تسنیم

مطالب قرآنی: مقالات-حدیث-گزارش-درباره قرآن-پند بزرگان-کتابشناسی-علوم قرآنی-حفظ قرآن-شان نزول-پرسش و پاسخ-آیامیدانید-دین و زندگی

تسنیم

مطالب قرآنی: مقالات-حدیث-گزارش-درباره قرآن-پند بزرگان-کتابشناسی-علوم قرآنی-حفظ قرآن-شان نزول-پرسش و پاسخ-آیامیدانید-دین و زندگی

انصاف

 

انصاف

 

ترازو

(اکتفا به حقوق خویش)

اشاره:

انصاف؛ واژه ای که اگر در زندگی انسان مفهوم واقعی به خود بگیرد، به تنهایی می تواند قسمت زیادی از مشکلات زندگی وی را حل کند. اگر انسان خود نقاط ضعف خود را دریابد و با رعایت انصاف، در صدد برطرف ساختن آن باشد، بی شک آرمانشهری خواهد ساخت که از زندگی در آن لذت خواهد برد...

 

انصاف از دیدگاه قرآنی

 

« وَیلٌ لِلمُطفِّفِینَ * ألذینَ إذا اکتَالُوا عَلَی النّاسِ یَستَوفُونَ * وَ إذا کالُوهُم أو وَزِنُوهُم یُخسِرُونَ:

وای بر کم فروشان! * آنان که وقتی برای خود پیمانه می کنند، حق خود را به طور کامل می گیرند؛ * امّا هنگامی که می خواهند برای دیگران پیمانه یا وزن کنند، کم می گذارند.»  ( مطففین/ 3-1)

انسان منصف، کسی است که هرگز به ضرر و زیان دیگران راضی نباشد و در عین حال، هیچ سود و منفعت غیر طبیعی و ناحقی را برای خود نپسندد.

 

انصاف از دیدگاه اهل بیت (علیهم السلام)

 

رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) از خداوند متعال نقل نمودند که حضرت حق فرمود:

ای بنی آدم! چرا انصاف نداری؟ من با دادن نعمت، دوستی خودم را به تو ثابت می کنم؛ ولی تو بر انجام گناه اصرار می ورزی؟!

خیر من همیشه به سوی تو نازل است، اما شر تو به سوی من بازمی گردد و هر روز، فرشته کریمی از تو برای من، عمل غیر صالح می آورد. ای فرزند آدم! هنگام خشم، مرا یاد کن تا من هم هنگام خشم تو را یاد کنم و در عذاب هایی که تو را محو می کند، غرقت ننمایم.

امام باقر علیه السلام:

«لاعَدلَ کالانصاف: هیچ عدالتی چون انصاف نیست.»

امام صادق علیه السلام فرمود:

پیامبر، نگاه کردن خود را نیز میان اصحاب تقسیم می کرد و به این و آن، برابر می نگریست.

 

انصاف از نگاه بزرگان

 

حکایت اول 

مردی از حج برگشته بود. نزد امام صادق علیه السلام از همسفری تعریف می کرد که پیوسته مشغول به عبادت بوده است. امام فرمودند: پس چه کسی کارهای او را انجام می داد؟ آن مرد گفت: افتخار انجام کارهای شخصی او با ما بود. امام فرمود: بنابراین همه شما از او برتر بوده اید.

 

حکایت دوم

تو تدارکات لشکر، یکی دو شب، می دیدیم ظرف های شام را یکی شسته. نمی دانستیم کار کیست. یک شب، مُچش را گرفتیم. آقا مهدی زین الدین (فرمانده لشگر) بود. گفت: من روز را نمی رسم کمکتون کنم، ولی ظرف های شب، با من.

شهید زین الدین تازه همسرش را آورده بود اهواز. طبقه ی بالای خانه ی ما می نشستند. آفتاب نزده از خانه می رفت بیرون. یک روز، صدای پایین آمدنش از پله ها را که شنیدم، رفتم جلویش را گرفتم. گفتم: مهدی جان! تو دیگه عیالواری. یک کم بیشتر مواظب خودت باش.

