تسنیم

مطالب قرآنی: مقالات-حدیث-گزارش-درباره قرآن-پند بزرگان-کتابشناسی-علوم قرآنی-حفظ قرآن-شان نزول-پرسش و پاسخ-آیامیدانید-دین و زندگی

تسنیم

مطالب قرآنی: مقالات-حدیث-گزارش-درباره قرآن-پند بزرگان-کتابشناسی-علوم قرآنی-حفظ قرآن-شان نزول-پرسش و پاسخ-آیامیدانید-دین و زندگی

یاری رساندن


یاری رساندن
 

بسوی آرمانشهر

(7)

انفاق

اشاره:

 

انفاق؛ یاری رساندن به نیازمندی که هیچ فرجامی را برای خود متصور نیست و تو می‌بخشی به او تا آرزویش را برآورده سازی!

 

دیدگاه قرآن

 

«مثل الذین ینفقون اموالهم فی سبیل‌الله کمثل حبة انبتت سبع سنابل فی کل سنبلة مائة حبة و الله یضاعف لمن یشاء والله واسع علیم: داستان کسانی که اموال خود را در راه خدا انفاق می‌کنند، چون داستان دانه‌ای است که هفت خوشه برویاند که در هر خوشه یک صد دانه [باشد] و خداوند برای هر کسی بخواهد دو یا چند برابر می‌کند و «رحمت خدا وسیع و او دانا است.»(بقره / 261)

در این آیه، علاوه بر دعوت به انفاق، راه و رسم آن را می‌آموزد و در صورت عدم تمکن از انفاق، شیوه برخورد با فقیر را تذکر می‌دهد و بر اخلاص در عمل و نیت و دوری از ریا و منت و آزار تاکید می‌ورزد.

 

دیدگاه اهل بیت (علیهم السلام)

 

امام‌ جعفر صادق علیه السلام:

سه چیز است که هر کس یکی از آنها را نزد خدا برد، خدا بهشت را برای او واجب کند: انفاق در حال تنگدستی، و خوشرویی برای همه مردم و انصاف دادن از خود.

 

از نگاه بزرگان

 

حکایت اول

پنج یا شش روز به عید سال 1361 مانده بود. ساعت ده شب، شهید بابایی به منزل ما آمد و مقداری طلا که شامل یک سینه ریز و تعدادی النگو بود به من داد و گفت: فردا به پول نیاز دارم، اینها را بفروش. گفتم: اگر پول نیاز دارید، بگویید تا از جایی تهیه کنم. او در پاسخ گفت: تو نگران این موضوع نباش، من قبلا اینها را خریده‌ام و فعلا نیازی به آنها نیست. در ضمن با خانواده هم صحبت کرده‌‌ام. من فردای آن روز، آنها را فروختم و برگشتم. شب شهید بابایی به منزل ما آمد و از من خواست کمی قدم بزنیم. حین قدم زدن گفت: وضع مناسب نیست.

قیمت اجناس بالا رفته، حقوق کارمندان و کارگران پایین است و درآمدشان با خرجشان نمی‌خواند. پول‌ها را از من گرفت. بعدها از یکی از دوستان شنیدم که همان شب، پول‌ها را بین سربازان متاهل که قرار بود فردا برای مرخصی عید نزد زن و فرزندشان بروند، تقسیم کرده است.

 

حکایت دوم

مردی نامه ای به امام حسن مجتبی علیه السلام داد که در آن اظهار حاجت نموده بود. حضرت بدون آن که نامه را بخواند، فرمود: حاجتت را برآورده می کنم. کسی به ایشان عرض کرد: خوب بود نگاهی به نامه اش می انداختید و طبق آن عنایت می فرمودید. حضرت فرمود: همین اندازه که او ذلیلانه پیش روی من بایستد تا نامه اش را بخوانم، مورد سوال خداوند قرارخواهم گرفت.

 

ممکن است برخى گمان کنند که انفاق تنها فلسفه‏اش پرشدن خلاءهاى اجتماعى است و لذا مى‏گویند اگر این مسئله را حکومت و دولت بعهده بگیرد و با سازمانهائى که تشکیل مى‏دهد مشکلات فقر و مسکنت را حل نماید دیگر نیازى نیست که بصورت انفاق‏هاى فردى انجام گیرد.

ولى اینچنین نیست، یعنى انفاق فلسفه‏اش تنها پرشدن خلاءها نمى‏باشد بلکه رابطه‏اى با «ساخته‏شدن‏ انسان» دارد. اینکه انسان چیزى داشته باشد و از خود جدا کند و مظهر رحمانیت پروردگار بشود، نقش بزرگى در ساختن انسان دارد. عطوفت ‏یعنى تمایل و توجه به دیگران، با دیگران یکى شدن و دل بجاى دل آنها نهادن خود هدفى اساسى و قابل اهمیت است.

 

                                                                                                                               ادامه دارد ...

 

 

منبع :

طباطبایی، سید محمد هادی،  کتابچه شهر قرآنی، شماره3،  با اندکی تصرف، سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد