تسنیم

مطالب قرآنی: مقالات-حدیث-گزارش-درباره قرآن-پند بزرگان-کتابشناسی-علوم قرآنی-حفظ قرآن-شان نزول-پرسش و پاسخ-آیامیدانید-دین و زندگی

تسنیم

مطالب قرآنی: مقالات-حدیث-گزارش-درباره قرآن-پند بزرگان-کتابشناسی-علوم قرآنی-حفظ قرآن-شان نزول-پرسش و پاسخ-آیامیدانید-دین و زندگی

آموزه دینی

آقاى «سیدحمید روحانى» مى‏گوید: یکى از علما براى من نقل ‏کرد که تابستان سالی به اتفاق‏ امام و چند تن دیگر از روحانیون به مشهد مشرف شدیم و خانه‏ دربستى گرفتیم.

امام خمینی (ره) و زیارت امام رضا(ع)


آقاى «سیدحمید روحانى» مى‏گوید: یکى از علما براى من نقل ‏کرد که تابستان سالی به اتفاق‏ امام و چند تن دیگر از روحانیون به مشهد مشرف شدیم و خانه‏ دربستى گرفتیم. بعد از ظهرها، پس از یکى دو ساعت استراحت، از خواب بلند مى‏شدیم و دسته‏جمعى ‏روانه حرم مطهر مى‏شدیم و پس از زیارت و نماز و دعا به خانه‏ می آمدیم؛ و در ایوان باصفای آن خانه مى‏نشستیم و چاى‏ می نوشیدیم.

 . برنامه امام این بود که با جمع به حرم مى‏آمدند، ولى ‏دعا و زیارتشان را مختصر مى‏ خواندند و تنها به منزل ‏بر مى‏گشتند. ایوان را آب و جارو و فرش را پهن‏ و سماور را روشن و چاى را آماده مى‏ کردند.  وقتى ‏که ما از حرم باز مى‏گشتیم، براى ما چاى مى‏ریختند.
روزی از ایشان سؤال کردم که این چه کاری است ؟ زیارت و دعا را  براى درست کردن چاى مختصر مى‏کنید و باعجله به منزل باز مى‏گردید؟
 امام جواب دادند: من ثواب این‏ کار را کمتر از آن زیارت و دعا نمى‏دانم.

منبع: شبکه پیام سیما

تمثیلات

اگر گوشت را چند روزی در هوای آزاد قرار دهند، می گندد و بوی بسیار بدی می دهد؛ اما اگر روی آتش رود و تحمل کباب شدن را داشته باشد، بوی خوب آن همه جا را می گیرد.

سازندگی آتش عشق

گوشت و کباب

اگر گوشت را چند روزی در هوای آزاد قرار دهند، می گندد و بوی بسیار بدی می دهد؛ اما اگر روی آتش رود و تحمل کباب شدن را داشته باشد، بوی خوب آن همه جا را می گیرد. انسان همانند گوشت و عشق همانند آتش است. اگر انسان قرین عشق شود و تحمل آتش عشق را داشته باشد، بوی خوب او عالم را می گیرد؛ و اگر از عشق فاصله بگیرد، می گندد.

 

منبع: شبکه پیام سیما

امام خمینی (ره) و امام زمان (عج)

 

آقاى «محمدعلى انصارى» در این باره مى ‏گوید: روزی، یکى از طلاب مدرسه «رفاه» به امام عرض کرد: شما چرا در بین صحبتهایتان از امام زمان (عج) کمتر اسم مى‏برید؟

امام به محض شنیدن این سخن در جا ایستادند و فرمودند: چه مى‏ گویى؟ مگر شما نمى‏دانید ما آنچه داریم از امام زمان(عج) است‏؟ آنچه من دارم از امام زمان(عج)  است. آنچه از انقلاب داریم ‏از امام زمان (عج) است.

 

منبع: شبکه پیام سیما

پندنامه

 

گویند صاحب دلی برای اقامه نماز به مسجدی رفت.

گویند صاحب دلی برای اقامه نماز به مسجدی رفت. نمازگزاران او را شناختند؛ پس از او خواستند که بعد از نماز بر منبر رود و پند گوید. نماز جماعت تمام شد. چشمها همه به سوی او بود. مرد صاحبدل برخاست و بر پله نخست منبر نشست. بسم الله گفت و خدا و رسولش را ستود. آنگاه خطاب به جماعت گفت: مردم، هر کس از شما که می‏داند امروز تا شب خواهد زیست و نخواهد مرد برخیزد.

کسی برنخاست؛ پس او دوباره گفت: حالا هر کس از شما که خود را آماده مرگ کرده است برخیزد.
 باز کسی برنخاست؛ و مرد دوباره گفت: شگفتا از شما که به ماندن اطمینان ندارید؛ اما برای رفتن نیز آماده نیستید.

 

منبع: شبکه پیام سیما

تفسیر تسبیحات اربعه

خدا از داشتن شریک، از ظلم، از مخلوق بودن، از انجام دادن کارى بر خلاف حکمت و مصلحت، از همه نقایص و کمبودها و پلیدیهایى که در موجودات است.

سبحان الله:
خدا از داشتن شریک، از ظلم، از مخلوق بودن، از انجام دادن کارى بر خلاف حکمت و مصلحت، از همه نقایص و کمبودها و پلیدیهایى که در موجودات است، و از همه صفاتى که لازمه مخلوق بودن و «ممکن‏» بودن است، پیراسته و پاک است. با گفتن این جمله و یادآورى این خصوصیت‏ براى خدا، نمازگزار مى‏فهمد و به یاد مى‏آورد که در مقابل چه موجود و چه ذات والایی به کرنش و تعظیم برخاسته است. احساس مى‏کند که تعظیم و تواضع او در برابر نیکى و کمال مطلق است. با این تفاسیر، آیا کسى از اینکه به پاکى و نیکى و زیبایى مطلق احترام بگذارد احساس حقارت مى‏کند؟ نماز چنین فرایندى است، تواضع و تعظیمى در برابر اقیانوس بیکرانه‏اى از خوبیها و کمالها و جمالها؛ تعظیمى نیست که انسان را سرشکسته کند.
از کرامت و عزت انسانى او بکاهد. ستایشى نیست که آدمى را حقیر و خوار سازد. مگر انسان چیزى جز درک کننده زیبایى و کمال و جوینده آن‏ است؟ پس طبیعى است که در برابر کمال مطلق به خاک افتد و ذاتى را - که آن را دارد - ‏با تمام وجود خود پرستش و ستایش کند. این پرستیدن و ستودن او را به راه کمال و نیکى و زیبایى مى‏کشاند و حرکت زندگى او را در این جهت و در این سو قرار مى‏دهد. آنان که نماز و عبادت را مایه خوارى و سرشکستگى انسان می‎دانند و آن را با قدرتهاى مادى مقایسه می کنند این نکته ظریف را ندیده و ندانسته‏اند که: ستایش و بزرگداشت نیکى و پاکى خود نیرومندترین انگیزه‏ نیکى و پاکى است. این نکته‏اى است که ذکر «سبحان الله»، یادآور پاکى و
بشر در سراسر تاریخ زندگیش به سبب برخورداریهاى گوناگون، برای گرفتن امتیازهاى کوچک و بزرگ یا چند روزى بیشتر زیستن، حتى در موارد بسیاری برای نان بخور و نمیرش، در برابر کسانى که در خلقت ‏با او برابر بوده اند و هیچ مایه اصیلى را از او بیشتر نداشته‏اند زبان به‏ ستایش و سپاس مى‏گشود. تن و جان خود را تسلیم صاحب نعمتان مى‏کرد؛ چون نعمت را متعلق به نعمت‏خوارگان مى‏دانست و در طلب نعمت‏بردگى صاحب نعمت را پذیرا مى‏شد.

به یادآوردن اینکه‏ «همه سپاسها و ستایشها از آن خداست‏» مى‏فهماند که نعمتها نیز همه از آن خداست. پس بحقیقت هیچ کس مالک چیزى نیست تا از آن راه بتواند و حق داشته باشد و کسى را اسیر و مطیع و بنده خویش سازد؛ و به روحهاى ضعیف و دلهاى مسحور و چشمهاى فریفته نعمت نیز مى‏آموزد که رحمت و بخشش ناچیز صاحب دولتان و اربابان عالم را به چیزى نگیرند، در برابر آنان تن به بردگى ندهند، محرومیت از آن را تحمل نکنند، دارنده و محتکر آن را غاصب و متجاوز بدانند.

