بررسی نقش قرآن در خانوادهها خانوادههای قرآنی؛ خانوادههایی سعادتمند |
همه ما به عنوان عضوی از جامعه اسلامی ایران، سودای داشتن فرهنگ عمومی منطبق با فرهنگ اسلامی_قرآنی را در سر میپرورانیم، اما واقعیت این است که خانوادههای ایرانی در راه ترویج فرهنگ قرآنی کمترین کوشش را به خرجمیدهند. بیسوادی و نداشتن معلومات قرآنی از جمله دلایل این اتفاق است. کمبودها مشخص است، با این حال هیچ سازمان و نهادی برای آموزش رفتارهای قرآنی در خانواده و تربیت نسلهای جدید با توجه به متن قرآن، راه اندازی نشده است. به عنوان مثال، بسیاری از جوانان در حال تشکیل خانواده، علاقهمند به داشتن روابط زناشویی و استحکام بنیان این روابط با استفاده از قرآن هستند، اما هیچ نهادی نیست که آنها را در این زمینه کمک کند. تشکیل خانواده بدون مشاورههای قرآنی «محمد سجودی» ۲۶ ساله و راننده آمبولانس، یکی از جوانان در شرف ازدواج است که علیرغم میل باطنی خود، خانواده را بدون تأثیر پذیری مستقیم از قرآن تشکیلخواهدداد. وی در این زمینه میگوید: «به عنوان یک مسلمان دوست دارم، تمام بندبند خانوادهای که تشکیلمیدهم با توجه به آموزههای قرآنی باشد، اما هیچ سازمانی نیست که من و افرادی مثل من را در این باره یاریکند. کلاسهای قرآنی که بیشتر آموزش روخوانی قرآن و در بهترین شرایط معرفی بهشت و جهنم است و در این کلاسها و جلسات چگونگی زندگی کردن آموزش داده نمیشود. سایتهای اینترنتی تنها به سئوالات شرعی پاسخ میدهد و به علت داشتن والدینی که سواد قرآنی ندارند، در کل با موضوع "قرآن و خانواده" غریبه شدهام» وی در ادامه با مطلوب ارزیابی کردن عملکرد سازمانهای مربوط به دیگر مسایل تشکیل خانواده و انتقاد از کم کاری متولیان قرآنی کشور، میگوید: «قبل از ازدواج تمام آزمایشها و آموزشهای مربوط به زندگی معمول و روزانه توسط مراکز بهداشتی انجام میشود، آزمایشهای اعتیاد و خون و ... به همراه آموزشها ومشاورههای روانشناسی و حتی مدیریت مالی و تربیت، اما چرا به من به عنوان یک مسلمان در حال تشکیل خانواده، هیچ مشاوره قرآنی داده نمیشود؟ مطمئناً در صورت انجام این عمل، قرآن بیش از پیش در زندگی ما جاری خواهد شد و در این صورت دیگر شاهد مسئلهای به نام مشکلات اجتماعی نخواهیم شد.» «قرآنی شدن» فرزندان سهم والدین در نقش «قرآنیشدن» نسلهای جدید اجتماع، موضوعی است که «هدایت اله ذاکری» کاسب و پدر ۴ فرزند، به آن اشاره میکند. «ذاکری» با بیان این مطلب که «تضادهای بین آیات قرآن و رفتارهای اجتماعی ما، خود زنگ خطری است برای متولیان امور قرآنی کشور، تا تلاش بیشتری برای معرفی درست قرآن داشته باشند»، به آشنایی خود با قرآن اشاره میکند. وی درباره نقش خانوادهها در ترویج فرهنگ قرآنی به "ایکنا"، میگوید: «وقتی صحبت از خانواده است باید جهات مختلف آن بررسی شود، باید ببینیم که آیا بزرگترهای این خانواده، مذهبی، باسواد و تأثیرگذار هستند یا نه؟ اگر جواب در هر سه مورد مثبت باشد که بدون هیچ شک و شبههای میتوان گفت، فرزندان این خانواده نیز قرآنی بزرگ و تربیت میشوند اما در صورت نبودن هر یک از فاکتورهای مذهبی بودن و یا تأثیرگذار بودن، تلاش برای قرآنی کردن نسل جدید خانوادهها تقریباً بیتأثیر است و در حالت سوم اگر والدین مذهبی و تأثیرگذار باشند اما از سواد کافی برخوردار نباشند، امکان قرآنی بودن فرزندان نیز وجود دارد.» وی که به همراه همسرش از هر سه عامل یاد شده بهرهمیبرد، فرزندان خود -دو دختر و دو پسر- را طبق دستورات قرآنی تربیت کرده است و از این بابت اظهار رضایتمیکند. خانواده رکن اساسی تربیت قرآنی «معصومه راغبی» مدیرعامل انجمن تنظیم خانواده در تکمیل سخنان «ذاکری» میگوید: جامعه ما در بحث خانواده و قرآن شامل سه طیف متفاوتاست: ۱- طیفی که در کل با قرآن هیچ رابطهای ندارند. ۲-طیفی که در آن والدین و بزرگترها با قرآن مأنوس هستند، اما نتوانستهاند، نسل جدید را به قرآن نزدیک کنند. ۳- طیفی که در آن والدین و فرزندان و به طور کلی نسلهای قدیمیتر و جدید، پایبند