بسم الله الرحمن الرحیم
با عرض سلام به شما کاربر گرامی
کسب مقام در "اولین جشنواره وبلاگ نویسی تبیان زنجان" را گرامی می داریم.
از تبیان زنجان و برگزاری این جشنواره کمال سپاسگزاری و تشکر را داریم.
اختلالات اضطرابی رایج ترین بیماری های روانی در جامعه اند که در 15 تا 20 درصد از بیماران کلینیک های درمانی دیده می شود. اضطراب حالتی نامطبوع، همراه با انتظاری نامطمئن از رخداد موضوعی زیان آور است. اضطراب موقعیتی است که گاهی در زمان امتحان یا اعمال جراحی و ... دیده می شود. اضطراب بر اساس تجربه باعث اختلال در یادگیری و ایجاد خطاهای بیشتر می شود.
از نشانه های ذهنی اضطراب می توان عدم تمرکز فکری، ضعف در ادراک، ناتوانی در تحلیل و ضعف حافظه را نام برد.
روش های گوناگونی برای کاهش اضطراب می توان نام برد که از جمله آنها روش های "تن آرامی" و "موسیقی درمانی" را نام برد. بدیهی است که انتخاب یک روش درمانی بدون عارضه، کم هزینه، سالم و ساده نظیر موسیقی درمانی از ارجحیت برخوردار است.
یکی از صداهای دلنشین و جذاب، آوای عرفانی قرآن کریم است. کلام الهی با قدرت نفوذ فراوان خود، آنچنان بر روح و جسم اثر می نماید که گویی بعد از شنیدن آن انسان تازه متولد شده و احساس سبکی، سرزندگی و رهایی از قید و بندهای مادی می نماید. هراس و نگرانی را از دل می زداید و در فرد شنونده ایجاد آرامش می کند.
همانگونه که در قرآن آمده "الا بذکر الله تطمئن القلوب"، 260 بار کلمه "ذکر" آورده شده است که منظور یادآوری است.
قرآن آرامش و امنیت را، راه دستیابی به سلامت روان می داند. مطالعات انجام شده با مضمون تاثیر آوای قرآن بر اضطراب و درد بیماران تحت عمل جراحی یا آزمون های تشخیصی، بیانگر تاثیر مثبت آوای قرآن بر بهداشت روان و جسم می باشد. لذا جهت برخورداری از آثار معنوی قرآن، بهره گیری از این کلام الهی به عنوان یک روش تسکین دهنده ی مفید و قابل دسترسی برای کاهش اضطراب پیش از آزمون دانشجویان پیشنهاد می شود. چرا که نظم آهنگ واژگان قرآن، نغمه دلکش و نوایی دلپذیر می آورد، نوایی که احساسات آدمی را برمی انگیزد و دل ها را شیفته خود می کند.
نوای زیبای قرآن برای هر شنونده ای، هرچند غیر عرب، جذاب و روح بخش است.
انسان از دو دیدگاه جهان بینی الهی و مادی نگریسته می شود.
در جهان بینی الهی، انسان بر اساس آیات قرآنی "نفخت فیه من روحی" و "انی جاعلک فی الارض خلیفه"، دارای فطرتی خدایی و به عبارتی نیمه ملکوتی است. موجودی مستقل، امانت دار خدا، مسئول خویشتن و جهان، مسلط به طبیعت و زمین و آسمان، ملهم به خیر و شر که وجودش از سستی و ناتوانی به قوت و کمال سیر می کند.
در جهان بینی مادی، در تفسیر انسان و توجیه رفتار او، به یک سری عوامل بیوشیمیایی، ارثی و مسائل زیست شناختی بسنده می شود.
حال این سوال مطرح است که آیا باورها و اعتقادات فرد، در سلامت روحی - روانی او موثر است؟
تحقیقات نشان داده است که بیشتر بیماری های روانی ناشی از ناراحتی های روحی و تلخ کامی های زندگی، در میان افراد غیرمذهبی، بیشتر دیده می شود. از طرفی شیوع اضطراب در میان زنان بیشتر از مردان است.
اضطراب عبارت است از تشویشی فراگیر، ناخوشایند و مبهم که اغلب با علائمی مانند سردرد، تعریق، تپش قلب، درد قفسه سینه، ناراحتی مختصر معده و ... همراه است. به علاوه اضطراب، بر تفکر، ادراک و یادگیری فرد اثر می گذارد.
