اگر نمازت را دوست داری این کار را نکن! قال رسول الله صلى الله علیه و آله : ... لا صَلوةَ لِمَن لا یَتِمَّ رُکوعَها وَ سُجودَها پیامبر اکرم که درود خدا بر او و خاندانش باد فرمود: ... کسى که رکوع و سجودش را ناتمام و شتابزده به جا مىآورد نمازش پذیرفته نیست ... توجه: همیشه در نماز به این فکر کن که چه کار مهمتری از نماز داری که عجله میکنی؟ از پیش خدا، نزد چه کسی میخواهی بروی؟! بحارالانوار/ ج 72 / ص 198 |
سرویس پک سوراخهای امنیتی نماز! --> دانلود کنید عَن الباقِرِ: لا تَقُم الى الصَلوةِ مُتَکاسِلاً وَ لا مُتَناعِساً وَ لا مُتَثاقِلاً، فَاِنَّها مِن خِلَلِ النِفاق امام باقر علیه السلام: با حال سستى و خواب آلودگی و کاهلانه نماز مگذار که اینها از روزنههاى نفاق است ... به این موضوعات خیلی توجه کیند چون اگر اینطوری نماز بخوانید، آنوقت آن نمازتان دیگر نماز واقعی نخواهد بود بلکه میشود "نماز کلاغی" بحارالانوار، ج 84، ص 231 |
انواع نماز: 1- نماز درست و درمون. 2- نماز کلاغی!؟ عَن اَبى جَعفرٍ قالَ : نَبینا رسولُ الله صَلى اللهُ علیهِ وَ آلهِ جَالسٌ فى المسجدِ، اِذ دَخلَ رَجلٌ فَقام یُصلى فَلَم یَتمَ رُکوعَهُ وَ لا سُجودَهُ . فَقالَ ، نَقَرَ کَنَقْرِ الغُراب! لَئِن مَاتَ هَذا وَ هَکَذا صَلوتُهُ لَیَموتُنَّ عَلى غَیرِ دینى امام باقر علیه السلام نقل مى کند که پیامبر خدا صلى الله علیه و آله در مسجد نشسته بودند که ناگهان مردى وارد شد و به نماز ایستاد اما رکوع و سجودش را شتابزده و ناتمام انجام مىداد. رسول اکرم فرمود: او مانند کلاغ منقار به زمین زد. اگر او بمیرد و نمازش همین گونه باشد قطعا به غیر دین من مرده است. پس بیایید فکر کنیم ببینیم برای چه نماز میخوانیم؟ برای دولا راست شدن یا عبادت و تعظیم و ...؟ وسائلالشیعه، ج 3، ص 21 |
آدم زرنگ کسی است که برای خود پارتی دست و پا کند! شما زرنگ هستید؟ قال ابوالحسن الاول: لما حضرت ابى الوفاة قال لى: یابنى! انه لا ینال شفاعتنا من استخف بالصلوة امام موسی کاظم: پدرم در واپسین لحظههاى حیات خود به من فرمود: فرزندم! هر کس نماز را سبک بشمارد به شفاعت ما دست نخواهد یافت. پس برای دست و پا کردن پارتی اونوَر آبی، حواستون به نمازتون باشه! وسائلالشیعه، ج 3، ص 16 |
پیشنیاز قیامت را پاس کردهاید؟ اگر نه پس ولمعطلید! عن على قال : قال رسول الله صلى الله علیه و آله: اِن عَمودَ الدینِ الصَلوة وَ هِىَ اَولُ ما یُنظَرُ فِیهِ مِن عَملِ ابنِ آدم فَاِن صَحتْ نظر فِى عَمَلِه وَ اِن لَم یَصح لَم یُنظَر فِى بَقیةِ عَمَلِه. على علیه السلام: ستون دین نماز است و از میان اعمال آدمیزاد (در رستاخیز) نماز نخستین عملى است که مورد رسیدگى قرار مى گیرد اگر صحیح بود، سایر اعمال نیز مورد توجه قرار خواهد گرفت، وگرنه باقى اعمال نیز مردود خواهد بود. بحارالانوار؛ ج 82؛ ص 227 |
تنها خوردنی که پیامبر هیچ وقت از آن سیر نشد قال رسول الله صلى الله علیه و آله : جعل الله - جل ثنائه - قرة عینى فى الصلوة و حبب الى الصلوة کما حبب الى الجائع الطعام و الى الظمان الماء و ان الجائع اذا اکل شبع و ان الظمان اذا شرب روى ، و انا لا اشبع من الصلوة . پیامبر خدا فرمود: خداوند نور چشم مرا در نماز قرار داد و نماز را بر من دوست داشتنى ساخت همانگونه که «طعام » را براى گرسنه و آب را براى تشنه گرسنه با خوردن سیر، و تشنه بانوشیدن سیراب مى گردد، اما من هرگز از نماز سیر نمى شوم . بحارالانوار، ج 77، ص 77 و ج 82، ص 233 و مستدرک، ج 1، ص 174 |
اولین نشانهی کافر شدن! ببینید در شما یا اطرافیانتان نباشد. النبى الکریم صلى الله علیه و آله : بین الایمان و الکفر ترک الصلوة پیامبر گرامى (درود خدا برو و خاندانش): مرز میان ایمان و کفر ترک نماز است . کنزالعمال، ج 7، ص 279، حدیث 18869 |
قابل توجه خوشگلپسندها؛ آموزش آرایشگری رایگان عَن جَعفرٍ عن اَبیهِ قَال: قالَ رَسولُ اللهِ: لِکُلِ شَیىٍ وَجهٌ وَ وَجهُ دینِکُم الصلوةُ فَلا یشیننُ اَحدُ کُم وَجهَ دِینِهِ ... امام صادق علیه السلام: هر چیزى چهرهاى دارد چهره دین شما نیز نماز است پس هرگز کسى از شما سیماى دینش را زشت ننمایاند... آموزش: 1- ابتدا کمی درباره اینکه چرا باید نماز بخوانیم فکر میکنیم البته برای اینکه فکرمان ناجور از آب درنیاید مطالعه هم میکنیم 2- بعد به سراغ رسالهی مرجع خود رفته و احکام نماز را یاد میگیریم تا نمازمان کج و کوله، و کور و کچل نباشد. 3- چند دقیقه قبل از نماز خودمان را آماده میکنیم تا هنگام نماز حواسمان پرت چیزهای دیگر نباشد وسائلالشیعه؛ ج 3؛ ص 16 و بحارالانوار؛ ج 82؛ ص 227 |
خوانندهی محترم لطفا در باغ وحش خود را محکم ببنید! چون... زبان، حیوان درنده ایست که اگر رها شود می گزد. اَللِّّّسانُ سَبُعٌ، اِن خُلّیَ عَنهُ عَقَرَ نهج البلاغه، حکمت۶۰ |
دوست دارید بدانید چه چیزی پیش خدا دارید ؟ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم:هر که خواهد بداند نزد خدا چه دارد ، بنگرد خدا نزد وی چه دارد. کنز العمال ، ج 11، ص 94 ، ح 30757 |
منبع: تبیان
قالَ الاِْمامُ السَّجّادُ(علیه السلام) :
«الرِّضا بِمَکْرُوهِ الْقَضاءِ أَرْفَعُ دَرَجاتِ الْیَقینِ.»:
خشنودى از پیشامدهاى ناخوشایند، بلندترین درجه یقین است.
«مَنْ کَرُمَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ هانَتْ عَلَیْهِ الدُّنْیا.»:
هر که کرامت و بزرگوارى نفس داشته باشد، دنیا را پَست انگارد.
«أَعْظَمُ النّاسِ خَطَرًا مَنْ لَمْ یَرَ الدُّنْیا خَطَرًا لِنَفْسِهِ.»:
پرارزش ترین مردم کسى است که دنیا را مایه ارزش خود نداند.
«إِتَّقُوا الْکِذْبَ الصَّغیرَ مِنْهُ وَ الْکَبیرَ فى کُلِّ جِدٍّ وَ هَزْل فَإِنَّ الرَّجُلَ إِذا کَذَبَ فى الصَّغیرِ إِجْتَرَءَ عَلَى الْکَبیرِ.»:
از دروغ کوچک و بزرگ در هر جدّى و شوخیى بپرهیزید، زیرا چون کسى دروغ کوچک گفت بر دروغ بزرگ نیز جرأت پیدا مى کند.
«أَلْخَیْرُ کُلُّهُ صِیانَةُ الاِْنْسانِ نَفْسَهُ.»:
تمام خیر آن است که انسان خود را نگهدارد.
