گفتهاند که وقتی میخواهی خدا با تو سخن بگوید قرآن بخوان و وقتی میخواهی تو با خدا سخن بگویی نماز بخوان. نظر قرآن، کلام خدا، راجع به نماز چیست ؟ خدا دوست دارد بندهاش چگونه با او سخن بگوید ؟
ابتدا ببینیم حضور قلب در نماز چیست ؟ به زبان ساده میگویم: وقتی میخواهیم با کسی صحبت کنیم یا به سخن کسی گوش دهیم، اگر حواسمان جمع نباشد چه اتفاقی میافتد؟ طرف دوم ناراحت میشود و میگوید مثل این که برای من و رابطه با من ارزشی قائل نیستی.
با دوست، پدر، مادر، استاد و هرکه میخواهی صحبت کنی اگر توجه نداشته باشی، چنین نتیجهای میگیرد. حال هنگامی که با معبود و پروردگار و خالق و رزاق خود سخن میگویی اگر توجه نداشته باشی، چه انتظار داری ؟
اول : علاقه و دوستی دنیا که عبارت است از دوستی غیر خدا. همین دوستی دنیاست که در وقت نماز ما را به تک تک چیزهایی که به آنها دلبستگی داریم متوجه میکند و از توجه به معبود باز میدارد .
نمازی که ما میخوانیم با نمازی که منظور قرآن است تفاوت دارد و آن تفاوت عبارت است از حضور قلب در نماز . همان دوستی دنیا که باعث میشود حضور قلب در نماز نداشته باشیم . باعث انواع گناهان میشود . به همین علت در نماز توجه به امور دنیا و کارهای روزمره داریم .
در اینجا توضیح یک مطلب را لازم میدانم که معنی جلوگیری از دلبستگی به امور دنیا این نیست که انسان هیچ بهرهای از دنیا نداشته باشد بلکه منظور این است که استفاده داشته باشد، ولی دل به آن نبندد و برایش قید و بند نشود؛ زیرا در صورتی که بند شد، مانع پرواز اوست. دنیا مزرعه آخرت است، اگر دلبستگی غیر خدایی در آن نباشد. زندگی معصومین (ع) ما بهترین الگو و نمونه در این زمینه است. با مردم و در میان مردم بودند و هنگام نماز، عاشقانه با خدا خلوت میکردند .
غلام همت آنم که زیر چرخ کبود هر چه رنگ تعلق پذیرد آزاد است
دوم : علت دوم که انسان را از داشتن حضور قلب در نماز باز میدارد عبارت است از پرواز خیال که مرتبط با حب دنیاست. خوب است گوشهای از کتاب بینظیر «سرالصلاه» امام خمینی (ره) این عارف عاشق حقیقی خدا را با هم بخوانیم : « خیال قوهای است بسیار غدار که پی در پی از شاخهای به شاخهای آویزد و از کنگرهای به کنگرهای پرواز کند و این مربوط به حب دنیا و توجه به امور دنیوی و مال و منال دنیوی نیست بلکه فرار بودن خیال خود، مصیبتی است که تارک دنیا نیز به آن مبتلا است. »
وقتی که هنگام نماز احتیاج به ارتباط با حق تعالی داشته باشیم، مگر ممکن است که حضور قلب نداشته باشیم و عمده کار این است که احساس نیاز در ما پیدا شود .
ترا از کنگره عرش میزنند صفیر ندانمت که در این دامگه چه افتاده است
عزیزی میگفت: نماز آیینه اعمال روزانه من و توست. میخواهی ببینی در طول روز چقدر یاد خدابودهای و جهت و رنگ کارهایت خدایی بوده، به نمازت نگاه کن هرچقدر حضور قلب داشتی همان قدر اعمال روزانهات خدایی بوده و متقابل آن هرچقدر که میخواهی کارهایت خالص شود، به فکر اصلاح نمازت باش .
دوستان را به خاطر تشکر از خدا هم شده تا 5 دقیقه حواسمان فقط جمع صحبت با او باشد، به خاطر تشکر از انبوه نعمتهای آشکار و پنهانی که به ما داده، دل و زبانمان یکی شود و چه نعمتی بالاتر از اجازه حرف زدن با او در نماز !
خدا از مهمترین صفات مؤمن را خضوع در نماز میداند. چگونه محب خدا و مدعی ایمان به او میتواند سراسر نمازش به فکر همه موضوعات و تخیلات باشد و لحظهای به خدا متوجه نباشد ؟
باور کنید با تلاش و توکل، ما هم میتوانیم لذتها و بهرههای شیرین بندگان خوب خدا را در نماز ببریم . تا 5 دقیقه برای خدا .
کسالت در نماز نیز از صفات دورویان و دوچهرگان معرفی شده است، یعنی فرد، ظاهراً با خدا حرف میزند و در دلش اثری از نیست .
( منافقان میخواهند خدا را فریب دهند در حالی که او آنها را فریب میدهد؛ و هنگامی که به نماز برمیخیزند با کسالت بر میخیزند و در برابر مردم ریا میکنند و خدا را جز اندکی یاد نمینمایند. )
چرا موقع عبادت احساس خستگی و چرت به ما دست میدهد؟ چرا با دوستان و رفقای خود ساعتها به حرف و بحث مینشینیم و حرف زدن با خدا این قدر کسالت آور شده است ؟
چرا حال مناجات و نماز ما یک دهد گفت و گو با همسر و دوست ما نیست ؟ چرا ؟
منبع: http://noor-hb.blogfa.com/post-27.aspx