گفت: چی کار کنم؟ مسئولیت بچه های مردم گردنمه.

گفتم: لااقل توی سنگر فرماندهیت بمون.

گفت: اگه فرمانده نیم خیز راه بره، نیروها سینه خیز می رن. اگه بمونه تو سنگرش که بقیه می رن خونه هاشون.

 

جلوه های انصاف در زندگی

 

برخی از فواید انصاف عبارت است از:

1. سبب خشنودی خدا و نزول نعمت می شود.

خداوند، بنده ی با انصافی را دوست دارد که به حقوق دیگران احترام می گذارد.

 

2. برکت زندگی انسان را سبب می شود.

انسانی که منصف باشد، ثروتی که کسب می کند، سرشار از برکات معنوی است؛ چرا که او عقیده دارد مال و ثروت کمتری که آلوده به حق مردم نباشد، ارزش بیشتری دارد.

 

3. با رعایت انصاف، مردم احساس احقاق حق می کنند.

در جامعه ای که افراد آن خود را ملزم به رعایت حقوق دیگران می دانند، همگان احساس می کنند که حق خود را بدون هیچ مشکلی به دست می آورند که این، احساسی بس شیرین و اتفاقی فرخنده است.

 

4. سبب نزدیکی افراد اجتماع به هم می شود.

در چنین جامعه ای مردم با توجه به احساس خوب احقاق حق، با یکدیگر روابط صمیمانه تری برقرار می کنند.

 

علی علیه السلام در نامه ای به یکی از کارگزاران حکومت خود می فرماید:

در برابر مردم فروتن باش و آنان را با گشاده رویی و نرمخویی بپذیر و با همگان (حتی) در نگریستن و نظر انداختن و اشاره نمودن و سلام و علیک کردن، یکسان رفتار کن تا بزرگان قوم به طمع ستم کردن بر ضعیفان نیافتند و ضعیفان از دادگری تو نومید نشوند.

 

                                                                                                                                           ادامه دارد ...

 

 

منبع :

طباطبایی، سید محمد هادی،  کتابچه شهر قرآنی، شماره17،  با اندکی تصرف، سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران

 

نظم

 

نظم

نظم

 

 

اشاره:

باور کن که نظم، اساس کار توست.

انسانی که برنامه زندگی اش را بر اساس نظم و ترتیب خاصی تنظیم کند، به سادگی توانایی انجام همه کارهایش را خواهد داشت.

و این؛ به منزله مقدمه ای است برای رسیدن به هدف!

که هدف، همین نزدیکی است اگر برنامه ای باشد و نظمی!

 

نظم از دیدگاه قرآنی

 

« وَ هُوَ الذّی خَلَقَ اللَّیلَ وَ النَّهَارَ وَ الشَّمسَ وَ القَمَرَ کُلُّ فِی فَلَکٍ یَسبَحُون:

او کسی است که شب و روز و خورشید و ماه را آفرید؛ هر یک در مداری در حرکتند.»    (انبیاء/ 33)

در این آیه، نظم موجود در جهان آفرینش مدّ نظر قرار دارد.

همه مخلوقات با نظم خاصی آفریده شده اند، باید با نظم و ترتیب مشخصی به فعالیت خود ادامه دهند و هر چیزی در جهان خلقت، به واسطه نظمی منطقی، مسیر معین خود را طی می کند.

 

نظم از دیدگاه اهل بیت (علیهم السلام)

 

امام علی علیه السلام

«التَدبیر قَبلَ الفعل یُومن النَّدَم: برنامه ریزی و آینده نگری پیش از کار، تو را از پشیمانی ایمن می دارد.»