«إِیّاکَ وَ مُصاحَبَةَ الْکَذّابِ، فَإِنَّهُ بِمَنْزِلَةِ السَّرابِ یُقَرِّبُ لَکَ البَعیدَ وَ یُبَعِّدُ لَکَ الْقَریبَ. وَ إِیّاکَ وَ مُصاحَبَةَ الْفاسِقِ فَإِنَّهُ بایَعَکَ بِأُکْلَة أَوْ أَقَلَّ مِنْ ذلِکَ. وَ إِیّاکَ وَ مُصاحَبَةَ الْبَخیلِ فَإِنَّهُ یَخْذُلُکَ فى مالِهِ أَحْوَجَ ما تَکُونُ إِلَیْهِ. وَ إِیّاکَ وَ مُصاحَبَةَ الاَْحْمَقِ، فَإِنَّهُ یُریدُ أَنْ یَنْفَعَکَ فَیَضُرُّکَ. وَ إِیّاکَ وَ مُصاحَبَةَ الْقاطِعِ لِرَحِمِهِ، فَإِنّى وَجَدْتُهُ مَلْعُونًا فى کِتابِاللّهِ.»:
1ـ مبادا با دروغگو همنشین شوى که او چون سراب است، دور را به تو نزدیک کند و نزدیک را به تو دور نماید.
2ـ مبادا با فاسق و بدکار همنشین شوى که تو را به یک لقمه و یا کمتر بفروشد.
3ـ مبادا همنشین بخیل شوى که او در نهایتِ نیازت بدو، تو را واگذارد.
4ـ مبادا با احمق رفیق شوى که چون خواهد سودت رساند، زیانت مىزند.
5 ـ مبادا با آن که از خویشان خود مى برد، مصاحبت کنى که من او را در قرآن ملعون یافتم.
«إِنَّ الْمَعْرِفَةَ وَ کَمالَ دینِ الْمُسْلِمِ تَرْکُهُ الْکَلامَ فیما لا یَعْنیهِ وَ قِلَّةُ مِرائِهِ وَ حِلْمُهُ وَ صَبْرُهُ وَ حُسْنُ خُلْقِهِ.»:
معرفت و کمال دیانت مسلمان، ترکِ کلام بى فایده و کم جدل کردن، و حلم و صبر و خوشخویى اوست.
«إِبْنَ آدَمَ! إِنّکَ لا تَزالُ بِخَیْر ما کانَ لَکَ واعِظٌ مِنْ نَفْسِکَ، وَ ما کانَتِ الُْمحاسَبَةُ مِنْ هَمِّکَ، وَ ما کانَ الْخَوْفُ لَکَ شِعارًا وَ الْحَذَرُ لَکَ دِثارًا.
إِبْنَ آدَمَ! إِنَّکَ مَیِّتٌ وَ مَبْعُوثُ وَ مَوْقُوفٌ بَیْنَ یَدَىِ اللّهِ جَلَّ وَ عَزَّ، فَأَعِدَّ لَهُ جَوابًا.»:
اى فرزند آدم! به راستى که تو پیوسته رو به خیرى، تا خودت را پند دهى و حساب خودت را برسى و ترس از خدا را روپوش و پرهیز را زیرپوش خود سازى.
اى فرزند آدم! تو خواهى مرد و برانگیخته خواهى شد و در حضور خداوند عزّ و جَلّ قرار خواهى گرفت، پس براى او جوابى را آماده کن.
«أَلْمُؤْمِنُ مِنْ دُعائِهِ عَلى ثَلاث: إِمّا أَنْ یُدَّخَرَ لَهُ وَ إِمّا أَنْ یُعَجَّلَ لَهُ وَ إِمّا أَنْ یُدْفِعَ عَنْهُ بَلاءً یُریدُ أَنْ یُصیبَهُ.»:
مؤمن از دعایش سه نتیجه مى گیرد:1ـ یا برایش ذخیره گردد،2ـ یا در دنیا برآورده شود،3ـ یا بلایى را که خواست به او برسد، از او بگرداند.
«إِنَّ اللّهَ لَیُبْغِضُ الْبَخیلَ السّائِلَ الُْمحْلِفَ.»:
به راستى که خداوند، گداى بخیلى را که سوگند مى خورد دشمن دارد.
«ثَلاثٌ مُنْجِیاتٌ لِلْمُؤْمِنِ: کَفُّ لِسانِهِ عَنِ النّاسِ وَ اغْتِیابِهِمْ. وَ اشْتِغالُهُ نَفْسَهُ بِما یَنْفَعُهُ لاِخِرَتِهِ وَ دُنْیاهُ وَ طُولُ الْبُکاءِ عَلى خَطیئَتِهِ.»:
سه چیز سبب نجات مؤمن است:1ـ بازداشتن زبان از غیبت مردم،2ـ مشغول کردن خودش به آنچه که براى آخرت و دنیایش سود دهد،3ـ و گریستن طولانى بر گناهش.
«مَنِ اشْتاقَ إِلى الْجَنَّةِ سارَعَ إِلَى الْخَیْراتِ وَ سَلا عَنِ الشَّهَواتِ وَ مَنْ أَشْفَقَ مِنَ النّارِ بادَرَ بِالتَّوْبَةِ إِلَى اللّهِ مِنْ ذُنُوبِهِ وَ راجَعَ عَنِ الَْمحارِمِ.»
هر که مشتاق بهشت است به حسنات شتابد و از شهوات دورى گزیند، هر که از دوزخ ترسد براى توبه از گناهانش به درگاه خدا پیشى گیرد و از حرامها برگردد.
«نَظَرُ المُؤْمِنِ فى وَجْهِ أَخیهِ المُؤْمِنِ لِلْمَوَدَّةِ وَ الَْمحَبَّةِ لَهُ عِبادَةٌ.»:
نگاه مهرآمیز مؤمن به چهره برادر مؤمنش و محبّت به او عبادت است.
«ما مِنْ شَىْء أَحَبُّ إِلَى اللّهِ بَعْدَ مَعْرِفَتِهِ مِنْ عِفَّةِ بَطْن وَ فَرْج وَ ما مِنْ شَىْء أَحَبُّ إِلَى اللّهِ مِنْ أَنْ یُسْأَلَ.»:
چیزى نزد خدا، پس از معرفت او، محبوبتر از پارسایى شکم و شهوت نیست، و چیزى نزد خدا محبوبتر از درخواست کردن از او نیست.
«إِنْ شَتَمَکَ رَجُلٌ عَنْ یَمینِکَ ثُمَّ تَحَوَّلَ إِلى یَسارِکَ وَ اعْتَذَرَ إِلَیْکَ فَاقْبَلْ عُذْرَهُ.»
اگر مردى از طرف راستت به تو دشنام داد و سپس به سوى چپت گردید و از تو عذرخواهى نمود، عذرش را بپذیر.
«فَأَمّا حَقُّ اللّهِ الاَْکْبَرِ فَإِنَّکَ تَعْبُدُهُ لا یُشْرِکُ بِهِ شَیْئًا فَإِذا فَعَلْتَ ذلِکَ بِإِخْلاص جَعَلَ لَکَ عَلى نَفْسِهِ أَنْ یَکْفِیَکَ أَمْرَ الدُّنْیا وَ الاْخِرَةِ وَ یَحْفَظَ لَکَ ما تُحِبُّ مِنْها.»
حقّ خداوند بزرگ این است که او را بپرستى و چیزى را شریکش ندانى و چون از روى اخلاص این کار را کردى، خدا بر عهده گرفته که کار دنیا و آخرت تو را کفایت کند و آنچه از او بخواهى برایت نگهدارد.
«وَ أَمّا حَقُّ أَبیکَ فَتَعْلَمَ أَنَّهُ أَصْلُکَ وَ أَنَّکَ فَرْعُهُ وَ أَنَّکَ لَوْلاهُ لَمْ تَکُنْ، فَمَهْما رَأَیْتَ فى نَفْسِکَ مِمّا تُعْجِبُکَ فَاعْلَمْ أَنَّ أَباکَ أَصْلُ النِّعْمَةِ عَلَیْکَ فیهِ وَ احْمَدِ اللّهَ وَ اشْکُرْهُ عَلى قَدْرِ ذلِکَ.»:
و امّا حقّ پدرت را باید بدانى که او اصل و ریشه توست و تو شاخه او هستى، و بدانى که اگر او نبود تو نبودى، پس هر زمانى در خود چیزى دیدى که خوشت آمد بدان که [از پدرت دارى] زیرا اساس نعمت و خوشى تو، پدرت مى باشد، و خدا را سپاس بگزار و به همان اندازه شکر کن.