به دستورات قرآنی هستند. بنابراین با یک آمارگیری و شناخت دقیق تعداد طیف سوم میتوان به نقش خانوادهها در پیشبرد اهداف اسلام و قرآن در جامعه دسترسی پیدا کرد، که متأسفانه بخش کمی را شامل میشود.» «راغبی» که سالها در مورد این ۳ طیف به تحقیق و آسیب شناسی پرداخته است، مشکلات عمده جامعه در مورد جوانان را ناشی از عملکرد نامناسب طیف دوم میداند. وی در این باره به "ایکنا"، میگوید: «بخش عمده مشکلات جوانان در جامعه به طیف اول و بیشتر از آن به عملکرد طیف دوم برمیگردد. طیف اول با معیارهای مخصوص به خود در اداره زندگی، نسل جدید خود را کنترل میکند و در واقع پارهفرهنگی را در بطن فرهنگ اسلامی شکل میدهد و با توجه به این پارهفرنگ برای خانواده یک چتر امنیتی ایجادمیکند، اما در طیف دوم افراد خانواده به دلیل وجود اختلاف فاحش تفاهی در جهت نفسی یکدیگر گام برمیدارند و جوانان این طیف احتمال آسیب پذیری بیشتر را در جامعه دارند.» «راغبی»، پرداختن بیش از پیش به فعالیتهای قرآنی راتنها راه فارغ شدن از مشکلات جامعه در مورد جوانان میداند و میگوید: «باید رویکرد و عملکرد متولیان قرآنی کشور در زمینه فعالیتهای قرآنی یک دست شود.» وی در این باره تصریح کرد: «متولیان امر دو رویکرد دارند؛ یکی از آنها بسنده کردن به روشهای مرسوم و کلیشهای است این روش برای نسل قدیمیتر که به هر حال با قرآن عجین هستند، پاسخگوست، یعنی در بعد تذکری برای کسانی که میشنوند و درک میکنند و در این گروه هم به خوبی جواب داده است اما برای مخاطب قرار دادن بخشی از جامعه که ریشهای هم در این مسایل ندارد (نسل جدید طیف دوم) هیچ تأثیری ندارد که برای رفع این معضل باید اقداماتی انجام شود. رویکرد دوم نیز «انکار» است. یعنی انکار میکنیم که در دورن جامعه ما مشکلاتی است، مانند اعلام نکردن آمار دقیق مبتلایان به ایدز، زنان خودفرش و... ، باتوجه به این موضوع که ما منادی حضور مذهب در جامعه هستیم، مطرح نکردن این مشکلات را منطقی میدانیم. » بدون شک مجموعه ایران اسلامی اعم از دولت و ملت به تمام علوم قرآن علاقهمند هستند و تشنه رسیدن به حققتهای نهفته آنند. هر چند کاستیها مشخص شده است اما تاکنون مسئول رفع این کمبودها معرفی نشده است. احساس نیاز همه آحاد مردم به قرآن و علوم قرآنی با حضور کم و بیش آنها در جلسات قرآنی بروز داده شده اما بخش عمده این نیازها با کنکاش در علوم مختلف قرآنی و ارتباط این علوم با زوایای زندگی روزمره برطرف خواهد شد. ضرورت حضور قرآن، در خانواده دکتر «ناهید جلالی» دبیرانجمن دفاع از حقوق زنان بر آسیب پذیری کمتر خانوادههای تربیت شده با قرآن تأکید میکند. «جلالی» به "ایکنا"، میگوید: «حسن تربیت یافتن با قرآن، نزدیکی با خداست که به انجام رفتارها و اعمال صالح میانجامد. مومنی که عملش صالح است هیچگاه برای خود و اطرافیان خود مضر نخواهد بود و این بهترین نتیجهی ناشی از قرابت و نزدیکی با قرآن است که اگر مورد توجه خانوادهها قرار گیرد، بیشترین بازدهی مطلوب از زندگی، نصیب مردم خواهد شد.» همچنین دکتر «محمد اسکندری» روانشناس که در مورد روابط والدین و فرزندان تحقیقاتی را انجام داده است، ضمن یادآوری ضرورت سازمانی برای نزدیک کردن خانوادهها با آیات قرآنی، میگوید: «بعد از سالها تحقیق در رابطه با ارتباط والدین و فرزندان، نکتهای که توجه من را به خود معطوف داشت، ارتباط صمیمی افراد نزدیک با قرآن بود. این خانوادهها با کمترین آمار وجود مشکلات در زندگی، الگویی برای دیگر خانوادهها که عموماً در عدم تفاهم زندگی میکنند، هستند اما به شرطی که سازمان و یا نهادهای بتواند این خانوادهها و راهکارهای مورد استفاده آنها را در سطح گستردهای معرفی کنند.» وی نقش خانوادهها و مسئولان دولتی را در این زمینه یکی میداند و در اینباره میگوید: «ابتدا باید اعضای خانواده نسبت به قرآنی شدن اشتیاق پیدا کنند سپس نهادهای دولتی آنها را در این زمینه یاری رسانند و به طور کلی خانواده و نهادهای قرآنی باید علت و معلول و مکمل یکدیگر باشند.» |