تسنیم

مطالب قرآنی: مقالات-حدیث-گزارش-درباره قرآن-پند بزرگان-کتابشناسی-علوم قرآنی-حفظ قرآن-شان نزول-پرسش و پاسخ-آیامیدانید-دین و زندگی

تسنیم

مطالب قرآنی: مقالات-حدیث-گزارش-درباره قرآن-پند بزرگان-کتابشناسی-علوم قرآنی-حفظ قرآن-شان نزول-پرسش و پاسخ-آیامیدانید-دین و زندگی

ماه «رجب» هم در خانه‌های مجازی بلاگرها راه پیدا کرده‌است

 

با آغاز ماه رجب و مراسم ادعیه وی‍ژه این ماه، وبلاگ‌های دینی هم رنگی از این ماه پر فضیلت به خود گرفته‌اند.

در وبلاگ« ای که امیر حرم دل تویی»، که موضوع اصلی آن حضرت امام علی(ع) می‌باشد،تکاپوی دیگری در ماه رجب یافته، چون ماه رجب ماه مولای متقیان امام علی(ع) است.

بلاگر در توصیف ماه رجب حدیثی از پیامبر اکرم(ص)ذکر کرده است که:« پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله)مى‌فرماید: رجب، «شهرالله الأصمّ» است؛ و بدان سبب آن را «اصمّ» نامیدند که هیچ ماهى به پایه عظمت آن نمى‌رسد، مردم زمان جاهلیت به رجب حرمت مى‌نهادند و آنگاه که اسلام درخشیدن گرفت، بر حرمت آن افزود. بدانید که رجب، ماه خدا؛ شعبان، ماه من و رمضان، ماه امت من است پس هرکس یک روز از رجب را روزه بدارد، مستحقّ رضوان الهى گردد و روزه‌اش غضب الهى را خاموش کند و خداوند درى از درهاى جهنّم را بر او ببندد.»

«أنَا قَسیمُ النّارِ وَ خازِنُ الجِنانِوَ صاحِبُ الحَوضِ وَ صاحِبُ الاَعرافِ .»امام علی (ع)

وی حوادثی را که در این ماه رخ داده است، به ترتیب زیر برمی‌شمرد: «ولادت امام هادى(علیه السلام) ، ولادت حضرت امام جواد(علیه السلام) ،ولادت مبارک امام على(علیه السلام) در خانه کعبه معظمه در سیزدهم ماه رجب، ده سال قبل ازبعثت. شهادت حضرت امام کاظم(علیه السلام) در بیست و پنجم »..

و در آخر «بیست و هفتم این ماه، عید مبارکى است،چرا که آخرین پیامبر برگزیده‌ی الهى حضرت محمد(صلى الله علیه وآله) در این روز از جانب خداى متعال مأمور هدایت مردم و ابلاغ هدایت و رسالت الهى گردید.»

فضایل بسیاری برای ماه رجب آورده شده است : «روزه داری و استغفار سرسلسله تمام اعمال این ماه است.ذکر فراوان «لااله الا الله»، قرائت سوره توحید، خواندن دعاهای مخصوص این ماه، شب زنده‌داری و روزه تمام این ماه و حداقل سه روز اول، میانه و آخر آن از اعمال سفارش شده دیگر است.»
برای دیدن فضائل ماه رجب اینجا را کلیک کنید.

منبع:  http://www.iqna.ir/news_detail.php?ProdID=61028

آیات قرآن درباره‌ی حفظ سخن‌ها و ضبط آن‌ها

 

بلاگر«اندیشه» با استفاده از آیاتی از سوره‌ی زلزال و فصلت به تبیین نظرات علمی برگرفته از آ‌ن‌ها می‌پردازد.

به گزارش خبرگزاری قرآنی ایران(ایکنا)، بلاگر«اندیشه» در پست‌های مختلف با استناد به آیات الهی به طرح مباحث علمی می‌پردازد. در این پست با اشاره به آیاتی از سوره‌ی زلزال و فصلت می‌نویسد: قرآن در مورد حفظ سخن‌ها و ضبط آن‌ها آیاتی دارد و گاهی زمین را یک بایگانی بزرگ می‌داند.

«یَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبَارَهَا * بِأَنَّ رَبَّکَ أَوْحَى‏ لَهَا(زلزال: 5و4»؛ «آن روز زمین خبرهایش را باز می‌گوید و به وحی و الهام الهی این کار را انجام می‌دهد»، و در جایی دیگر پوست بدن و دست و پا را شاهد و گواه اعمال معرفی می‌کند: «وَقَالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدتُمْ عَلَیْنَا قَالُوا أَنطَقَنَا اللَّهُ الَّذِی أَنطَقَ کُلَّ شَیْ‏ءٍ وَهُوَ خَلَقَکُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَإِلَیْهِ تُرْجَعُونَ (فصلت: 21)»؛ «به پوست‌های تن خود می‌گویند چرا به زیان ما گواهی دادید می‌گویند خدایی که همه موجودات را به سخن آورده ما را نیز به سخن در آورد (تا حقایق را بازگو کنیم).»

نویسنده در ادامه می‌نویسد: تردیدی نیست که در آن روزگار کسی نمی‌توانست از قانون بقای انرژی چیزی بداند ولی امروز ما می‌دانیم که منظور آیه چه بوده است و در واقع یک چنین مسئله‌ای اگر در این‌جا آمده است یا نشان از کشف موضوع در آن سرزمین نیمه وحشی دارد یا علمی که در این‌جا ذکر شده نشانی از یک معجزه است.

بلاگر در پایان این موضوع را منطبق با نظریه انتقال اطلاعات در فیزیک مدرن می‌داند.
برای دیدن این نوشته اینجا را کلیک کنید.

منبع:  http://www.iqna.ir/news_detail.php?ProdID=60911

نگاهی به لزوم پوشیده‌گی در قرآن

 

قرآن می‌گوید آگاه باشیم شیطان با حیله‌ای که در گذشته به کار برده و پدر و مادرمان(آدم و حوا) را فریفته، شما را فریب ندهد و شیطان‌صفتان حس زیبایی‌شناسی ما را به ضرر ما تغییر ندهند و لباس ما را از ما نگیرند.

«آیه‌های نور» نام وبلاگی‌است که از آذرماه 84 فعالیت خود را تحت سرویس‌دهنده بلاگفا آغاز کرده است. زبان شیوا و محاوره‌ای استفاده شده در این وبلاگ و مطالب کوتاه از خصوصیات این وبلاگ است. به گزارش خبرگزاری قرآنی ایران(ایکنا)، بلاگر در یکی از پست‌های وبلاگ خود، فلسفه پوشیده‌گی را از منظر قرآن مورد بررسی قرار داده است در این پست چنین آمده است:

قرآن در آیات 26 و 27 سوره اعراف می فرماید : یَابَنِی آدَمَ قَدْ أَنزَلْنَا عَلَیْکُمْ لِبَاساً یُوَارِی سَوْءَاتِکُمْ وَرِیشاً وَلِبَاسُ التَّقْوَی‏ ذلِکَ خَیْرٌ ذلِکَ مِنْ آیَاتِ اللّهِ لَعَلَّهُمْ یَذَّکَّرُونَ * یَابَنِی آدَمَ لاَیَفْتِنَنَّکُمُ الشَّیْطَانُ کَمَا أَخْرَجَ أَبَوَیْکُم مِنَ الْجَنَّةِ یَنزِعُ عَنْهُمَا لِبَاسَهُمَا لِیُرِیَهُمَا سَوْءَاتِهِمَا إِنَّهُ یَرَاکُمْ هُوَ وَقَبِیلُهُ مِنْ حَیْثُ لاَتَرَوْنَهُمْ إِنَّا جَعَلْنَا الشَّیَاطِینَ أَوْلِیَاءَ لِلَّذِینَ لاَیُؤْمِنُونَ(اعراف: 27و26)»، قرآن در آیه 26 می‌گوید لزوم پوشیدگی پنهان نمودن عورت و زشتی‌هاست و البته برای انسان زینت است و بعد در آیه 27 می‌فرماید: هوشیار باشید شیطان و شیطان‌صفتان لباس شما را از شما نگیرند، سپس به سابقه تاریخی اخراج آدم و حوا از بهشت اشاره می‌کند و می‌فرماید آن موقع هم شیطان کاری نکرد جز این‌که زشتی و قبح برهنه‌گی را نزد آنان کم‌رنگ کرد.

 سوره ی مبارکه اعراف آیه‌ی 27
اى فرزندان آدم!شیطان شما را نفریبد، آن‌گونه که پدر و مادر شما را از بهشت بیرون کرد، و لباسشان را از تنشان بیرون ساخت تا عورتشان را به آ‌ن‌ها نشان دهد. چه این‌که او و همکارانش شما را مى‌بینند از جایى که شما آن‌ها را نمى‌بینید،(اما بدانید) ما شیاطین را اولیاى کسانى قرار دادیم که ایمان نمى‌آورند

شیطان از ابتدا نمی‌گوید بیا این را بپوش«یا حتی آن‌را هم نپوش!» بلکه ابتدا می‌گوید مد این‌است، این زیباست، این را بپوش و این‌گونه حس زیبایی شناسی ما را تحریف می‌کنند تا ازپوشش خود دست برداریم.

قرآن می‌گوید آگاه باشیم شیطان با حیله‌ای که در گذشته به کار برده و پدر و مادرمان(آدم و حوا) را فریفته، شما را فریب ندهند و شیطان‌صفتان حس زیبایی‌شناسی ما را به ضرر ما تغییر ندهد و لباس ما را از ما نگیرند.

قرآن در همین دو آیه ما را به لباسی زیباتر آشنا می‌کند و آن لباس تقواست...
برای دیدن این وبلاگ اینجا را کلیک کنید.

منبع:  http://www.iqna.ir/news_detail.php?ProdID=60954

بررسی مساله نفاق در قرآن

 

خطرناک‌ترین افراد در یک جامعه منافقان هستند؛ چرا که تکلیف انسان در برابر آنها روشن نیست. نه واقعاً دوست‌اند و نه ظاهراً دشمن؛ از امکانات مومنین استفاده می‌کنند و از مجازات کفار ظاهراً مصون‌اند؛ ولی اعمال‌شان از کفار بدتر است.

با عنایت به فرارسیدن سالروز عملیات مرصاد و شکست منافقان، سرویس سیاسی خبرگزاری قرآنی ایران، مساله نفاق را از نگاه قرآن بررسی می کند:

بیماری نفاق

 بیان صفات منافقان
در اوائل سوره بقره، ضمن بیان صفات منافقان، چنین آمده بود: «فی قلوبهم مرض فزاءهم الله مرضا» در دلهای آنها یک نوع بیماری است، و خداوند هم بر بیماری آنها می‌افزاید

آنها مى گویند :به خدا و پیامبر ایمان داریم و اطاعت مى کنیم؛ ولى بعد از این ادعا، گروهى از آنان رویگردان مى‌شوند. آنها ( در حقیقت ) مومن نیستند. سوره نور﴿ 47 ﴾

آیا در دلهاى آنان بیمارى است یا شک و تردید دارند یا مى ترسند خدا و رسولش بر آنان ستم کنند؟!نه بلکه آنها خودشان ستمگرند. سوره نور﴿ 50 ﴾

آیا در دلهای آنها بیماری است؟ یا شک و تردید دارند؟ یا می‌ترسند خدا و رسولش بر آنها ستم کند؟ اما خود اینها ستمگرند!

این نخستین بار نیست که در قرآن مجید به تعبیر «مرض» در مورد نفاق برخورد می‌کنیم. قبل از این آیه شریفه در اوائل سوره بقره، ضمن بیان صفات منافقان، چنین آمده است: «فی قلوبهم مرض فزادهم الله مرضا» در دلهای آنها یک نوع بیماری است و خداوند هم بر بیماری آنها می‌افزاید.

نفاق در حقیقت بیماری انحراف است. انسان سالم، یک چهره بیشتر ندارد و روح و جسم او هماهنگ است. اگر مومن است، تمام وجودش فریاد ایمان می‌کشد و اگر منحرف است، ظاهر و باطنش بیانگر انحراف است؛ اما اینکه ظاهرش دم از ایمان بزند و باطنش بوی کفر دهد، این یک نوع بیماری است.

 مستحق لطف و هدایت خدائی نیستند
از آنجا که این گونه افراد بر اثر لجاجت و پافشاری در برنامه‌هایشان مستحق لطف و هدایت خدائی نیستند، خداوند آنان را به حال خود می‌گذارد، تا این بیماریشان افزوده گردد

و از آنجا که این گونه افراد بر اثر لجاجت و پافشاری در برنامه‌های شان مستحق لطف و هدایت خدایی نیستند، خداوند آنان را به حال خود می‌گذارد تا این بیماری شان افزوده گردد و براستی خطرناک‌ترین افراد در یک جامعه همین منافقانند؛ چرا که تکلیف انسان در برابر آنها روشن نیست. نه واقعاً دوستند و نه ظاهراً دشمن؛ از امکانات مومنین استفاده می‌کنند و از مجازات کفار ظاهراً مصونند؛ ولی اعمالشان از اعمال کفار بدتر.

چنانکه می‌دانیم، چون این ناهماهنگی ظاهر و باطن برای همیشه قابل ادامه نیست، سرانجام پرده‌ها کنار می‌رود و باطن آلوده آنان ظاهر می‌شود.

نشانه‌های منافقان

از مجموعه آیات سوره منافقین ، نشانه‌های متعددی برای منافقان استفاده می‌شود که در یک جمع‌بندی می‌توان آن را در ده نشان خلاصه کرد:

1- دروغگویی صریح و آشکار (والله یشهد ان‌المنا‌فقین لکاذبون)

2- استفاده از سوگندهای دروغین برای گمراه ساختن مردم (اتخذوا ایمنهم جنه)

3- عدم درک واقعیات بر اثر رها کردن آیین حق، بعد از شناخت آن (لایفقهون)

4- داشتن ظاهری آراسته و زبانی چرب، علی رغم تهی بودن درون و باطن

( و اذا رایتهم تعجبک اجسامهم)

 تکلیف انسان در برابر آنها روشن نیست
تکلیف انسان در برابر آنها روشن نیست، نه واقعاً دوستند و نه ظاهراً دشمن؛ از امکانات مومنین استفاده می‌کنند و از مجازات کفار ظاهراً مصونند، ولی اعمالشان از عمال کفار بدتر.

5- بیهودگی در جامعه و عدم انعطاف در مقابل حق، همچون یک قطعه چوب خشک (کانهم خشب مسنده)

6- بدگمانی و ترس و وحشت از هر حادثه و هر چیز به خاطر خائن بودن (یحسبون کل صیحه علیهم)

7- حق را به باد مسخره و استهزا، گرفتن (لووا رئوسهم)

8- فسق و گناه (ان‌الله لایهدی‌القوم‌الفاسقین)

9-خود را مالک همه چیز دانستن و دیگران را محتاج خود پنداشتن

(هم الذین یقولون لا تنفقوا علی من عند رسول‌الله حتی ینفضوا)

10-‌ خود را عزیز و دیگران را ذلیل تصور کردن (لیخرجن‌الاعز منها الاذل)

خطرمنافقان

 پیامبر (ص)
من از «منافق» بر شما می‌ترسم که از زبانش علم می‌ریزد (و در قلبش کفر و جهل است) سخنانی می‌گوید که برای شما دلپذیر است، اما اعمالی در خفا انجام می‌دهد که زشت و بد است!

منافقان خطرناک‌ترین افراد هر اجتماعند؛ چرا که اولاً در درون جامعه‌ زندگی می‌کنند و از تمام اسرار باخبرند. ثانیاً شناختن آنها همیشه کار َآسانی نیست و خود را چنان در لباس دوست نشان می‌دهند که انسان باور نمی‌کند. ثالثاً چون چهره اصلی آنها برای بسیاری از مردم ناشناخته است، درگیری مستقیم و مبارزه صریح با آنها کار مشکلی است. رابعاً آنها پیوندهای مختلفی با مومنان دارند (پیوندهای سببی و نسبی و غیر اینها) و وجود همین پیوندها مبارزه با آنها را پیچیده‌تر می‌سازد. خامساً آنها از پشت خنجرمی‌زنند و ضرباتشان غافلگیرانه است.

