) در این‏باره ما را با یکی دیگر از آثار حضور در مسجد آشنا می‏سازد. رسول خدا (ص) می فرمایند: هر نشستنی در مسجد بیهوده است، مگر اینکه برای سه کار باشد؛ خواندن قرآن، ذکر خدا، پرسش از علم.

3. آثار اجتماعی:
برای عموم، مسجد مرکزی دینی است که نقش اساسی در شکل‏گیری اجتماعات مسلمانان دارد. حضور زنان و مردان و تبادل اخبار و اطلاعات اجتماعی و جویا شدن از احوال هم تنها بخشی از این ظرفیت بزرگ مساجد است. در روایتی، امام علی (ع) پاک شدن جامعه دینی از فساد و هدایت مسلمانان به سمت جامعه سالم را از تأثیرات حضور در مسجد بر می شمارند. بر این اساس، حضور در مسجد از ارتکاب جرایم و گناهان جلوگیری می کند.

4. آثار سیاسی:
در جامعه مذهبی، همواره مسجد در کنار کارکردهای دیگر کانون سیاسی نیز بوده است. این موضوع در زمان پیامبر (ص) و ائمه معصوم (ع) بخوبی مشهود است . در این دوران، زنان در کنار مردان در مسجد مشارکت سیاسی داشتند. حضور فاطمه (ع) در مسجد و دفاع وی از حق ولایت علی (ع) یکی از این نمونه هاست. این اثر را در انقلاب اسلامی نیز می‏توان بخوبی مشاهده کرد.
تربیت سیاسی که در مسجد عرضه می‏شود - به سبب ماهیت مذهبی آن -  ممکن است نسلی را پدید آورد که پشتوانه جامعه دینی باشند و در برابر حوادث سیاسی هوشیاری لازم را داشته باشند.

5 . آثار روحی و اخلاقی:
فضای مسجد نورانی و الهی است. پیامبر اکرم (ص) می فرمایند: هر کس که مسجد خانه‏اش باشد خداوند آسایش و آرامش و عبور از صراط را برای او ضمانت می‏کند. اطمینان و آسایش حاصل از حضور در مسجد توانایی انجام دادن صحیح وظایف و تکالیف شرعی دیگر را نیز فراهم می کند.

6. آثار معنوی و اخروی:
حضور در مسجد، علاوه بر آثار دنیوی، از جنبه اخروی و کمالات معنوی نیز مورد توجّه است. در روایات، از ثوابها و اجرهای متعدّد برای حاضران در مساجد فراوان یاد شده است. رسول اللّه‏ (ص) می فرمایند: مساجد بازاری از بازارهای آخرت است. آمرزش و بخشش از وسایل پذیرایی آنها و بهشت هدیه آن است؛ «هفت گروه در قیامت مورد توجه خدا قرار می‏گیرند که از جمله آنهاست شخصی که وقتی از مسجد خارج می‏شود، تا زمان برگشت، توجهش به مسجد باشد.
نقل است که «شیخ الرئیس ابوعلی سینا» برای «ابوسعید ابوالخیر» نوشت: چه لزومی دارد که مردم همه در مسجد اجتماع کنند، با اینکه خداوند از رگ گردن به انسان نزدیکتر است. هرجا که باشی، اگر رابطه‏ات با خدا برقرار باشد، نتیجه خواهی گرفت.

 وی در پاسخ نوشت: اگر چند چراغ در یک‏جا روشن باشد، اگر یکی از آنها خاموش شد، چراغهای دیگر روشن است؛ ولی اگر همان چراغها هر کدام در اتاقی باشد، هرگاه یکی از آنها خاموش شود، آن اتاق در تاریکی فرو خواهد رفت؛ انسانها نیز این‏ گونه‏اند.

 

منبع: شبکه پیام سیما

خشم خدا

 

حواریون (یاران مخصوص) حضرت عیسى (ع) دور حضرت عیسى (ع ) را گرفتند و پرسیدند: در میان سختیها، چه چیزى از همه سخت تر است؟

حواریون (یاران مخصوص) حضرت عیسى (ع) دور حضرت عیسى (ع ) را گرفتند و پرسیدند: در میان سختیها، چه چیزى از همه سخت تر است؟
 آن حضرت فرمود: غضب و خشم خدا.
آنها گفتند: چطور خود را از خشم خدا حفظ کنیم؟
حضرت عیسى فرمود: خشم نکنید (هنگام خشم ، خود را مهار کنید).
آنها پرسیدند: چه چیز باعث خشم مى شود؟
حضرت عیسى (ع) فرمود: تکبر و خودکامگى و غرور و کوچک شمردن مردم موجب خشم مى شود.
منبع: http://www.ghadeer.org و شبکه پیام سیما

اهمیت مباحث اعتقادی

 

اهمیت و ارزش هر علمی بستگی به موضوع آن دارد .

اهمیت و ارزش هر علمی بستگی به موضوع آن دارد . علم اعتقادات در میان تمام علوم شریفترین و باارزش ترین موضوع است. اساس و زیربنای تمام حرکات مادی و معنوی هر انسانی اصول عقاید اوست که اگر سالم و صحیح و قوی و بی عیب باشد، اعمال و حرکات و افکار و بینشهای مختلف او صحیح و شایسته خواهد بود. بنابر این، کیفیت و کمیت توجه هر انسانی به فروع دین (که برنامه های عملی اسلام است) به میزان اعتقاد وی به اصول دین بستگی دارد.