«قَدِّمُوا أَمْرَ اللّهِ وَ طاعَتَهُ وَ طاعَةَ مَنْ أَوْجَبَ اللّهُ طاعَتَهُ بَیْنَ یَدَىِ الاُْمُورِ کُلِّها.»
طاعت خدا و طاعت هر که را خدا واجب کرده بر همه چیز مقدّم بدارید.
«فَحَقُّ أُمِّکَ فَأَنْ تَعْلَمَ أَنَّها حَمَلَتْکَ حَیْثُ لایَحْمِلُ أَحَدٌ وَ أَطْعَمَتْکَ مِنْ ثَمَرَةِ قَلْبِها ما لا یُطْعِمُ أَحَدٌ أَحَدًا. وَ أَنَّها وَقَتْکَ بِسَمْعِها وَ بَصَرِها وَ یَدِها وَ رِجْلِها وَ شَعْرِها وَ بَشَرِها وَ جَمیعِ جَوارِحِها مُسْتَبْشِرَةً بِذلِکَ، فَرِحَةً، مُوبِلَةً مُحْتَمِلَةً لِما فیهِ مَکْرُوهُها وَ أَلَمُها وَ ثِقْلُها وَ غَمُّها حَتّى دَفَعَتْها عَنْکَ یَدُالْقُدْرَةِ وَ أَخْرَجَتْکَ إِلَى الاَْرْضِ فَرَضِیَتْ أنْ تَشْبَعَ وَ تَجُوعَ هِىَ وَ تَکْسُوَکَ وَ تَعْرى وَ تَرْوِیَکَ وَ تَظْمَأَ وَ تُظِلَّکَ وَ تَضْحى وَ تُنَعِّمَکَ بِبُؤْسِها وَ تُلَذِّذَکَ بِالنَّوْمِ بِأَرَقِها وَ کانَ بَطْنُها لَکَ وِعاءً وَ حِجْرُها لَکَ حِواءً وَ ثَدْیُها لَکَ سِقاءً، وَ نَفْسُها لَکَ وِقاءً، تُباشِرُ حَرَّ الدُّنْیا وَ بَرْدَها لَکَ وَ دُونَکَ، فَتَشْکُرْها عَلى قَدْرِ ذلِکَ وَ لا تَقْدِرُ عَلَیْهِ إِلاّ بِعَوْنِ اللّهِ وَ تَوْفیقِهِ.»:
و امّا حقّ مادرت این است که بدانى او تو را در شکم خود حمل کرده که احدى کسى را آن گونه حمل نکند، و از میوه دلش به تو خورانیده که کسى از آن به دیگرى نخوراند، و اوست که تو را با گوش و چشم و دست و پا ومو و همه اعضایش نگهدارى کرده و بدین فداکارى شاداب و شادمان و مواظب بوده و هر ناگوارى و درد و سنگینى و غمى را تحمّل کرده تا [توانسته] دست قدرت [مکروهات] را از تو دفع نموده و تو را از آنها رهانده و به روى زمین کشانده و باز هم خوش بوده که تو سیر باشى و او گرسنه، و تو جامه پوشى و او برهنه باشد، تو را سیراب کند و خود تشنه بماند، تو را در سایه بدارد و خود زیر آفتاب باشد و با سختى کشیدن تو را به نعمت رساند، و با بیخوابى خود، تو را به خواب کند، شکمش ظرف وجود تو بوده و دامنش آسایشگاه تو و پستانش مشک آب تو و جانش فداى تو و به خاطر تو، و به حساب تو، گرم و سرد روزگار را چشیده است.
به این اندازه قدرش را بدانى و این را نتوانى مگر به یارى و توفیق خدا.
«لَوْ یَعْلَمُ النّاسُ ما فى طَلَبِ الْعِلْمِ لَطَلَبُوهُ وَ لَوْ بِسَفْکِ الْمُهَجِ وَ خَوْضِ اللُّجَجِ.»:
اگر مردم بدانند که در طلب علم چه فایده اى است، آن را مىطلبند اگر چه با ریختن خون دل و فرو رفتن در گرداب ها باشد.