این جهات و جهاتی دیگر سبب می‌شود که آنها ضایعات جبران‌ناپذیری برای جوامع به بار آورند و به همین دلیل برای دفع شر آنها باید برنامه‌ریزی دقیق و وسیعی داشت.

در حدیثی آمده است که پیامبر(ص) فرمودند:

«من بر امتم نه از مومنان بیمناکم، نه از مشرکان؛ اما مومن، ایمانش مانع ضرر اوست؛ و اما مشرک، خداوند او را به خاطر شرکش رسوا می‌کند؛ ولی من از «منافق» بر شما می‌ترسم که از زبانش علم می‌ریزد (و در قلبش کفر و جهل است) سخنانی می‌گوید که برای شما دلپذیر است؛ اما اعمالی در خفا انجام می‌دهد که زشت و بد است!» «سفیه البحار» جلد 2 صفحه 606

منابع: جلد 14 تفسیر نمونه، ص 571 و

جلد 24 تفسیر نمونه ص 164

منبع: http://www.iqna.ir/news_detail.php?ProdID=60305

نگاهی به راه‌های رستگاری انسان در آیات الهی

 

بلاگر«قرآن‌شناسی»، در یکی از پست‌های وبلاگ خود به ذکر آیاتی از قرآن که راه‌های رستگاری انسان را بیان کرده است، می‌پردازد.

از آن‌جا که مـسـلـمانان در شـرایط مخـتلفی زندگی می‌کنند و مسائل و شرایط مختلف فکری، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و غیره خواهند داشت، قرآن برای رسـتگار شـدن مـوارد مـتـنوعی را ارائه کرده است. تا هر کسی به فـراخور وضعیت خود بتواند رویه مناسب خود را برای رستگار شدن در پیش بگیرد.

به گزارش خبرگزاری قرآنی ایران(ایکنا)، بلاگر«قرآن‌شناسی»، ضمن ثبت مطلب فوق به ذکر آیاتی که راه‌های رستگار شدن در آن‌ها تبیین شده است می‌پردازد و می‌نویسد:

« الـَّذیـنَ یُـؤمِـنـُونَ بـِالْـغـَیْـبِ وَ یُـقـیمُـونَ الصَّـلاةَ وَ مِـمّـا رَزَقـْـناهُـمْ یُـنـْفِـقـُونَ * وَ الـَّذیـنَ یُـؤْمِـنـُونَ بـِمـا اُنـْزِلَ اِلـَیْکَ وَ ما اُنـْزِلَ مِـنْ قـَبْـلِکَ وَ بـِالآخِـرَةِ هُـمْ یُـوقِـنـُونَ * اُولئِکَ عَـلی هُـدیً مِـنْ رَبـِّهـِمْ وَ اُولـئِکَ هُـمُ الْـمُـفـْلِحُونَ(بقره: 3الی5)»؛ « کـسـانـی‌که به‌خدا ایمان دارند و نـماز را پـایـدار می‌دارند و از درآمد خود انفاق می‌کـنـنـد * و کسانی‌که به آن‌چه بر تو نازل شده و آن‌چه پیش از تو نازل شده ایمان دارند و به آخرت یقـین * آن‌ها بر هدایت پرودگار خود هستند و آن‌ها رستگار خواهـند شد».

« اَلَّـذیـنَ یُـقـیـمُـونَ الصَّـلاةَ وَ یُـؤتـُونَ الـزَّکوةَ وَ هُـمْ بـِالآخِرَةِ هُمْ یُـوقِـنـُونَ * اُولئِکَ عَـلی هُـدیً مِـنْ رَبـِّهـِمْ وَ اُولـئِکَ هُمُ الْـمُـفـْلِحُونَ(لقمان: 4 و5)»؛ «کسانی‌که نماز خود را پایدار می‌دارند و مازاد بر نیاز و هزینه و مصرف خود را می‌دهـند و به آخرت یقـین دارند، آن‌ها بر هدایت پروردگار خود هستند و آن‌ها رستگار خواهـند شد».

