وقتی به زندگی خود و بسیاری از افراد نظر میکنیم؛ میبینیم که هدف بسیاری از کارهای ما دستیابی به گوهر گرانبهای آرامش است؛ یعنی انسانها در طول زندگی خود تلاش میکنند تا به آرامش برسند، در این نقطه بین انسانها اشتراکنظر وجود دارد، ولی اختلافنظر در تعیین و تشخیص چیزهائی است که به زندگی آرامش میبخشد.
بسیارند کسانی که این گوهر نفیس را در گرو ثروتاندوزی و رفاه مادی میدانند و آرامش گم شدهی خود را در آن میجویند و به قول خودشان، پشت خود را میبندند تا برای عمری، خیالی آسوده و آرامشخاطر داشته باشند.
گروهی نیز آرامش را در کسب مقام و شهرت میبینند و برای دستیابی به آن خود را به آب و آتش میزنند.
و گروهی دیگر نیز ...
ولی قرآن مجید تنها نسخهی شفابخش اضطراب را یاد خدا میداند و تنها پاسخ ندای فطرت را ذکر خدا میبیند ــ البته مقصود ذکر قلبی است و نه ذکر زبانی ــ زیرا قرآن کریم آن ذکر زبانی را که با ذکر قلبی همراه نیست را ممدوح نمیشمرد.
« فاطمه حسینیفر»، از جمله حافظان قرآنی است که همواره سعی کرده است، این ذکر زبانی را زمینهای برای ذکر قلبی و آرامش خود قرار دهد.
«حسینیفر» میگوید: «قرآن، برای من در همهی زمینهها، یک آرامش مثبت بوده و همه مشکلات زندگی را برای من آسان کرده است. اگر قرآن نبود تحمل خیلی از مشکلات، از جمله فوت فرزند اولم، برایم بسیار سخت و طاقت فرسا بود. زمانی که من تازه شروع به حفظ قرآن کردم، خداوند به من فرزندی عطا کرد؛ فرزندی که از همان لحظهی تولد، همواره نوای قرآن در گوشش زمزمه میشد و تمام اعضاء و جوارحش با شنیدن آیات قرآن رشد میکرد. اما بعد از 3 سال بر اثر حادثهای خداوند او را از من گرفت. تنها عاملی که مرا در برابر مصیبت از دست دادن فرزندم مقاوم میساخت، آیات قرآن بود. وقتی آیه «الذین اذا اصابتهم مصیبـة قالوا انا لله و انا الیه راجعون» را میخواندم؛ با خود میگفتم، خداوند انسانها را به این جهان آورده و سبب آمدنش نیز راحتی در این دنیا نبوده است. او هر که را بخواهد میبرد و با این مصائب صبر انسانها را میسنجد.»
وی در ادامه میگوید: «زمانی که آیهی «لکیلا تأسوا علی ما فاتکم و لا تفرحوا بما ءاتاکم» را میخواندم، همواره این مفهوم را برخود مرور میکردم که در این دنیا ما نسبت به هیچ چیز مالکیتی نداریم که از به دست آوردن آن خوشحال شویم یا با از دست دادنش ناراحت شویم؛ هرچه هست از آن خداست. او هرگاه بخواهد نعمتی را به انسان بدهد، هیچ کس و هیچ چیز نمیتواند مانع سلب نعمت شود و هر زمان نیز که بخواهد آن را از انسان میگیرد.»
این حافظ کل قرآن در ادامه با اشاره به تولد فرزندانش میگوید: «اما بعد از درگذشت فرزند اولم، خداوند به من «کوثر» و «محمد» را عطا کرد و من تمام تلاشم این بود که با عملکرد مثبت خود، مفاهیم قرآنی را از همان کودکی به آنها یاد بدهم.»
«فاطمه حسینیفر» که بزرگترین آرزوی خود را زیارت خانهی خدا ذکر میکند در بارهی طرح اعزام نخبگان قرآنی به حج، میگوید:« بهتر بود اوقاف به جای اینکه به نفرات اول مسابقات سکه هدیه بدهد، آنها را به حج تمتع میفرستاد؛ تشویقی که برای آقایان در نظر گرفته شده است و متأسفانه بانوان از آن محرومند.»
به نظر من باید بیشتر به جامعه قرآنی بها داده شود، شما میبینید وقتی یک مسابقه ورزشی برگزار میشود، چقدردررسانهها تبلیغ میشود و همین تبلیغات باعث ایجاد هیجان و تشویق جوانان به مسأله ورزش میشود البته این مسأله خوب است اما در مورد فعالیتهای قرآنی نیز باید این گونه باشد چون ما چه داریم ازبرکت قرآن و اهل بیت داریم.اما ما میبینیم که حتی خبر برگزاری بزرگترین مسابقات قرآنی در سطح کشور نیز از طریق صدا و سیما اعلان نمیشود، چه برسد به اینکه تبلیغات شود؛ تبلیغات در حوزه قرآن بسیار کم است و بهای لازم به این گونه فعالیتها داده نمیشود. |
«حسینیفر» ادامه میدهد: «به نظر من به جامعهی قرآنی باید بیش از این بها داده شود. وقتی یک مسابقهی ورزشی برگزار میشود، شاهد تبلیغات وسیع آن در رسانهها هستیم و همین تبلیغات باعث ایجاد هیجان و تشویق جوانان به مسأله ورزش میشود اما در مورد فعالیتهای قرآنی اینگونه نیست با اینکه ما هر چه داریم از برکت قرآن و اهل بیت است اما متأسفانه میبینیم که حتی خبر برگزاری بزرگترین مسابقات قرآنی در سطح کشور به شایستگی از طریق صدا و سیما اعلام نمیشود، چه برسد به اینکه برای این مسابقات تبلیغ شود.»
این حافظ قرآن در تصریح سخنان خود میگوید: «تبلیغات در حوزهی قرآن بسیار کم است و بهای لازم به این گونه فعالیتها داده نمیشود. عدم حمایت مسئولین از قاریان و حافظان، یکی دیگر از عللی است که سبب میشود، گرایش جوانان و نوجوانان به فعالیتهای قرآنی کمتر باشد. البته قرآن، جاذبهی خود را دارد و اگر کسی عشق و علاقه به این کتاب آسمانی داشته باشد، در هر سطحی از معرفت که باشد مورد عنایت قرار میگیرد.»
او که خود از سنین نوجوانی حفظ قرآن را شروع کرده است، توفیق الهی را عامل گرایش خود به سمت حفظ قرآن میداند و میگوید: «از 11سال پیش، زمانی که 15 ساله بودم، شروع به حفظ قرآن کردم، البته قبل از آن نیز در زمینههای قرآنی فعالیتهائی داشتهام اما به صورت رسمی نبوده است. سال 74 از طریق شرکت در کلاسهای حفظ قرآن، با حفظ روزانهی یک صفحه از قرآن، این کار را شروع کردم و با پشتکار و علاقهای که داشتم، توانستم کل قرآن را حفظ کنم. بعد از آن نیز از سال 79 تا الان برای دوره محفوظاتم، همواره در مسابقات اوقاف حضور داشتم و رتبههائی را نیز به دست آوردهام که از جمله آنها، دو عنوان دومی و یک رتبه سومی مسابقات سراسری اوقاف در رشته حفظ 20 جزء سالهای 81، 84 و 82 است. امسال نیز با عنایات الهی توانستم در رشته حفظ کل مسابقات سراسری اوقاف رتبه اول را کسب کنم.»