اضطراب طبیعی، پاسخی مفید به واقعیتی تهدید کننده است. در حالی که اضطراب مرضی به دلیل شدت یا مدتش، پاسخی است نامتناسب به یک محرک فرضی.
دکتر هاسیلوپ می گوید "مهم ترین عامل خواب آرام بخش که من در طول سال های متمادی با کسب تجربه در مسایل روانی به آن پی بردم، همین نماز است".
همچنین بسیاری از روان شناسان و روان پزشکان دریافته اند که دعا و داشتن یک ایمان محکم به دین، باعث رفع نگرانی، تشویش و یا حس ترس را که موجب بیشتر بیماری هاست می شود. توجه کامل به خداوند با تمام اعضاء و حواس، روی گردانی از مشکلات زندگی و اشتغالات فکری که در حین نماز ایجاد می شود و مدتی پس از نماز هم ادامه دارد، باعث به وجود آمدن حالتی از آرامش روانی می شود. بر اساس تحلیلی از این آیه قرآن هم می توان به نقش آرامش بخش بودن نماز پی برد.
از طرفی آمده در قرآن که "الا بذکر الله تطمئن القلوب" (با یاد خدا دل ها آرام می گیرد) و از طرفی آیه "اقم الصلوه لذکری" (نماز را برای یاد من اقامه کنید)، اشاره به این دارد که نماز باعث آرامش دل هاست.
در مطلب بعدی در مورد " رابطه توکل به خدا با کاهش اضطراب " برای شما صحبت خواهیم کرد.
ادامه دارد...
امام رضا علیه السلام:
«خداوند قرآن را برای زمان خاص و افراد مخصوص قرار نداده است. لذا در هر زمانی این قرآن جدید و تازه خواهد بود.»
اعجاز نهفته در اصوات و آوای قرآن، یکی از ابعاد اعجاز قرآن است که تاکنون مورد توجه بایسته قرار نگرفته است. اعجاز صوتی قرآن کریم یعنی تأثیرات موسیقی و صوت قرآن بر خوانندگان و شنوندگان آن؛ تأثیراتی که پس از شنیدن صوت و کلام قرآن و موسیقی دلنشین آن پدید میآید و نه از پس معانی و محتوای ارزشمند گنجانیده در آن.
یک نوع موسیقی درونی در کلام قرآن وجود دارد که احساس شدنی است، اما تن به تشریح نمی دهد. این موسیقی در تار و پود الفاظ و در ترکیب درون جمله ها نهفته است.
تلفیق صوت و کلام، مقوله ای اسرارآمیز و پیچیده است که در جهان اسلام و ایران کمتر شاهد تحقیقات بنیانی راجع به آن بوده ایم. این در حالی است که احتمال میرود آیات بسیاری در قرآن وجود داشته باشد که در صورت قرائت صحیح، ایجاد ارتعاشات صوتی کند که باعث حصول انرژیهای مثبت برای انسانها باشد. انرژیهایی که فراتر از حواس، قابل درک و فهم است. اما هنوز توجهی بایسته به تأثیرات الفاظ قرآن نشده است گر چه در تحقیقاتی اندک، به جنبه اعجازی شنیدن آیت قرآن پرداخته شده است.
گروهی از پژوهشگران و پزشکان کشورمان در سال 1382 اقدام به آزمایشات و تحقیقات جالبی نمودند. آنان طی این آزمایش 40 بیمار همسان که نیاز به عمل جراحی داشتند را به دو دسته مساوی تقسیم نمودند. در روز عمل برای یک گروه از آنها از صبح زود تا لحظه عمل که بعدازظهر همان روز بود به پخش تلاوت آیت قرآن در اتاقشان پرداختند و برای گروه دوم این کار را صورت ندادند و صدای عادی محیط بیمارستان در اتاق آنها به گوش میرسید. سپس در هنگام عمل، نتایج متفاوت و جالبی برای پزشکان و پژوهشگران حاصل آمد. گروهی که از صبح در معرض شنیدن قرائت آیت قرآن در اتاق خود بودند از آرامشی بالاتر، ضربان قلب طبیعی تر و اضطراب و دغدغه کمتری برخوردار بودند.
این احساسات و تأثیرات تنها ناشی از شنیدن آیت قرآن است چون آن بیماران معانی آیت شنیده شده را نمی دانستند که بگوییم معانی آیت در آنها تأثیر داشته است.
به نظر می رسد علاوه بر فواید معجزه آسای شنیدن آیت وحی، خواندن این آیت نیز دارای تأثیری معجزه آسا باشد.