و لا اله الا الله:
این شعار اسلام است؛ نمودار جهان بینى و ایدئولوژى مکتب اسلام است. در این شعار، یک‏ «نفى‏» و یک ‏«اثبات‏» وجود دارد. همه قدرتهاى طاغوتى و غیر خدایى را نفى مى‏کند. خود را از یوغ بردگى هر نیروى اهریمنى نجات مى‏دهد. هر دست و بازویى را که به شکلى او را به راهى مى‏کشاند قطع مى‏کند. هر قدرتمندى جز خدا و هر نظامى جز نظام الهى و هر انگیزه‏اى جز انگیزه‏هاى خداپسند را به دور مى‏ریزد .
با این نفى پرشکوه، خود را از همه زبونیها و ذلتها و اسارتها و بندها و بندگیها مى‏رهاند. آنگاه فرمان و اراده خدا را - در قالب نظام الهى - بر وجود خویش فرمانروا مى‏سازد و بندگى خدا را مى‏پذیرد که با هیچ بندگى دیگرى سازگار نیست. بندگى خدا یعنى سامان زندگى را طبق فرمان حکیمانه خدا تدارک دیدن؛ زندگی در نظام الهى است که خطوط اصلى آن طبق دستور خدا ترسیم شده باشد. با همه قدرت و تلاش ممکن در جهت ایجاد چنین نظامى و چنان سامانى حرکت کردن است.

نظامهاى دیگر نظامهایى که بر شالوده تفکر بشرى بنا شده است، از جهالت و بى‏اطلاعى و کج‏اندیشى و گاهی غر‏ض ورزى خالى نیست، بشر را کامیاب نمی سازد، و او را به کمال مطلوب انسانیش نمی رساند. فقط جامعه و نظام الهى است که، چون از حکمت و رحمت‏خدا سرچشمه گرفته و با آگاهى از نیازهاى انسان و آن چیزهایی طر‏حریزى شده که برآورنده این نیازهاست، محیط مساعد و مناسبى براى رشد «انسان»‏ فراهم می کند.

 «دشمن نظامهاى دیگر نیستیم، دلسوز آنهاییم». این سخن انبیاست؛ انبیاى خدا پدران دلسوز بشرند. به‏پدیدآورندگان و بانیان نظامهاى اجتماعى مى‏آموزند و پند مى‏دهند که بشر جز در نظام الهى و توحیدى کامروا نمی شود . تاریخ ثابت کرده است و دیده‏ایم و مى‏بینیم که در نظامهاى غیر خدایى انسان چه مى‏کشد و انسانها چگونه مسخ شده و به چه روزى دچار گشته‏اند.

و الله اکبر:
انسان عادى پس از آن نفی ها‏ احساس غربت و وحشت مى‏کند و خود را تنها مى‏یابد. او از طرفى در مد نگاه خود همه بنیانهایى را که تا این لحظه استوار به نظر مى‏رسید در حال فرو ریختن مشاهده مى‏کند؛ ولى از طرفى جاهلیت، به ستبرى کوه، خود را به او نشان مى‏دهد و به رخ او مى‏کشد. همان چیزهایى که او آنها را نفى کرده است بودن خود را به چشم او و در معرض تماشاى او در مى‏آورند و او را به هراس مى‏افکنند.
درست در همین لحظه است که او مى‏گوید: «الله اکبر»؛ خدا از همه چیز و از همه کس و از همه قدرتها و قدرتمندیهایشان و از آنکه بتوان او را به وصف آورد بزرگتر است. در طبیعت و در تاریخ، طراح سنتها و قانونهاى تکوینى جهان اوست. پس پیروزى نهایى که در گرو سازگارى با این قوانین و سنتهاست تنها در پایبندى به فرمان او میسر است. در کشمکش تاریخى بشر، تنها بندگان و فرمانبران او جبهه پیروزمندند.