 سوره مبارکه آل‌عمران آیه 104
از شما کسانی باشند که دیگران را به اسلام دعـوت کـنـنـد و به انجام خوبی‌ها و دست کشیدن از بدی‌ها سفارش بدهـنـد. آن‌ها رستگار خواهند شد

« وَلْـتـَکُـنْ مِـنـْکـُمْ اُمَّـةٌ یَـدْعُـونَ اِلَی الْـخَـیْـرِ وَ یَأمُـرُونَ بـِالْـمَـعْـرُوفِ وَ یَـنـْهَـوْنَ عَـنِ الْـمُـنـْکَـرِ وَ اُولـئِـکَ هُـمُ الْـمُـلِحُونَ (آل عمران: 104)»؛ «از شما کسانی باشند که دیگران را به اسلام دعـوت کـنـنـد و به انجام خوبی‌ها و دست کشیدن از بدی‌ها سفارش بدهـنـد. آن‌ها رستگار خواهند شد».

« کَانُوا قَلِیلًا مِنَ اللَّیْلِ مَا یَهْجَعُونَ * وَ بِالْأَسْحَارِ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ * وَفِی أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ (ذاریات 17 الی 19)»؛ «اوقات کمی از شب می‌خوابیدند * و بامدادان آمرزش می‌طلبیدند * و از مال خود همیشه به کسانی‌که کمک می‌خواستند و کسانی‌که کسی نداشتند کمک می‌کردند».

این آیات از کسانی صحبت می‌کنند که روز رستاخیز رستگار شده‌اند، و به‌عنوان متقین از آن‌ها یاد شده است.« الَّذِینَ یُنْفِقُونَ فِی السَّرَّاءِ وَالضَّرَّاءِ وَالْکَاظِمِینَ الْغَیْظَ وَالْعَافِینَ عَنِ النَّاسِ وَاللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ * وَالَّذِینَ إِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَکَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَمَنْ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلاّ اللَّهُ وَلَمْ یُصِرُّوا عَلَى مَا فَعَلُوا وَهُمْ یَعْلَمُونَ(آل عمران 134 و 135)»؛ « کسانی‌که در شرایط نامناسب بدنی و مالی خود انفاق می‌کنند، و علی‌رغم داشتن توان خشم خود را فرو می‌نشانند، و مردم را می‌بخشند. و خدا افرادی که بیش از آن‌چه به آن‌ها خوبی شده خوبی می‌کنند را دوست دارد * و کسانی‌که وقتی مرتکب موردی از فحشاء می‌شوند یا به خود ستمی می‌کنند خدا را یاد می‌کنند و بی‌درنگ آمرزش می‌طلبند. که کسی غیر از خدا نیز نیست که بخواهد گناهان را ببخشد. و در صورت آگاه بودن از(بد بودن) آن‌چه انجام داده‌اند سعی نمی‌کنند که (برای دیگران) استدلال بیاورند».

 راه‌های رستگاری
انفاق نمودن، فروخوردن خشم در زمانی که فرد توان پاسخ دادن دارد، بخشیدن مردم، یادِ خدا پس از گناه یا ستم، آمرزش خواستن و بهانه‌جویی نکردن برای کرده بد خود

نویسنده در ادامه می‌نویسد: در آیه اول سه موردِ«انفاق نمودن»، «فروخوردن خشم در زمانی که فرد توان پاسخ دادن دارد» و «بخشیدن مردم» برای رستگار شدن مطرح شده، و در آیه بعدی نیز سه موردِ «یادِ خدا پس از گناه یا ستم»، «آمرزش خواستن» و «بهانه‌جویی نکردن برای کرده‌ی بد خود» مطرح کرده است. و در آیه بعدی نوید رستگار شدن آنان را داده است.