در قرآن و بسیاری از احادیث به درست قرائت شدن آیات عربی توصیه شده و حتی گفته شده که اگر سواد عربی هم ندارید و مفاهیم عمیق مطرح شده در این کتاب آسمانی را متوجه نمی شوید با این حال باز هم به قرائت آیات به عربی صحیح بپردازید یا به قرائت آنها گوش فرا دهید.
شاید واجب بودن قرائت حمد و سوره با صدای بلند در نمازهای صبح و مغرب و عشاء برای مردان، وسیله ای برای بهره مندی از انرژیهای خداوندی در آن اوقات شبانه روزی باشد. حال با توجه به توصیه هایی که از جانب خداوند متعال، پیامبر صلی الله علیه وآله و امامان بزرگوارمان شده است و با استناد به فرمایشات آنان احتمال بر این نکته میرود که به جز معانی ارزشمند و نکات انسانساز آیه ها، در قرآن، رموز و شگفتیهای صوتی و کلامی نیز وجود دارد. بنابراین در پس قرائت صحیح آیت قرآن، هاله هایی از انرژیهای مافوق درک آدمی در پیرامون او ایجاد میشود.
ممکن است تشابهات بعضی از حروف مقطعه درجاتی والا از تأثیرات صوت و کلام را در درون داشته و خود کلیدی برای تأثیرگذاریهای صوت و کلامی آیه های بعدی آن سوره ها در قرآن باشند. کما اینکه این حروف قابل ترجمه به زبانهای دیگر نیست.
در قرآن، عمل تکرار شاید در جهت تاثیرگذاری بهتر قدرتهای مستتر آن سوره یا آیه باشد. مانند سوره الرحمن.
همین طور در روایات نیز برای گرفتن تأثیرات ذکر، آیه یا سوره های قرآن، به تکرار آن سفارش شده است. این تأکید بر تکرار ذکر سعی بر ایجاد تأثیرات نهفته در آن اذکار را دارد.
با توجه به روایات مربوط به قرائت درست قرآن، می توان گفت، صحیح قرائت نمودن کلمات و حروف و رعایت کامل قواعد تلاوت، باعث می شود که سمفونی اصوات کنار هم شکل گیرد. در این صورت تأثیرگذاریهای شگرف و زندگیساز را برای انسان ایجاد مینماید. تأکید بر قرائت قرآن به همان زبان عربی با صوت زیبا و ترتیل، تصدیقی بر این ادعاست؛ وگرنه به جای توصیه بر آن، به ترجمه سفارش میشدیم. گمان بر این است تنها خواندن معانی آیت تأثیر خاصی بر انسان ندارد و این تلفیق صوت و کلام است که با قرائت درست تأثیرگذار است.
آنچه گذشت، گامی کوتاه، شتابان و ابتدایی بود به سوی جنبه های دیگر از اعجاز معجزه جاویدان پیامبر خاتم محمد مصطفی صلی الله علیه وآله. با توجه به این که منابع مربوط به اعجاز قرآن تاکنون به این جنبه از قرآن توجه نکرده اند، می توان اعجاز صوتی این کلام آسمانی را پردهای جدید از معجزات قرآن دانست که اگر به درستی شناخته و شناسانده شود، بشر را به خضوع و فروتنی در برابر آن فراخواهد خواند. روشن است که این موضوع نیازمند تأمل، تحقیق و بررسی بیشتر است. مقاله حاضر تنها بر آن است تا طرح موضوع کرده و نگاههای ژرف را به این جنبه ناشناخته اعجاز قرآن معطوف دارد. بدان امید که در آینده نزدیک اعجاز صوتی قرآن نیز در کنار دیگر جنبه های اعجاز آن در منابع علوم قرآنی مورد توجه قرار گیرد.
منبع:
مجله اندیشه صادق ،شماره 15.
باور ما این است که در عرصه جهان چهره فاطمه علیهاالسلام محجوب است، نه تنها در جوامع منهای اسلام، بلکه در جامعه اسلامی، وای وای که چه میگوید حتی در جامعه شیعی ما، بیش از چهارده قرن از تاریخ حیات و ممات فاطمه علیهاالسلام میگذرد، با این همه آثار و نوشتهها در شان و موقعیت ایشان به این همه بحث و سخنرانی و مرثیهسرائی درباره او، هنوز تصویری درست از چهره حیات فاطمه علیهاالسلام در اذهان وجود ندارد. آنچه که دوستدارانش در اذهان دارند شبحهائی نامفهوم و مبهم از فاطمه علیهاالسلام است و نه چیزی بیشتر.
او حتی در میان طرفدارانش نیز غریب و ناشناخته است به گفته محقق، چهرهای است که در پشت مدح و ثنا و گریه دوستان محجوب مانده و فرصتی نیافتهاند که از حرکات و سکنات رفتار و مواضع او سر درآورند. بحثها اغلب در مورد مصیبتهای وارده بر فاطمه علیهاالسلام دور میزند، و کمتر از حقایق و جهات زندگی او.
- دوستدارانش او را زنی مظلومه و معصومه میشناسند، که البته فاطمه علیهاالسلام چنین بود.
- از گریههای ممتد و طولانی او پس از مرگ پدرش خبر دارند که البته او را گریهای بسیار بود.
- و از ناشناخته بودن قبر او سخن دارند که البته قبرش هنوز شناخته شده و معلوم نیست.
ولی از این نکته غافلند آن چه را که بیشتر سازنده شناخت رمز و راز مظلومه و مغضوبه بودن است، شناخت علل گریههای ممتد و طولانی اوست و دریافت راز مخفی بودن قبر اوست. از مبارزات فاطمه علیهاالسلام، از حقطلبیهای او از مشی سیاسی و اقتصادی او، از حیات احساسی و تعقلی او، از مقام معاونت او در رابطه با علی (علیهالسلام)، از شیوه کیفیت تربیت فرزندش، از خانهداری او، از همت و پشتکار او، از بیترسی و بی واهمگی او، از فریاد اعتراضش علیه ستمگریها، تجاوزها و ناحقیها، از تلاش او در هدایت زنان و ... کمتر سخن به میان میآید. در حالی که زمان ما به آگاهی از این مسائل بیشتر نیاز دارند تا به مسائل دیگر.
زنان ما نیاز دارند دریابند چگونه باید پیوندی بین عبادت و لذت ایجاد کرد، و چگونه در عین حضور اجتماعی باید به پوشش و عفاف خود عنایت داشت و چگونه میتوان در جو زمانی نامناسب هدف و هویت خود را فراموش نکرد. بحثها باید در این حدود دور زند.
جامعه زنان ما باید دریابند که ارزش تلاش مبارزاتی فاطمه علیهاالسلام کمتر از ارزش صلح حسن (علیهالسلام) و کمبهاتر از قیام حسین (علیهالسلام) نیست و اگر تصویری در اذهان، خلاف چنین باور است بدان خاطر است که هنوز ما در فاطمهشناسی ضعیفیم و هنوز ما را توان ارزیابی و تحلیل و مقایسه و بررسی ریشهها و عوامل پدید آوردنده یک نهضت و حرکت نیست.
در عین وجود نارسائیهائی این چنین، و با مواجهه با مشکلات و دشواریهائی که ما را در رساندن پیام فاطمه علیهاالسلام و مکتب او در عرصه ملی و بینالمللی است، ما با سد راهها و حایلسازیهای متعددی مواجهیم که از جمله آنها بمباران تبلیغاتی دشمنان اسلام است، تبلیغاتی که خصم درباره آن از سالهای سال قبل، به ویژه پس از جنگهای صلیبی درباره آن حساب شده، برنامهریزی کرده است.
برنامهریزیها به گونهای بوده است که در آن حذف نام فاطمه علیهاالسلام از صحنههای علم و عمل مطرح و مورد نظر بوده است. در دانشکدههای معارف و الهیات جهان و در محافلی که از خدمت ناچیز زن در عرصه جهان یاد میشود از فاطمه علیهاالسلام دختر پیامبر، اسم و خبری نیست و اگر هم باشد به گونهای مبهم و مسخ شده است.
ما امروز با دنیائی مواجهیم که از جرقهزنان غربی، نورافکنهایی ساختهاند و از زنی به نام ژاندارک، بتی پدید آوردهاند و کوشیدند با حماسهسازیها و شور آفرینیها، نام و یاد آن را زنده داشته و محبت آنها را در دلها بیافکنند - در قبال چنین وضعی در دنیای اسلام چه خبر است؟ از فاطمه علیهاالسلام چه سخنی در میان است؟ از زینب و کلثوم و سکینه چه حرف و بحث و مطلبی؟
در این گناه نارسائی، جوامع اسلامی تا چه حد شرکت دارند؟ سهم آنها در این کوتاهی و نارسائی به چه میزان است؟ آیا دستگاه تبلیغاتی و وسایل ارتباط جمعی آنها را در این جنبه گناهی نیست؟ آیا آنها به وظیفه اسلامی خود در این زمینه عمل کردهاند؟
کوتاهیهای آنان در این زمینه به گونهای است که گویی آنان دستگاه ارتباط جمعی و وسایل رادیو، تلویزیون خود با شرط همگامی با شیوه غرب از آنان خریداری کردهاند. و شاید به همین نظر است که در آنان جرئتی و همتی برای معرفی زنان نمونه به چشم نمیخورد و یا باید گفت افکار مسئولان و گروندگان آنها در حدی نیست که برای چنین اقداماتی ارزش قائل باشند و یا در سطحی نیستند که از حیات فاطمه علیهاالسلام و ابعاد زندگی او سر درآورده باشند.