«مَجالِسُ الصّالِحینَ داعِیَةٌ إِلَى الصَّلاحِ وَ آدابُ الْعُلَماءِ زِیادَةٌ فِى الْعَقلِ.»:
مجلس هاى شایستگان، دعوت کننده به سوى شایستگى است و آداب دانشمندان، فزونى در خرد است.
«أَلذُّنُوبُ الَّتى تَرُدُّ الدُّعاءَ: سُوءُ النِّیَّةِ، وَ خُبْثُ السَّریرَةِ، وَ النِّفاقُ مَعَ الإِخْوانِ، وَ تَرْکُ التَّصْدیقِ بِالاِْجابَةِ، وَ تَأخیرُ الصَّلَواتِ المَفْرُوضَةِ حَتّى تَذْهَبَ أَوْقاتُها، وَ تَرْکُ التَّقَرُّبِ إِلَى اللّهِ عَزَّوَجَلَّ بِالْبِّرِ وَ الصَّدَقَةِ، وَ اسْتِعْمالُ الْبَذاءِ وَ الْفُحْشِ فِى الْقَوْلِ.»:
گناهانى که دعا را ردّ مى کنند، عبارتند از:1ـ نیّت بد،2ـ ناپاکى باطن،3ـ نفاق با برادران،4ـ عدم اعتقاد به اجابت دعا،5ـ تأخیر نمازهاى واجب از وقت خودش،6ـ ترک تقرّب به خداوند عزّوجلّ به وسیله ترک احسان و صدقه، 7ـ ناسزاگویى و بدزبانى.
«عَجَبًا کُلَّ الْعَحَبِ لِمَنْ عَمِلَ لِدارِ الْفَناءِ وَ تَرَکَ دارَ الْبَقاءِ.»:
شگفتا! از کسى که کار مى کند براى دنیاى فانى و ترک مى کند سراى جاودانى را!
«مَنْ رَمَى النّاسَ بِما فیهِمْ رَمَوْهُ بِما لَیْسَ فیهِ.»:
هر که مردم را به چیزى که در آنهاست متّهم کند، او را به آنچه که در او نیست متَّهم کنند.
«ما تَعِبَ أَوْلِیاءُ اللّهِ فِى الدُّنْیا لِلدُّنْیا، بَلْ تَعِبُوا فِى الدُّنْیا لِلاْخِرَةِ.»:
اولیاى خدا در دنیا براى دنیا رنج نمى کشند، بلکه در دنیا براى آخرت رنج مى کشند.
«أَلّلهُمَّ إِنّى أَعُوذُ بِکَ مِنْ هَیَجانِ الْحِرْصِ وَ سَوْرَةِ الْغَضَبِ وَ غَلَبَةِ الْحَسَدِ... وَ سُوءِ الْوِلایَةِ لِمَنْ تَحْتَ أَیْدینا.»:
خدایا! به تو پناه مى برم از طغیان حرص و تندى خشم و غلبه حسد... و سرپرستى بد براى زیر دستانمان.
إِیّاکُمْ وَ صُحْبَةَ الْعاصینَ، وَ مَعُونَةَ الظّالِمینَ وَ مُجاوَرَةَ الْفاسِقینَ، إِحْذَرُوا فِتْنَتَهُمْ، وَ تَباعَدُوا مِنْ ساحَتِهِمْ.
از همنشینى با گنهکاران و یارى ستمگران و نزدیکى با فاسقان بپرهیزید.
از فتنه هایشان برحذر باشید و از درگاهشان دورى گزینید.
«وَ اعْلَمُوا أَنَّهُ مَنْ خالَفَ أَوْلِیاءَ اللّهِ وَ دانَ بِغَیْرِ دینِ اللّهِ، وَ اسْتَبَدَّ بِأَمْرِهِ دُونَ أَمْرِ وَلِىِّ اللّهِ، فى نار تَلْتَهِبُ.»:
بدانید هر که با اولیاى خدا مخالفت کند، و به غیر از دین خدا، دین دیگرى را پیروى نماید و به رأى خویش استبداد ورزد، نه به فرمان ولِىّ خدا، در آتشى فروزان درافتد.
«خَفِ اللّهَ تَعالى لِقُدْرَتِهِ عَلَیْکَ وَ اسْتَحْىِ مِنْهُ لِقُرْبِهِ مِنْکَ.»:
از خداى متعال به خاطر قدرتش بر تو بترس، و به خاطر نزدیکى اش به تو، از او شرم و حیا داشته باش.
«لا تُعادِیَنَّ أَحَدًا وَ إِنْ ظَنَنْتَ أَنَّهُ لا یَضُرُّکَ، وَ لا تَزْهَدَنَّ فى صِداقَةِ أَحَد وَ إِنْ ظَنَنْتَ أَنَّهُ لا یَنْفَعُکَ... .»:
حتماً با هیچ کس دشمنى نکن، هر چند گمان کنى که او به تو زیان نرساند، و حتماً دوستى هیچ کس را ترک نکن هر چند گمان کنى که او سودى به تو نرساند... .
«لِکُلِّ شَىْء فاکِهَةٌ وَ فاکِهَةُ السَّمْعِ الْکَلامُ الْحَسَنُ.»:
براى هر چیزى میوه اى است و میوه شنوایى، کلام نیکوست.
«کَفُّ الاَْذى رَفْضُ الْبَذاءِ، وَ اسْتَعِنْ عَلَى الْکَلامِ بِالسُّکُوتِ، فَإِنَّ لِلْقَوْلِ حالاتٌ تَضُرُّ، فَاْحذَرِ الاَْحمَقَ.»:
جلوگیرى از آزار، ترک کلام قبیح است، و در سخن گفتن از سکوت کمک بخواه، زیرا براى سخن، حالاتى است که زیان مى زند، بنابراین از سخن احمق برحذر باش.
«خَیْرُ مَفاتیحِ الاُْمُورِ الصِّدْقُ، وَ خَیْرُ خَواتیمِها الْوَفاءُ.»:
بهترین کلید گشایش کارها، راستگویى، و بهترین مُهرِ پایانى آن وفادارى است.
«إِیّاکَ وَ الْغیبَةَ فَإِنَّها إِدامُ کِلابِ النّارِ.»:
از غیبت کردن بپرهیز، زیرا که خورش سگهاى جهنّم است.
«ألْکَریمُ یَبْتَهِجُ بِفَضْلِهِ، وَ اللَّئیمُ یَفْتَخِرُ بِمِلْکِهِ.»:
کریم و بخشنده به بخشش خویش خوشحال است و لئیم و پست به دارایى اش مفتخر است.
«مَنْ کَسا مُؤْمِنًا کَساهُ اللّهُ مِنَ الثِّیابِ الْخُضْرِ.»:
هر که مؤمنى را بپوشاند، خداوند به او از جامه هاى سبز بهشتى بپوشاند.
«مِنْ أَخلاقِ الْمُؤْمِنِ أَلاِْنْفاقُ عَلى قَدْرِ الاِْقْتارِ، وَ التَّوَسُّعُ عَلَى قَدْرِ التَّوَسُّعِ، وَ إِنْصافُ النّاسِ، وَ إِبْتِداؤُهُ إِیّاهُمْ بِالسَّلامِ عَلَیْهِمْ.»:
از اخلاق مؤمن، انفاق به قدر تنگدستى، و توسعه در بخشش به قدر توسعه،و انصاف دادن به مردم، و پیشى گرفتن سلام بر مردم است.
«إِنّى لاََکْرَهُ لِلرَّجُلِ أَنْ یُعافى فِى الدُّنْیا فَلا یُصیبُهُ شَىءٌ مِنَ الْمَصائِبِ.»:
من براى کسى نمى پسندم که در دنیا عافیت داشته باشد و هیچ مصیبتى به او نرسد.
«إنَّ أَسْرَعَ الْخَیْرِ ثَوابًا الْبِرُّ، وَ أَسْرَعُ الشَّرِّ عُقُوبَةً الْبَغْىُ.»:
به راستى که ثواب نیکوکارى، زودتر از هر کار خیرى خواهد رسید، و عقوبت ستمگرى، زودتر از هر بدى دامنگیر آدمى شود.
«إِنَّ الدُّعاءَ لَیَرُدُّ الْبَلاءَ وَ قَدْ أُبْرِمَ إِبْرامًا. أَلدُّعاءُ یَدْفَعُ الْبَلاءَ النّازِلَ وَ ما لَمْ یَنْزِلْ.»
به راستى که دعا، بلا را برگرداند، آن هم بلاى حتمى را. دعا بلایى را که نازل شده و آنچه را نازل نشده دفع کند.
منبع: سایت ویژه امام سجاد (علیه السلام)