پیامبر اسلام (ص) این حقیقت را خوب مى‏دانست و با همه وجودش به آن ایمان داشت و آن را لمس مى‏کرد. از آن رو، یکتنه در برابر همه گمراهان مکه، بلکه در برابر همه جهان، ایستاد. چنان پایدارى کرد که کاروان گمراه بشر را از دنباله روى ذلت بار قدرتهاى طاغوتى رها ساخت و در مسیر فطرى که مسیر تکامل است به راه انداخت. کسى که خود را در برابر قدرت گونه‏هاى بشرى کوچک و ضعیف و بى‏اراده مى‏یابد اگر بفهمد و بداند که برترین قدرتها خداست، دلش اطمینان و آرامش مى‏یابد. در باطنش نیرویى شعله مى‏کشد؛ او را برترین و نیرومندترین مى‏سازد.

 

منبع: شبکه پیام سیما

تاریخچه شیعه

 

»شیعه» در لغت به دو معنا اطلاق می شود.

شیعه در لغت و اصطلاح:

«شیعه» در لغت به دو معنا اطلاق می شود:

1- توافق و هماهنگی دو یا چند نفر بر مطلبی
2-  پیروی کردن فردی یا گروهی از فرد یا گروهی دیگر

شیعه در اصطلاح به مسلمانانی گفته می‌شود که به خلافت و امامت بلافصل حضرت علی (ع) معتقدند. بر این عقیده‌اند که امام و جانشین پیامبر (ص) از راه نصّ شرعی تعیین می‌شود و امامت حضرت علی (ع) و دیگر امامان شیعه نیز از راه نصّ شرعی ثابت شده است.
نخستین بار پیامبر اکرم (ص) دوستان و پیروان حضرت علی (ع) را شیعه خواندند. این مطلب در احادیث متعددی از آن حضرت روایت شده است.

در «سیوطی»، از «جابر بن عبدالله انصاری» و «ابن عباس» و حضرت علی (ع) روایت شده است که پیامبر اکرم (ص) در تفسیر آیه‌ «ان الذین آمنوا و عملواالصالحات اولئک هم خیر البریّة» (بیّنه، 7) به حضرت علی (ع) اشاره کرده و فرموده‌اند: تو و شیعیانت روز قیامت رستگارید.
در تاریخ شیعه، فرقه‌هایی پدید آمده که بسیاری از آنها از بین رفته‎ است. شیعه‌ «اثناعشریه» (دوازده امامی) و شیعه «زندیه» و شیعه‌ «اسماعیلیه» فرقه های بسیار مهم و اصلی شیعه‎اند. موضوع بحث این بخش شیعه‌ اثناعشریه (دوازده امامی) است.

وجه تسمیه:
بیشتر شیعه را شیعه دوازده‎امامیه یا اثناعشریه تشکیل می‌دهد. ‌از آنجا که آنان جانشینان پیامبر اکرم (ص) را دوازده نفر می‌دانند، اثنا عشریه (دوازده امامی) نامیده شده‌اند. نام و خصوصیات امامان دوازده گانه، در احادیثی از پیامبر اکرم (ص)، به این شرح روایت شده است:

1ـ علی بن ابی طالب (ع) یا امام علی
 2ـ حسن بن علی (ع) یا امام حسن
 3ـ حسین بن علی  (ع) یا امام حسین
4ـ علی بن الحسین  (ع) یا امام سجّاد
 5ـ محمد بن علی (ع) یا امام باقر
 6ـ جعفر بن محمد  (ع) یا امام صادق
 7ـ موسی بن جعفر  (ع) یا امام کاظم
 8ـ علی بن موسی (ع) یا امام رضا
 9ـ محمد بن علی (ع) یا امام جواد
 10ـ علی بن محمد (ع) یا امام هادی
 11ـ حسن بن علی (ع) یا امام عسکری
 12- ‌حجة بن الحسن یا مهدی موعود (عج)

شیعه اثناعشریه بر مسئله‌ امامت تأکید خاصّی دارد و عصمت امام و برتری او بر دیگر افراد امت اسلامی را بسیار مهم و اساسی می‌داند. همچنین، امامت را - پس از سه امام نخست - به فرزندان امام حسین (ع) منحصر می‌داند. با توجه به این عقاید ویژه درباره‌ امامت، به «امامیه» شهرت یافته است.

«شیخ مفید»، پس از تعریف شیعه، به کسانی که به امامت بلافصل حضرت علی (علیه السلام) عقیده دارند درباره‌ شیعه‌ می گوید: این عنوان مخصوص آن دسته از شیعه است که به وجود امام در هر زمان و وجوب نصّ جلّی و عصمت و کمال برای هر امامی معتقد است؛ و امامت را (غیر از سه امام نخست) به فرزندان امام حسین (ع) منحصر می‌داند.