سیده زنان بودن فاطمه علیهاالسلام و جنبه الگوئی او مورد قبول همه فرق مسلمین است، تنها مورد بحث شیعیان نیست، حال باید پرسید با چنین زمینه و اعتقادی درباره معرفی فاطمه علیهاالسلام چه کردهاند؟ چه بررسی و تحلیلی؟ چه ارائه تصویری از او؟ و کدام شیوه برای جا انداختن او به عنوان یک الگو و مدل؟ در دنیائی که غرب میکوشد هنر پیشهای معروف الحال را مدل و الگو معرفی کند و با سخن گفتن از وقار و حیاء و زیبائی و راه و مشیش دلها را واله و حیران او بسازد از فاطمه علیهاالسلام چه خبر؟ برای استقرار محبتش در دلها چه برنامهریزیهائی شد؟
نویسندگان در شان و مدح فاطمه علیهاالسلام سخنها گفتند، آثار و نوشتههایی از خود بر جای گذاردند که الحق باید گفت شکرالله ساعیهم. ولی جنبه تحلیل و نتیجهگیریها و درس آموزیها از بحث را بر عهده خوانندگان گذاردهاند و این مسألهای است که برای افراد نوپائی چون ما دشواری میآفریند، ما در آن درجه از فرصت و تعمق و تفکر نیستیم که بتوانیم در سایه بررسیها از حقایق سر درآوریم، عادت کردهایم که دیگران به ما درس بدهند و یا تصویرهائی درسآموز به ما ارائه دهند.
و البته کوتاهی عمر فاطمه علیهاالسلام، عدم ثبت همه وقایع حیاتش توسط تاریخ نگاران، و به دست نرسیدن همه آنچه را که تازه در مورد زندگیش ثبت شده سبب شدند که شناخت او کامل نباشد و نویسندگان تا حدودی از این بابت معذور باشند.
البته این نکته هم قابل ذکر است که دوستیهای نیاندیشیده و سعی افراطی در جا انداختن مسألهای که متکی به سند و استدلالی نیست، ذکر حقایق و مسلمات با تکیه به تعصبورزیها، و بد و ناسزاگوئی به خصم و نه تنها اثری مثبت بر جای نمیگذارد بلکه در مواردی نوعی سرخوردگی و وازدگی نسبت به گوینده و نویسنده پدید میآورد که حاصل آن مهجور ماندن از آشنائی با فاطمه علیهاالسلام است.
اعتقاد ما بر این است که تلاشی کامل و همه جانبه برای شناخت فاطمه علیهاالسلام و ابعاد حیات او لازم است، کاری که دیگران آن را عرضه و ارائه کرده و بیش و کم از عهده آن برآمدهاند. اما آنچه مهم است بیرون آوردن جنبههای حیات فاطمه علیهاالسلام از صورت تاریخی و قرار دادن آن در مقابل یک مکتب است، کاری که ما را شوق انجام دادن آن بود ولی عرضه و توان کافی برای آن نبود.
باید خطوط فکری فاطمه علیهاالسلام را از لا به لای تاریخ، از احادیث و سخنان حضرات معصومین، از گفتهها و سرودهها و مواضع ایشان استخراج کرد و به صورت یک طرح و یک دستورالعمل درآورد تا زنان ما بدانند چگونه باید عمل کرده و در شرایط گوناگون چگونه باید موضع بگیرند.
