غفلت از «واجب قرآنی» |
گروه گزارش: خاک، امانتهایی را که میلیونها سال در خود حفظ کرده، باز پس میدهد و موج مردم، تنیده در هم،سرگشته، آشفته، بیخود از خویش به این سو و آن سو میروند. آن لرزش عظیم، آن زلزله سخت، اینک دمی است که آرام گرفته، کوهها درهم کوبیده شده و چون غباری به هر سو پراکندهاند. انبوه مردم، بی آنکه خود بخواهند، بیآنکه بدانند، به هروله میروند. خورشید گویی از جایگاهی که میلیونها سال در آن قرار گرفته، پایین آمده و اینک به نظاره این رخداد عظیم، سرک میکشد. گروهی پیشاپیش، سبک و راحت راه میپویند و به سمتی سبز، به جانب خنکای رحمت الهی میشتابند. آنان به نسبت حاضران صحرا، اندکند؛ اما آسایش و آرامش ایشان رشک همگان را برمیانگیزد. در سمت راست، حال و روز آدمها فرق میکند. به سرعت سایهای آنها را فرا میگیرد و از موج سوزاننده گرما در امانشان میدارد و شعف رستگاری در چهرههایشان دیده میشود. اما سمت چپ: «... و اصحاب الشمال ما اصحاب الشمال فی سموم و حمیم و ظل من یحموم لا بارد و لا کریم» غوغای محشر برپاست. سمت چپ، همه از همه میگریزند: مرد از برادرش، زن از همسرش ... پنهانها آشکار شده، خیانتها علنی گشته، باطنها ظاهر گشته و ... «یوم تبلی السرائر». در این میان ناگهان نوری ظاهر میشود، جلوهای رحمانی و ... همه در مییابند که این قرآن است که از بیتوجهیها، از جداییها شکایت میکند و آنان را که در دنیا به او جفا کردند، فراموشش کردند، به معارفش عمل نکردند و از امکاناتی که داشتند، برای ترویج قرآن بهره نبردند، مورد عتاب و خطاب قرار میدهد: تا قیامت میزند قرآن ندا کای گروه جهل را گشته فدا مر مرا افسانه میپنداشتید تخم طعن و کافری میکاشتید خود بدیدید ای خسیسان زمن که شما بودید افسانه نه من خود بدیدید اینکه طعنه میزدید که شما فانی و افسانه بدید نور خورشیدم فتاده بر شما لیک از خورشید ناگشته جدا نک منم ینبوع آن ذات حیات تا رهانم عاشقان را از ممات خود بگیر این معجزه چون آفتاب صد زمان و نام او ام الکتاب زهره نی کس را که یک حرفی از آن یا بدزدد یا فزاید در بیان بیشک تاوان سهمگین بیتوجهی به قرآن، عمل نکردن به محتوای کتاب خدا و فراموش کردن آنچه خدا را به آن امر یا از آن نهی کرده است، در انتظار ماست. آیا در پاسخ بازخواست قرآن، حرفی برای گفتن داریم؟ آیا این استدلالها که مثلاً شرایط روز مهیای اجرای قرآن نبود، یا عمل به قرآن با مصلحت اندیشیهای ما ناهماهنگ بود، در پیشگاه الهی هم قابل قبولند؟ «فرصتها مانند سایههای ابرها در گذرند» و دور نیست فردایی که از ما کاری برنیاید: ای که دستت میرسد کاری بکن پیش از آن کز تو نیاید هیچ کار «انتشار قرآن آمریکایی» در حالی که عمل به قرآن در میان ما مسلمانان، با ضعف و سستی تواءم است، دشمنان اسلام که به تهدید عملی شدن آموزههای کتاب خدا علیه خود واقف شدهاند، بیکار ننشسته و با روشهای مختلف سعی میکنند بیش از پیش بین ما و قرآن فاصله بیندارند. این خبر اخیراً روی سایت خبرگزاری قرآنی ایران (ایکنا) رفت و توضیحات آن، هنوز روی این سایت موجود است. «غفلت از واجب قرآنی؛ زکات» یکی از واجباتی که قرآن بر آن تأکید بسیار دارد، پرداخت زکات به فقرا و مستمندان است. زکات در قرآن به دو معنی استفاده شده است: نخست به معنی پرداخت مقدار معینی از محصولات، دامها و طلا و نقره که به آن «نصاب» میگویند آمده است. این نوع از زکات به ۹ چیز تعلق میگیرد که عبارتند از: گندم، جو، خرما، کشمش، طلا، نقره، شتر، گاو و گوسفند. دادن زکات زمانی واجب میشود که مقدار این ۹ چیز که گفته شد به حد «نصاب» برسد و مالک اینها نیز بالغ، عاقل و آزاد باشد و بتواند در مال خویش تصرف کند. نصاب موارد فوق از این قرار است: زکات گندم، جو، خرما، و کشمش وقتی واجب میشود که پس از کسر همه مخارج آنها وزن باقی مانده آنها به حدود ۸۴۸ کیلوگرم برسد. در این صورت صاحب اموال فوق باید ۵ درصد آن را به عنوان زکات بپردازد. اگر طلا به ۲۰ مثقال شرعی که ۱۵ مثقال معمولی است برسد و سایر شرایط را هم داشته باشد باید یک چهلم آن را به عنوان زکات پرداخت کرد. نقره نیز اگر به ۱۰۵ مثقال معمولی برسد یک چهلم آن را باید به عنوان زکات پرداخت