 همچنین، در میان اصول اعتقادی، مسئله خداشناسی اهمیت خاصی دارد. خداشناسی اساس و ریشه همه مسائل عقیدتی و هسته مرکزی تمام افکار و جهان بینی در انسان موحد است. امام صادق (ع) می فرمایند: اگر مردم می دانستند که شناخت خدا چقدر باارزش است، به شکوفه های رنگین دنیا چشم نمی دوختند و دنیا نزد آنان بی ارزش تر از خاک بود.

با این مقدمه کوتاه، اهمیت بحث در اصول عقاید - بویژه اصل توحید - را آغاز و فواید و نتایج اعتقاد به دین را بیان می کنیم:

آثار اعتقاد به دین:
1 ـ دین به زندگی محتوا می دهد. اگر دین را از زندگی جدا کنیم، جز پوچی و سرگردانی و تکرار چیزی نمی یابیم.
2 ـ دین تحیر را برطرف می کند. تحیر از اینکه کجا بودم و کجا هستم و برای چه هستم  و به کجا می روم. امام علی (ع) می فرمایند: خداوند رحمت کند کسی را که بداند کجا بوده و کجا هست و کجا خواهد رفت.
3 ـ انسان به طور ذاتی تشنه و عاشق کمال است . تنها دین است که انسان را به کمال واقعی هدایت می کند. امام باقر (ع) می فرمایند: کمال کامل در بصیرت در دین و صبر بر مشکلات و اقتصاد و امور زندگی است.
4 ـ آرامش روانی تنها در پناه دین است. انسان بی دین همیشه دچار اضطراب و ترس و ناراحتی و پریشانی و سرگردانی است. اگر توجهی به آمارهای جهانی کنیم، بیشترین بیماریهای روانی و عصبی در جامعه هایی است که در آنها از دین خبری نیست.
5 ـ تلاش و امید در پناه دین است. آنگاه که حوادث سخت و پیچیده در زندگی انسان رخ می دهد و همه درها را به روی خود بسته می بیند و در برابر مشکلات احساس ضعف و ناتوانی می کند، تنها ایمان به مبدأ و معاد است که به یاری او می شتابد و به او نیرو می دهد. در این هنگام، می فهمد که تنها نیست و تکیه گاهی بزرگ دارد. پس با عشق و امید به تلاش و کوشش ادامه می دهد و بر سختیها چیره می شود. بنابر این، ایمان به مبدأ و معاد تکیه گاه بزرگی برای انسان و مایه استقامت و پایمردی اوست. رسول گرامی اسلام می فرماید: مؤمن همانند کوه استوار است که بادهای سخت او را حرکت نمی دهد.

دین و عدالت اجتماعی:
قلم و بیان از تبیین آثار شناخت خداوند و نقش آن در زندگی فردی و اجتماعی انسان ناتوان است. اگر انسان ارزش این شناخت را بدرستی بداند، به هیچ چیزی جز آن نمی اندیشد. از امام رضا (ع) پرسیدند که فلسفه عقیده به خدا و پیغمبران و امامان و آنچه از جانب او آمده چیست؟
 حضرت فرمودند: علتهای بسیاری دارد؛ یکی از آنها این است که کسی که معتقد به خدا نیست از گناهان اجتناب نمی کند و مرتکب معصیتهای بزرگ می شود و در انجام دادن هر ظلم و فسادی که برایش لذتبخش است از هیچ کسی حساب نمی برد. طبیعی است کسی که اعتقاد به خدا و قیامت ندارد عدالت و برابری  و ایثار  و از خود گذشتگی و به طور کلی همه مسائل اخلاقی از نظر او پوچ و بیمحتوا و خالی از مفهوم است.
برای چنین فردی، فرقی بین ظالم و عادل و نیکوکار و جنایتکار نیست ؛ زیرا در نظر او همه با مرگ به نقطه ای مساوی می رسند. پس چه چیزی مانع این انسان از فساد و هوسرانی می شود؟ اعتقاد به خدا و قیامت باعث می شود که انسان خود را در برابر هر حرکتی مسئول بداند. انسان معتقد باور دارد که کوچکترین عمل زشت و زیبای او حساب دارد. «هر کس به اندازه ذره ای خوبی یا بدی کند آن را خواهد دید» (زلزال، آیه های 7 و 8). این اعتقاد زمینه ساز عدالت اجتماعی است. اینجاست که بایدها و نبایدهای اخلاقی معنا پیدا می کند . معتقدان به دین انسانهایی ایثارگر و متقی و پرهیزکار و جدی و کوشا خواهند بود.

 چرا بسیاری از مسلمانان به نتایج یاد شده  نرسیده اند؟ جواب این سؤال را با روایتی از امیر المؤمنین (ع) بیان می کنیم که فرمودند: ایمان اقرار به زبان و شناخت قلبی و عمل با اعضا و جوارح است.

 روشن است که دین و ایمان اغلب مسلمانان از مرحله اول تجاوز نمی کند. در نتیجه، ایمان زبانی بدون معرفت و بدون عمل اثر و فایده ای ندارد. به فرمایش امام صادق (ع): شناخت و معرفت با عمل است. هر کس معرفت پیدا کرد به عمل راهنمایی می شود، پس هر کس عمل ندارد معرفت ندارد.


منبع:  http://hozeh.tebyan.net  و شبکه پیام سیما