گام به گام زندگی را باید مورد بررسی و تحلیل قرار داد و یافتهها را به صورت درس عرضه کرد این واقعاً جای تأسف است که با وجود این همه مجالس و فاطمیهها و عزاداریها تلاش گویندگان و سرایندگان متوجه برانگیختن عواطف و گریستن و گریاندن باشد. این خواستهای معقول برای همه دوستداران فاطمه علیهاالسلام است که بدانند برای چگونه فردی گریه میکنند و فاطمه علیهاالسلام برای بشریت چه رهآورد ارزندهای داشت که اینک برای فقدانش آن همه اشک بریزیم. از خداوند برای وصول به چنین هدف تمنای توفقی و برای تلاشگران در این راه دعا میکنیم.
منبع:
کتاب در مکتب فاطمه علیهاالسلام، دکتر علی قائمی، فصل 27.
انسان در جهان ماده زندگی میکند و بسیاری از داوریها و انتظارات او هم رنگ مادی دارد. او برای هر چیز، جا و مکان مادی تصور میکند. حال اگر از او پرسیده شود که جای مسئله 2+2=4 کجاست یا جای معادله 9 = ایکس+4 کجاست؛ در پاسخ خواهد گفت: این مسئلهای ریاضی یا معادلهای جبری است و نمیتواند جایی داشته باشد و امری است که جنبه متافیزیکی دارد و خارج از محدوده تاریخ و مکان است؛ بلکه اساساً علوم و دانشهای بشری ذاتاً مجرد از ماده است و زمان و مکان ندارد و از جان انسان بیرون نیست. از این رو با رفتن روح از بدن، علوم هم همراه او میشوند.
بهشت و جهنم نیز از محدوده تاریخ دنیایی و زمان و مکان خارج است و قبل، بعد، کی و کجای دنیوی بر نمیدارند و چنانچه ما بخواهیم آنها را تصور کنیم، باید به تعبیرهای قرآن و احادیث معصومین علیهمالسلام رو آورده، بگوییم: بهشت نزد سدره المنتهی است.
در احادیث فراوانی «سدر المنتهی»، «جنه المأوی»، «عرش»، «کرسی»، «معراج» و «ملکوت» همه کنار هم قرار گرفته است؛ یعنی همه در آسمانها قرار گرفته است.
بسیاری از احادیث اسلامی تأیید و تأکید میکنند که بهشت و دوزخ هم اکنون مخلوقند. یکی از اصحاب از امام علی بن موسی الرضا علیهالسلام پرسید: که آیا بهشت و دوزخ هم اکنون مخلوقند؟
امام علیهالسلام فرمود: «آری آفریده شدهاند و پیامبر صلیاللهعلیهوآله به هنگام معراج، وارد بهشت شد و دوزخ را نیز مشاهده کرد»(1)
در بسیاری از روایات مربوط به معراج پیامبر صلیاللهعلیهوآله، به مسئله بهشت و دوزخ و وجود آنها اشاره شده و قرآن در سوره نجم در جریان معراج پیامبر صلیاللهعلیهوآله نیز به این موضوع اشاره کرده است.
روایات متعددی که در منابع شیعه و اهل سنت درباره تولد بانوی اسلام، فاطمه زهرا سلام الله علیها آمده، نیز گواه بر این معنی است که میگوید:
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله در شب معراج وارد بهشت شد و از میوه درختان بهشتی تناول فرمود و از همان میوه، نطفه فاطمه زهرا سلاماللهعلیها منعقد شد و لذا پیامبر صلیاللهعلیهوآله او را میبوسید و میگفت:
«از او بوی بهشت میشنوم»(2)
در حدیث دیگری از پیغمبر اکرم صلیاللهعلیهوآله تعبیر لطیفتری در این زمینه دیده میشود و آن این که میفرماید: هنگامی که به معراج رفتم، وارد بهشت شدم؛ در آنجا فرشتگانی را دیدم که قصرهایی میسازند و گاه توقف میکنند، از علت این امر سؤال کردم، گفتند: ما منتظر مصالح هستیم! گفتم مصالح شما چیست؟ گفتند: ذکر «سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اکبر» که مؤمن میگوید؛ هنگامی که ذکر میکند، بنا میکنیم و هنگامی که خودداری میکند، دست نگه میداریم.(3)
برای اطلاعات بیشتر به کتابهای تفسیر موضوعی قرآن و معاد درقرآن از آیت الله جوادی آملی و پیام قرآن از آیت الله مکارم شیرازی مراجعه کنید.
پی نوشت:
1. مجلسی، بحار النوار، ج 8، ص 119.
2. ذخایر العقبی، ص 36؛ مستدرک الصحیحین، ج 6، ص 156.
3. بحار النوار، ج 18، ص 375.
منبع:
نشریه پرسمان، شماره 20 - اردیبهشت 1383