تاریخ پیدایش تشیّع:
پس از رحلت پیامبر اکرم (ص)، اختلافاتی پدید آمد و فرقه‌هایی  ایجاد شد. مسئله‌ خلافت و امامت مهمترین اختلافی بود که در نخستین روزهای پس از رحلت پیامبر اکرم (ص) پدید آمد و مسلمانان را به دو دسته تقسیم کرد. دسته ای معتقد بودند که امامت، همانند نبوت، منصب و مقامی الهی است. امام باید از خطا و گناه معصوم باشد و این صفت را جز خداوند کسی نمی‌داند. بنابر این، راه تعیین امام نصّ الهی است که در قرآن یا احادیث نبوی بیان شده است. طبق این نصوص، علی بن ابی طالب (ع) جانشین پیامبر (ص) و امام مسلمین است. حضرت علی (ع) و بنی هاشم و گروهی از بزرگان صحابه -‌ اعم از مهاجران و انصار - طرفدار این نظریه بودند. این همان عقیده‌ شیعه، بخصوص شیعه امامیه، در مسئله امامت است.

دسته‌ دیگر - که در رأس آنها ‌«ابوبکر» و «عمر» قرار داشتند - بر این عقیده بودند که پیامبر اکرم (ص) برای خود جانشین تعیین نکرده و این کار را به مسلمانان واگذار کرده است. بر همین اساس و با توجه به اهمیت مسئله خلافت و امامت و نقش حیاتی آن در سرنوشت امت اسلامی، در اقدامی شتابزده، در شرایطی که حضرت علی (ع) و عده‌ای از بزرگان صحابه به تطهیر و تدفین بدن مطهر پیامبر اکرم (ص) مشغول بودند، عده‌ای از مهاجران و انصار در «سقیفه‌ بنی‏ساعده» گرد هم آمدند و - پس از گفتگوهایی درباره خلیفه‌ پیامبر (ص) - با ابوبکر به عنوان جانشین پیامبر (ص) بیعت کردند.

شرایط سیاسی و اجتماعی دنیای اسلام و جهان به گونه‌ای بود که اگر امام علی (ع) و هواداران او برای اثبات عقیده خود و عملی ساختن آن به اقدامات عملی و خصمانه دست می‌زدند، موجودیت اسلام از ناحیه دشمنان خارجی (امپراتوری ایران و روم) و دشمنان داخلی (منافقان) آسیب جدّی می دید.

امام علی (ع) مصلحت اسلام و مسلمانان را پیروی با روش صبر و مدارا دید. در مواقع مناسب نیز دیدگاه خود را درباره نادرستی عمل آنان بیان می‌کرد. از درگیریهای خصومت آمیز خودداری می کرد و در هدایت و پیشبرد جامعه اسلامی از هیچ تلاش و کوششی خودداری نمی کرد و دستگاه خلافت را در حل مشکلات یاری می کرد؛ تا آنجا که از خلیفه دوم نقل شده که هفتاد بار گفته است: اگر علی نبود، عمر هلاک می‌شد؛ و نیز گفته است: خدایا، مرا برای برخورد با مسئله‌ دشواری که علی بن ابی طالب (ع) حضور ندارد باقی مگذار.

در هر حال، شیعه - به عنوان پیروان علی بن ابی طالب (ع) و معتقدان به امامت بلافصل او - در نخستین روزهای پس از رحلت پیامبر اکرم (ص) پدید آمد. البته روایاتی نیز یافت می‌شود که لفظ شیعه در زمان حیات پیامبر (ص) بر چهار تن از صحابه (سلمان، مقداد، ابوذر، عمار یاسر) اطلاق می‌شد. این افراد از کسانی بودند که در مسئله خلافت و امامت حضرت علی (علیه السلام) را خلیفه بلافصل پیامبر می‌دانستند.

با توجه به اینکه نظریه‌ ‌شیعه در مسئله‌ امامت به نصوص کتاب و سنّت مستند است، می‌توان گفت که تشیع، در حقیقت، با اسلام همراه بوده است؛ اگرچه پس از رحلت پیامبر اکرم (ص) موجودیت یافت.

 

منبع: شبکه پیام سیما