«آیة الکرسى در واقع مجموعهاى از توحید و صفات جمال و جلال خدا بود که اساس دین را تـشـکیل مىدهد و چون در تمام مراحل با دلیل عقل قابل استدلال است و نیازى به اجبار و اکراه نـیـست ». وبلاگ «تفسیر قرآن» در مطلبی به بحث درباره آیةالکرسی پرداختهاست.
در اهمیت و فضیلت این آیه همین بس که از پیامبر(ص) نقل شدهاست که از «ابى بن کـعـب» سـؤال کـرد و فـرمود: کدام آیه برترین آیه کتاب اللّه است؟ عرض کرد: اللّه لا اله الا هوالحى الـقیوم. پیامبر(ص) دست بر سینه او زد و فرمود:دانش بر تو گوارا باد، سوگند به کسى که جان مـحـمد(ص) در دست اوست این آیه داراى دو زبان و دو لب است، که در پایه عرش الهى تسبیح و تقدیس خدا مىگویند.
«اللّه» |
نـام مـخـصوص خداوند و به معنى ذاتى است که جامع همه صفات کمال و جلال و جمال است |
بلاگر مینویسد که خداوند در این آیات ابتدا از ذات اقدس الهى و مساله توحید و اسما حسنى و صفات او شروع مىکند، مىفرماید: «خداوند هیچ معبودى جز او نیست»؛ «اللّه لا اله الا هو». «اللّه» نـام مـخـصوص خداوند و به معنى ذاتى است که جامع همه صفات کمال و جلال و جمال است. سپس مىافزاید: «خداوندى که زنده و قائم به ذات خویش است و موجودات دیگر عالم، قائم به او هستند»؛ «الحى القیوم».
بـدیهى است که حیات در خداوند حیات حقیقى است چرا که حیاتش عین ذات و مجموعه علم و قدرت اوست نه همچون موجودات زنده در عالم خلقت که حیات آنها عارضى است لذا پس از مدتى مىمیرند.
بلاگر در ادامه مىافزاید: «هیچگاه خواب سبک و سنگین او را فرا نمىگیرد و لحظهاى از تدبیر جهان غافل نمىشود»؛ «لا تاخذه سنة ولا نوم». «سنة» خوابى است که به چشم عارض مىشود، اما وقتى عمیقتر شد و به قلب عارض شد «نوم» گـفته مىشود. این جمله اشاره به این حقیقت است که فیض و لطف تدبیر خداوند دائمى است و لحظهاى قطع نمىگردد.
سـپـس بـه مالکیت مطلقه خداوند اشاره کرده مىفرماید: «براى اوست آنچه در آسمانها و زمین است»؛ «له ما فى السموات و ما فى الارض». این پنجمین وصف از اوصاف الهى است که در این آیه آمدهاست زیرا قبل از آن اشاره به توحید و حى و قیوم بودن و عدم غلبه خواب بر ذات پاک او شدهاست.
نویسنده معتقد است که توجه به این صفت که همه چیز مال خداست اثر تربیتى مهمى در انسانها دارد زیرا هـنـگـامـى کـه بـدانـنـد آنـچـه دارنـد از خـودشـان نـیـسـت و چـنـد روزى بـه عـنـوان عـاریـت یـا امانت به دست آنها سپرده شدهاست. این عقیده به طور مسلم انسان را از تجاوز به حقوق دیگران و استثمار و استعمار و احتکار و حرص و بخل و طمع باز مىدارد.
در شـشـمین توصیف مىفرماید: «کیست که در نزد او جز به فرمانش شفاعت کند»؛ «من ذالذى یشفع عنده الا باذنه». در واقع با یک استفهام انکارى مىگوید هیچ کس بدون فرمان خدا نمىتواند در پیشگاه او شفاعت کند. در هفتمین توصیف مىفرماید: «آنچه را پیش روى آنها (بندگان) و پشت سر آنهاست مىداند و از گذشته و آینده آنان آگاه است»؛ «یعلم ما بین ایدیهم و ما خلفهم». بـه این ترتیب پهنه زمان و مکان، همه در پیشگاه علم او روشن است پس هرکار حتى شفاعت باید به اذن او باشد.
بلاگر درباره توصیف بعدی مىگوید: «آنها جز به مقدارى که او بخواهد احاطه به علم او ندارند» و تـنـها بخش کوچکى از علوم را که مصلحت دانسته در اختیار دیگران گذاردهاست؛ «ولا یحیطون بشى من علمه الا بماشاء». به این ترتیب علم و دانش محدود دیگران، پرتوى از علم بى پایان اوست. از جمله فوق دو نکته دیگر نیز استفاده مىشود: نخست این که هیچ کس از خود علمى ندارد و تمام علوم و دانشهاى بشرى از ناحیه خداست. دیـگـر ایـن کـه خـداونـد مـمـکن است بعضى از علوم پنهان و اسرار غیب را در اختیار کسانى که مىخواهد قرار دهد.
قلمرو حکومت «اللّه» |
حکومت و قدرت پروردگار همه آسمانها و زمین را فراگرفته و کرسى علم و دانش او به همه این عوالم احاطه دارد و چیزى از قلمرو حکومت و نفوذ علم او بیرون نیست |
خداوند در نـهـمین و دهمین توصیف مىفرماید: «کرسى (حکومت) او آسمانها و زمین را در برگرفته و حفظ و نگاهدارى آسمان و زمین براى او گران نیست»؛ «وسـع کرسیه السموات والارض ولایؤده حفظهما». به این ترتیب حکومت و قدرت پروردگار همه آسمانها و زمین را فراگرفته و کرسى علم و دانش او به همه این عوالم احاطه دارد و چیزى از قلمرو حکومت و نفوذ علم او بیرون نیست.
بلاگر درباره یـازدهـمـین و دوازدهمین توصیف مىگوید: «و اوست بلند مقام و با عظمت»؛ «وهو العلى العظیم». خداوندى که عظیم و بزرگ است و بىنهایت هیچ کارى براى او مشکل نیست و هیچ گاه از اداره و تدبیر جهان هستى خسته و ناتوان و غافل و بىخبر نمىگردد و علم او به همه چیز احاطه دارد.
آیة الکرسى در واقع مجموعهاى از توحید و صفات جمال و جلال خدا بود که اساس دین را تـشـکیل مىدهد و چون در تمام مراحل با دلیل عقل قابل استدلال است و نیازى به اجبار و اکراه نـیـست در این آیه مىفرماید: «در قبول دین هیچ اکراهى نیست(زیرا) راه درست از بیراهه آشکار شدهاست»؛ «لا اکراه فى الدین قد تبین الرشد من الغى». ایـن آیـه پـاسـخ دنـدانشکنى است به آنها که تصور مىکننداسلام در بعضى از موارد جنبه تحمیلى و اجبارى داشته و با زور و شمشیر و قدرت نظامى پیش رفتهاست.
در پایان نیز بلاگر به عنوان یک نتیجهگیرى از جمله گذشته مىافزاید: «پس کسى که به طاغوت (بت و شیطان و انسانهاى طغیانگر) کافر شود و به خدا ایمان آورد، به دستگیره محکمى دست زدهاست که گسستن براى آن وجود ندارد»؛ «فمن یکفر بالطاغوت ویؤمن باللّه فقداستمسک بالعروة الوثقى لانفصام لها». «خداوند شنوا و داناست»؛ «واللّه سمیع علیم».
وبلاگ «تفسیر قرآن»