شَهرُ رَمَضانَ شَهرُ اللهِ عَزَّوجَلَّ و هـُو شَهرٌ یُضاعَفُ فیهِ الحَسناتِ وَ یَمْحُـو فِیهِ السَّیِئاتِ وَ هُو شَهرُ البـَرَکَةِ وَ هُوَ شَهرُ الاِنابَةِ وَ هُوَ شَهرُ التَـوبَةِ وَهُو شَهرُ المَغْفـِرَةِ وَ هـُو شَهرُ العِتْقِ مِن النَّارِ وَالفَوزِ بِالجَنَّةِ، اَلا فَاجْتَنِبُـوا فِیهِ کُلَّ حَرامٍ وَ اَکثِرُوا فِیهِ مِن تِلاوَةِ القُرآن ...
ماه رمضان ماه خداوند عزیز و جلیل است، و آن ماهـى است که درآن نیکیها دوچندان و بدیها محو میشود, ماه برکت و ماه بازگشت به خدا و تـوبه ازگنـاه و مـاه آمـرزش و مـاه آزادى از آتـش دوزخ و کـامیـابـى به بهشت است . آگاه بـاشیـد در آن ماه از هـرحـرامـى بپـرهیزیـد و قـرآن را زیاد بخـوانیـد.
بحار الانوار, ج 96, ص 340.
عَلامَةُ الصَابِرِ فِى ثَلاثٍ : اَوَّلُها اَنْ لایَکسِل و الثانِیه اَنْ لایَضجِـر, والثالِثُهِ اَنْ لایَشکـُو مِن رَبِّهِ عَزَّوَجَلَّ , لِاَنَّهُ اِذَا کَسِلَ فَقد ضَیعَ الحَقَّ , وَاِذا ضَجِرَ لَـم یُـؤَدِ الشُکرَ, وَاِذَا شَکَى مِن رَبِّهِ عََزَّوَجَلَّ فَقَد عَصَاهُ .
علامت صابر در سه چیزاست : اول : آن که کسل نشـود, دوم : آن که آزرده خاطـرنگردد, سـوم آن که از خـداونـدعزوجل شکوه نکند, زیرا وقتى که کسل شـود, حق را ضایع میکند, وچـون آزرده خاطرگـردد شکـر را به جا نمـیآورد, و چـون از پـروردگارش شکایت کنـد در و واقع او را نافرمانى نموده است .
همان , ج 71, ص 86.
اِنَّ اَهلَ النَّارِ لَیَتَأَذُّونَ مِن رِیحِ العالـَمِ التارِکِ لِعِلمِهِ وَ اِنَّ اَشَدَّ اَهلِ النَّارِ ندامَةٌ وَ حَسرَةُ رَجُلٍ دَعَا عَبْـداً اِلـَى اللهِ فَاستَجابَ لَهُ وَ قَبِلَ مِنْهُ فَاَطاعَ اللهُ فَاَدْخَلَهُ اللهُ الجَنَّةَ وَ اَدْخَلَ الـدَاعِىَ النَارَ بِتَرْکِهِ عِلْمَهُ.
همانا اهل جهنـم از بوى گند عالمى که به علمش عمل نکرده رنج میبرند, و از اهل دوزخ پشیمانـى و حسرت آن کـس سخت تـر است که در دنیا بنـده اى را به سـوى خـدا خـوانده و او پذیرفته و خدا را اطاعت کرده و خـداوند او را به بهشت در آورده ولـى خـود دعوت کننـده را به سبب عمل نکـردن به علمـش به دوزخ انداخته است.
اصول کافى , ج 1, ص 55.
اَوحـَى اللهُ اِلـَى داودَعلی نبیّنا و اله و علیه السلام: لاتَجعَل بَینِـى وَ بَینِکَ عالِماً مَفتـوناً بِالدُنْیا فَیَصُـدُکَ عَن طَریق مَحَبَّتِى فَاِنَّ اولَئِکَ قَُطّاعُ طُرُقِ عِبادِى المُرِیدِیـن , اِنَّ اَدْنَى مَا اَنَا صَانِعٌ بِهِم اَنْ اَنْزَعَ حَلاوَةَ مُناجَاتِى عَنْ قُلوبِهِم .
خداوند به داودکه درود خدا بر او و بر پیامبر اسلام و خاندانش بادوحى فرمود که : میان مـن و خودت عالـم فریفته دنیا را واسطه قرار مده که تو را از راه دوستیام بگرداند, زیرا که آنان , راهزنان بندگان جـویاى مـناند, همانا کمتر کارى که باایشـان کنـم ایـن است که شیـرینـى منـاجـاتـم را از دلشـان بـرکنم .