امام علی علیه السلام

«انَّ اوقاتَک اجزاء عُمرکَ فَلا تَنفلُ لَک وَقتاً الا فیما یُنجیک: همانا وقت های تو، اجزای عمر توست. بنابر این بکوش که وقتی از تو ، جز در آن چه موجب نجاتت می شود؛ تلف نگردد.»

 

نظم از نگاه بزرگان

 

حکایت اول

در آن هنگام که امام در پاریس بود، خبرنگاران برای مصاحبه به محضرش می آمدند. هنگامی که دوربین های خود را نصب می کردند تا برای مصاحبه آماده شوند، حدود ده دقیقه طول می کشید. در همین مدت، امام به تلاوت قرآن مشغول می شد. برخی می گفتند: خود را برای مصاحبه آماده کنید. می فرمود: چند دقیقه طول می کشد تا مصاحبه کننده ها آماده شود، آیا این چند دقیقه عمر و وقتم را تباه کنم؟

 

حکایت دوم

 یکی از شاگردان آیت الله العظمی بهجت می نویسد: حضرت آقا در کارشان دقیق و منظم هستند. به عنوان مثال حتی برنامه ریزی کرده اند که از در منزل تا مسجد مشغول فلان ذکر، و بعد از آن ذکر خاصی شوند، تا وقت ایشان ضایع نگردد.

 

حکایت سوم

حضرت آیت الله خامنه ای از امام خاطره ای نقل می کند: خدمت امام جلسه ما طول کشید. امام نگاهی به ساعت کرد و فرمود: ساعت قدم زدن دیر شد، سپس فرمود: اگر به زندگی و رفتارمان نظم بدهیم، فکرمان هم طبعاً منظم می شود.

 

جلوه هایی از نظم در زندگی انسان

 

 1. نظم در گفتار

نظم در گفتار بدین معناست که انسان در گفتار خویش «حدود» را مراعات کند. مثلاً در این که چه بگوید، کی بگوید، چه میزان بگوید و چگونه بگوید. در موضوعاتی که می توان به بحث نظم در گفتار به آن اشاره کرد، این است که انسان در موارد ستایش و نکوهش همواره باید از اعتدال خارج نشود و به گرداب افراط و تفریط نیفتد.

 

2. نظم در نوشتار

نظم در نوشتار چیزی جز آراستگی پیوستگی و هماهنگی بین کلمات در هنگام نوشتن نیست.

 

3. نظم در غذا خوردن

رعایت نظم در تغذیه و نیز حفظ اصول بهداشتی، همواره مورد تاکید پیشوایان دینی ما بوده است. به طور منظم و در ساعات ویژه و نیز در حد اعتدال و میانه باشد تا انسان از جسمی سالم در تمامی عمر خویش برخوردار باشد.

 

4. نظم در راه رفتن

نظم در راه رفتن به معنای میانه روی و اعتدال در سرعت آن است.

 

5. نظم در آراستن ظاهر

انسانی که از نظر شکل ظاهری پاکیزه و مرتب باشد و به آراستگی خود ارج نهد، انسانی منظم و منضبط به حساب می آید. توجه به آراستگی ظاهری در برخورد های اجتماعی موثر و کارگشاست.

 

6. نظم در معاشرت

نکته ای که لازم است در معاشرت ها مدنظر قرار گیرد، این است که برای معاشرت، وقت و اندازه ای حساب شده صرف شود و از گذراندن اوقات به بطالت و بیهودگی باید پرهیز کرد. این در واقع همان نظم و انضباط در معاشرت هاست.

 

7. نظم در عبادت

در انجام عبادات فردی نیز نظم بسیار ضروری است و خودداری از افراط و تفریط بسیار توصیه شده است.

رهرو آن نیست گهی تند و گهی خسته رود                رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود

 

                                                                                                                                     ادامه دارد ...

 

منبع :

طباطبایی، سید محمد هادی،  کتابچه شهر قرآنی، شماره21،  با اندکی تصرف، سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران