زمانی چند نفر از سادات نجفآباد اصفهان به خدمت آیةالله بید آبادی (ره) آمده، گفتند:چشمه آبی که از دامنه کوه جاری میشد و مورد بهره برداری اهالی بود چندی است خشکیده و ما در زحمت هستیم. دعایی کنید تا گشایشی حاصل شود. آن بزرگوار آیه شریفه:”لَوْ اَنْزَلْنا هَذا الْقُرْآنَ عَلی جَبَل لَرَأَیْتَهُ خاشِعًا مُتَصَدِّعًا مِنْ خَشْیَةِاللهِ...
اگر این قرآن را بر کوه نازل میکردیم میدیدی که کوه از ترس خداوند فروتن و در هم شکسته میشد. ”را بر کاغذی نوشت و به آنها داد، فرمود:اول شب آن را بر قله آن کوه گذارده، بر گردید. آنها چنین کردند و چون به خانه خود رسیدند صدای مهیبی از کوه بلند شد که همه اهالی شنیدند و چون صبح بیرون آمدند چشمه آب را جاری دیدند و شکر خدای بجا آوردند.
میرمحمدصادق یاراحمدیان، موسسه ام الکتاب