این وبلاگ‌نویس در پایان چنین می‌آورد: هر کسی که یکی از آیاتی که دیدیم را در زندگی خود به‌کار گیرد، رستگار می‌شود و به بهشت می‌رود. البته رستگار شدن و در بهشت بودن سلسله مراتبی دارد. بالاترین آن‌ها به گفته قرآن از جمله کسانی هستند که با زندگی و دارایی خود در راه خدا مبارزه می‌کنند، و کسانی‌ که در این راه پیشتاز هستند.
برای دیدن این نوشته اینجا را کلیک کنید.

منبع: http://www.iqna.ir/news_detail.php?ProdID=60661

نگاهی به پیش‌بینی‌های قرآن در سوره‌ی «نصر»

 

در سوره نصر سه نکته وجود دارد. یکی خبر دادن از پیروزی با حرف شرطِ«اذا» که بیان‌گر تحقق قطعی است. دیگری پیوستن گروه گروه مردم به اسلام و سومی حالت پیوستن مردم است که در معنی واژه افواج است.

«فضیلت تلاوت سوره‌های قرآن‌کریم» نام وبلاگی است که تحت سرویس‌دهنده بلاگفا از خردادماه سال 84 فعالیت خود را آغاز کرده است. پیش‌بینی‌های قرآن، موضوع سلسله پست‌های این وبلاگ است، که در هر پست با اشاره به آیه‌ای از قرآن، به مطالب مطرح شده در آن پرداخته‌است. به گزارش خبرگزاری قرآنی ایران(ایکنا)، در یکی از پست‌های این وبلاگ با عنوان‌«پیش‌بینی پیروزی حضرت محمد(ص) و پیوستن مردم به اسلام» ضمن اشاره به آیه‌ی اول تا سوم سوره‌ی مبارکه نصر آمده‌است:

« إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ * وَ رَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفْوَاجًا * فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ کَانَ تَوَّابًا»؛ «وقتی کمک خدا و پیروزی آمد * و مردم را دیدی که گروه گروه شتابان به دین خدا می‌پیوندند * خدای خود را به‌خاطر آن ستایش کن و از او (برای کسانی‌که کوتاهی کردند) آمرزش بخواه که او در هر زمانی برگشت مردم را می‌پذیرد».

در این سوره 3 نکته وجود دارد. یکی خبر دادن از پیروزی با حرف شرطِ «اذا» که بیان‌گر تحقق قطعی است. دیگری پیوستن گروه گروه مردم به اسلام است، و سومی حالت پیوستن مردم است که در معنی واژه افواج است. ( افواج جمع فـُوج است، و فـُوج به معنی: دسته و گروه و جریانی است که جریان وار و با شتاب به‌طرف کاری یا سمتی هجوم می‌برند).

 حرف خدا از زبان رسول اعظم(ص)
محمد مانند هر کس دیگری نمی‌دانست که آینده چه خواهد شد و می‌دانست که گفتن این جملات در صورت تحقق نیافتن چه عواقبی برای او و دینش خواهد داشت. روشن است که این حرف‌ها فقط می‌تواند حرف خدا باشد

پس از 21 سال مبارزه و رنج و تلاش و سختی‌هائی که محمد و گروندگانِ به وی تحمل کردند، بالاخره مسلمانان در سال هشتم مکه را فتح کردند و طلسم اختناق شکست، و پس از آن مردم گروه گروه (یعنی به‌صورت طائفه‌ای، قبیله‌ای و عشیره‌ای)، در اسرع وقت و شتابان به اسلام پیوستند. و هر 3 نکته آیه تحقق یافت.

اگر یکی از موارد آن تحقق نمی‌یافت معلوم می‌شد که قرآن حرف خدا نیست. محمد مانند هر کس دیگری نمی‌دانست که آینده چه خواهد شد و می‌دانست که گفتن این جملات در صورت تحقق نیافتن چه عواقبی برای او و دینش خواهد داشت. روشن است که این حرف‌ها فقط می‌تواند حرف خدا باشد. و از جمله مسائل این‌چنینی قرآن است که قرآن می‌گوید: کسی نمی‌تواند مانند قرآن کتابی بنویسد.
برای دیدن این وبلاگ اینجا را کلیک کنید.

منبع: http://www.iqna.ir/news_detail.php?ProdID=60511