همان , ج 1ص 58.
لـَو کُنْتُم تُوقِنُونَ بِخَیرِ الاخِرَةِ وَ شَرِّها کَمَا تـُوقِنُونَ بِالدُّنیا، لَآثَرْتـُم طَلَبَ الاخِرَةِ .
اگر شما مردم یقین به خیر وشـر آخـرت مـیداشتیـد, همان طـور که یقیـن به دنیاداریـد البته در آن صـورت آخـرت را انتخـاب مـیکـردیـد.
تنبیه الخـواطـر و نزهه النواظر(معروف به مجمـــوعه ورام ) , ج 1, ص 134.
لاتَزُولُ قَـدَمـاً عبـدٌ یَـومَ القِیامَةِ حَتَّـى یُسئَلُ عَنْ اَربَع : عَنْ عُمرِهِ فِیمَا اَفْنَاهُ , وَ عَن شَبَابِهِ فِیمَا اَبْلاهُ , وَ عَن مَالِهِ مِنْ اَیْنَ اِکتَسَبَهُ وَ فِیمَا اَنْفَقَهُ وَ عَن حُبِّنَا اَهَلِ البَیتِ .
هیچ بنـده اى در روز قیامت قدم از قـدم بـر نمـیدارد تا از ایـن چهار چیزاز اوپرسیده شود: 1ـ از عمـرش که در چه راهـى آن را فـانـى نمـوده , 2ـ واز جـوانـى اش که در چه کـارى فـرسـوده اش ســـاخته , 3ـ و از مـالـش که از کجـابه دست آورده و در چه راهـى صـرف نموده , 4ـ و از دوستى ما اهل بیت .
خصـال صـدوق ص 253, و مشکـاه الانـوار , ص 171.
وَلَکِـن الله یُحِبُّ عَبـْـداً اِذَا عَمِلَ عَمَلاً اَحْکَمَهُ .
پیامبـر اکـرمصلی الله علیه وآله وقتـى که بـا دقت قبـر سعد بـن معاذ را پـوشـانـد فـرمـود: میدانـم که قبر سرانجام فرو میریزد و نظم آن بهم میخـورد, ولـى خداوند بنده اى را دوست مـیدارد که چـون به کـارى پـردازد آن را محکـم واستـوار انجـام دهـد.
امالى صدوق , ص 231
الناسُ نِیام اِذَا مَاتُوا انْتَبَهُوا.
مـردم در خـواب انـد وقتـى که بمیـرنـد , بیـدا مـیشـونـد.
لئالى الاخبار, ص 386.
سَبْعَةُ اَسبـابٍ یَکسِبُ العَبـدُ ثـَوابَهَا بَعدَ وَفـاتِهِ : رَجُلٌ غَرَسَ نَخلاً اَو حَفَـرَ بِئْراً اَو اَجْـرَى نَهراً اَو بَنَـى مَسجِـداً اَو کَتَبَ مُصْحَفاً اَو وَرَثَ عِلمـاً اَو خَلَفَ وَلَـداً صَـالِحـاً یَستَغْفِـرُ لَهُ بَعدَ وَفـَاتِهِ .
هفت چیز است که اگر کسى یکی از آنها را انجام داده باشد, پس از مرگـش پاداش آن هفت چیز به او میرسد:.
1ـ کسـى که نخلـى را نشـانـده بـاشـد (درخت مثمـرى را غرس کـرده بـاشد).
2ـ یا چاهى را کنده باشد.
3ـ یا نهرى را جارى ساخته باشد.
4ـ یا مسجدى را بنا نموده باشد.
5ـ یا قرآنى نوشته باشد.
6ـ یـا علمـى را از خـود بـر جـاى نهاده بـاشـد.
7ـ یا فـرزنـد صـالحـى را باقـى گذاشته بـاشـد که بـراى او استغفـار نمـایـد.
مجموعه ورام , ج 2,ص 110.
طُـوبَـى لِمَـن مَنَعَهُ عَیْبُهُ عَن عُیـُوبِ المُـومِنِیـن مِن اِخْـوَانِهِ، طُـوبَـى لِمَـنْ اَنْفَقَ القَصْـدَ وَ بَذَلَ الفَضْلَ وَ اَمسَکَ قَـولَهُ عَنْ الفُضـولِ وَ قَبیحَ الفِعلِ
خوشا به حال کسى که عیبـش او را از عیوب برادران مومنـش باز دارد، خوشا به حال کسـى که در خرج کردن میانه روى کند و زیاده از خرج راببخشد و از سخنان زائد و زشت خوددارى ورزد.
روضه کافى , ص 248.
منبع: http://www.tebyan.net/index.aspx?pid=24926