کرد. درباره زکات شتر، گاو و گوسفند نیز قبل از آنکه به حد نصاب آنها اشاره شود، دو نکته قابل توجه وجود دارد: ۱-حیوان باید در تمام سال بیکار باشد و استفادهای از آن به عمل نیامده باشد حتی اگر در سال یکی دو روز هم به کار واداشته شود زکات ندارد. ۲-در تمام سال از علفهای بیابان تغذیه کند. اگر تعداد گاوهای کسی به ۳۰ رأس برسد زکات آنها یک گوساله است که وارد سال دوم شده باشد. اگر تعداد گوسفندان کسی به چهل رأس برسد، زکات آنها یک گوسفند است. شتر هم دوازده نصاب دارد که اولین نصاب آن این است که اگر تعداد آنها به ۵ نفر برسد، زکاتشان یک گوسفند است و ... «مصرف زکات»: زکات را میتوان به این ۸ گروه پرداخت کرد: -فقیر و آن، کسی است که مخارج سالیانه خود و خانوادهاش را ندارد. -مسکین و آن، کسی است که آهی در بساط ندارد. -مأموران جمعآوری کننده زکات که از جانب مرجع تقلید مأذون هستند. -کفاری که در اثر گرفتن زکات به اسلام متمایل میشوند و در جنگ به مسلمانان کمک میکنند. -آزاد کردن بنده. -بدهکارانی که نمیتوانند قرض خود را بپردازند. -برای کارهای عام المنفعه مانند: ساختن پل و راه و ... و چیزهایی که به نفع همه مردم است. -به مسافری که در راه مانده و خرجی برگشتن به وطن را ندارد. زکات به معنی وسیعتری هم در قرآن استفاده شده است که به معنی هر نوع پرداخت واجب و مستحب اقتصادی اعم از زکات، خمس، زکات فطره، انواع صدقات و وجوهات و غیره میشود. در حقیقت «سومین اشاره اقتصادی قرآن کریم» به مسئله زکات نشانگر این است که خداوند متعال به رابطه اقتصادی «مردم با مردم» و خصوصاً «اغنیا با فقرا» توجه ویژهای مبذول داشته است. در آیات متعدد قرآن، فراون واژه «زکات» و در اکثر موارد هم همراه با نماز آمده است و این مطلب نشاندهنده آن است که مومنان ضمن برپایی نماز که رابطه انسان با خداوند متعال است و اصلاح رابطه خود با معبودشان در اثر استغفار و راز و نیاز و شکر و سپاس و ... موظف به اصلاح رابطه خود با همدیگر نیز هستند. خصوصاً باید به وضعیت فقرا و نیازمندان و مشکلات آنها توجه خاص داشته باشند و با پرداخت مقدار اندکی از داراییهای خویش از یک طرف به رفع نیاز فقرای جامعه بپردازند. از سوی دیگر به تزکیه اموال خویش و تقویت فضیلت جود و بخشش در وجود خویش بپردازند و خیال نکنند که با پرداخت زکات از اموال خویش و تقویت فضیلت جود و بخشش در وجود خویش بپردازند و خیال نکنند که با پرداخت زکات از اموال آنها کاسته میشود، بلکه برعکس مانند درختانی که در اثر هرس بیشتر میوه میدهند، اموال انسان نیز در اثر پرداخت زکات، ترکیه و پاک میشود و خداوند برکت آن را زیاد میکند و همین امر موجب افزایش اموال زکاتدهندگان میشود. درباره راه ترغیب مردم به پرداخت خمس و زکات و وجوهات، از آیت الله مکارم شیرازی سئوال شد و ایشان در جواب اظهار داشت: «به آنها بگویید که اموالتان در اثر این کار زیاد میشود.» سپس ایشان گفتند: «همه کسانی که وجوهات خود را مرتب میپردازند به این نکته اذعان دارند.» از طرفی، چنانچه کسانی که در اموالشان حقوق فقرا و نیازمندان وجود دارد اقدام به پرداخت این حقوق نکنند، سایر اموال خویش را هم مخلوط به حرام کردهاند و استفاده و خوردن اموال مخلوط به حرام در عرصه زندگی آنها و فرزندانشان تأثیر بد فراوان دارد. چنانچه نقل شده است که در روز عاشورا، چندین مرتبه امام حسین (ع) برای لشکریان عمرسعد صحبت کرد و وقتی دید که حرفهای منطقی و حق در وجود آنان بیتأثیر است فرمود: «چون شکمهای شما از مال حرام پر شده گوشهای شما حرف حق را قبول نمیکند!» ضمناً پرداخت نکردن زکات موجب هجوم آفات و خشکسالی و حوادث طبیعی به محصولات است. چنانکه بیشتر از آنچه باید پرداخت شود و پرداخت نشده را از بین میبرد. اما صاحب اموال همچنان بدهکار به فقرا و شرمنده خداوند متعال و خورنده مال حرام است!! آنچه مسلم است این است که جامعه امروز ما از زکات غافل است و این غفلت متوجه بسیاری از ماست. در این میان متمولان مسئولیت بیشتری دارند. پنج درصد ثروتهای میلیاردی که در اختیار برخی افراد هست رقمهای درشتی را تشکیل میدهد که میتواند راهگشای بسیاری از مشکلات فقرا باشد. «به امید آن روز». |